همزمان با اعتراضات در داخل ایران، در خارج نیز اتفاقاتی رخداده است و در اقدامی بیسابقه در عمده کشورهایی که ایرانیان حضور دارند، جمعیت زیادی در حمایت از معترضان به خیابان آمدند؛ ازجمله تجمع برلین و تورنتو و سوئد که جمعیت بسیار عظیمی حضور داشتند؛ اما این تجمعات تنها کاری نبود که در خارج از ایران انجام شد و تلاش آنها برای افزایش فشار بینالمللی بر جمهوری اسلامی اقدام مهمتری بود که انجام شد و آثار مهمی هم داشت و بهواسطه همین فشارها بود که نشست غیررسمی سازمان ملل نیز با محور سرکوب خشونتآمیز معترضان در ایران انجام شد یا در نمونه دیگر درخواست حذف ایران از «کمیسیون مقام زن سازمان ملل» نیز مطرح شد.
علاوه بر نهادهای بینالمللی، کشورهای مختلف نیز تصمیم گرفتند افرادی را که به زعم آنها در سرکوبها در ایران نقش داشتند، تحریم کنند. مهمترین تحریمها در آمریکا و کانادا انجام شد.
تحریمهای آمریکا پیشازاین هم سابقه داشت اما این نوع تحریم در کانادا که بهصورت دستهجمعی افرادی برای سفر به این کشور منع شوند و در لیست تحریم قرار بگیرند، اقدام تازهای بود که بیش از هر چیز محصول پیگیریهای ایرانیان مقیم کانادا بود؛ چنانچه ناصر سیمفروش پزشک اورولوژیست به همین دلیل حتی نتوانست برای دریافت جایزه انجمن جهانی اورولوژی در کانادا حضور یابد. اما به جز سیمفروش، چهرههای دیگری در لیست تحریمهای جدید کانادا بودند. در این گزارش سابقه همین چهرهها بررسی شد است.
آنچنان که در بیانیه وزارت خارجه کانادا آمده است، حشمتالله فلاحتپیشه، محمد کرمی، صغری خدادای، عزتالله ضرغامی، سیدمجید میراحمدی و عباسعلی کدخدایی را در این فهرست قرار داده است. علاوه بر اینها طی ماه گذشته محمدجواد ظریف، امیر حاتمی، حسین شریعتمداری، سعید مرتضوی، عبدالرضا رحمانی فضلی، سالار آبنوش، قاسم رضایی، منوچهر اماناللهی، کیومرث حیدری، غلامرضا ضیایی، علی رضوانی، سیداحمد خاتمی، لیلا واثقی، پیمان جبلی، علی لاریجانی، محمدباقر ذوالقدر و ابوالفضل شکارچی نیز در فهرست تحریمها قرار گرفته بودند.
برخی چهرهها چون حشمتالله فلاحتپیشه رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس، عزتالله ضرغامی رئیس پیشین صداوسیما و وزیر کنونی میراث فرهنگی، عباسعلی کدخدایی سخنگوی پیشین شورای نگهبان، امیر حاتمی وزیر پیشین دفاع ایران، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان، سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور دولت روحانی، کیومرث حیدری فرمانده نیروی زمینی ارتش، سیداحمد خاتمی امامجمعه موقت تهران، پیمان جبلی رئیس صداوسیمای جمهوری اسلامی، علی لاریجانی رئیس پیشین مجلس ایران و محمدباقر ذوالقدر دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بیش از سایرین شناختهشده هستند اما سایر تحریمشدگان هرچند سمتهای کلیدی هم داشتهاند چندان معروف نیستند یا دستکم نامشان برای افراد غیرسیاسی زیاد به گوش نخورده است.
صغری خدادادی؛ سرکوب در زندان قرچک
در میان تحریمشدگان نام دو زن به چشم میخورد؛ یکی لیلا واثقی و دیگری صغری خدادادی. صغری خدادادی متولد سال ۱۳۵۰ اهل اصفهان و مدیر زندان زنان است. او ۵۱ سال سن دارد و ۲۷ سال از زندگیاش در زندان گذشته است. احتمالاً او به لحاظ رفتاری، همتای اسلامی شخصیت «پرستار رچد» در فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» باشد که خودش معتقد است به لحاظ روانی روی زندانیان کار میکند اما در حقیقت روان زندانیان را نابود میکند. از مشکلات شدید روانی خدادادی همین بس که در مصاحبهای با خبرگزاری فارس گفته «من زندان را خیلی دوست دارم!»
او که سالهاست در سازمان زندانها مشغول است، نامش در روزهای اخیر به خاطر فرستادن گارد ویژه زندان به بند زنان بر سر زبان افتاد و احتمالاً دلیل تحریم او نیز همین اقدام ضد حقوق بشری باشد.
ماجرا ازاینقرار بود که در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ زنان زندان قرچک نیز شعارهایی داده بودند و خدادادی برای تنبیه زندانیان گارد ویژه را بند میفرستد که با مقاومت زندانیان مواجه میشوند اما آنگونه که در روایت زنان مطرحشده، همگی مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. طبق گزارشها مریم ابراهیموند، صبا کردافشاری، فروغ تقیپور، پرستو معینی و مادرش زهرا صفایی، سهیلا حجاب مضروب شده بودند.
زندانیان قرچک میگویند در دوره مدیریت او فشارهای عقیدتی بر آنها افزایشیافته است و حتی چادر برای آنها الزامی میشود.
ژیلا بنییعقوب به نقل از یکی از زندانیان زن گفته «صغری خدادادی رییس جدید زندان قرچک ورامین چند روز پیش به بند زندانیان سیاسی رفته و ضمن توهین فراوان به زندانیان گفته که من وضع اینجا را تغییر میدهم و همه باید چادرمشکی بپوشید.»
لیلا واثقی؛ بهفرمان من شلیک کنید!
در جریان اعتراضات سال ۱۳۹۸ یک نام بسیار شنیده شد؛ لیلا واثقی. این نام به دلیل بر سر زبانها افتاده بود که وقتی معترضان پشت در فرمانداری قلعه حسن خان شعار میدادند، او فرمان شلیک مستقیم داده بود! این فرمان ازآنجهت عجیب بود که اگر افراد کل فرمانداری جایی دورافتاده همچون قلعه حسن خان (شهر قدس) را هم تصرف میکردند، اتفاقی رخ نمیداد؛ چه آنکه آنجا نه مرکز نظامی خاصی بود نه اطلاعات ویژه امنیتی خاصی آنجا بود؛ بااینحال لیلا واثقی در جریان اعتراضات در آن وضعیت فرمان شلیک صادر کرده بود!
لیلا واثقی برادرزاده یکی از فرماندهان نظامی است که به خاطر همان روابط خانوادگی توانست در جمهوری اسلامی پست بگیرد. او یکبار هم در سال ۱۴۰۰ توسط آمریکا تحریم شد و همان تحریم باعث شد بار دیگر نامش بهعنوان فردی که قرار است به او پست مدیریتی بدهند، مطرح شد.
آنچنان که در بیانیه وزارت خارجه کانادا آمده است، حشمتالله فلاحتپیشه، محمد کرمی، صغری خدادای، عزتالله ضرغامی، سیدمجید میراحمدی و عباسعلی کدخدایی را در این فهرست قرار داده است. علاوه بر اینها طی ماه گذشته محمدجواد ظریف، امیر حاتمی، حسین شریعتمداری، سعید مرتضوی، عبدالرضا رحمانی فضلی، سالار آبنوش، قاسم رضایی، منوچهر اماناللهی، کیومرث حیدری، غلامرضا ضیایی، علی رضوانی، سیداحمد خاتمی، لیلا واثقی، پیمان جبلی، علی لاریجانی، محمدباقر ذوالقدر و ابوالفضل شکارچی نیز در فهرست تحریمها قرار گرفته بودند.
سیدمجید میراحمدی؛ فقط گلوله جنگی بزنید!
سیدمجید میراحمدی معاون سیاسی امنیتی وزارت کشور است. درباره او جالب است بدانید که وقتی به این پست منصوب شد، توییتهای متعددی از فعالان سیاسی باسابقه در ایران منتشر شد که نوشته بودند در تمام عمر فعالیت سیاسیشان حتی نام میراحمدی به گوششان نخورده است! همین جمله یعنی میراحمدی از مخفیانهترین نهادهای نظامی به وزارت کشور آورده شد.
احتمالاً تیم امنیتی سردار احمد وحیدی در وزارت کشور همان سال ۱۴۰۰ پیشبینی میکرد که احتمال بروز اعتراضات گسترده در ایران وجود دارد، به همین دلیل با رأی اعتماد مجلس به سردار وحیدی، بخش عمده مدیران وزارت کشور و استانداران منصوبشده را نظامیان سپاه تشکیل دادند. میراحمدی هم یکی از همین چهرهها بود که البته هیچ تخصصی در بخش احزاب و نهادهای اجتماعی نداشت و هماکنون دبیر «شاک» یا شورای امنیت کشور است که یکی از نهادهای مهم تصمیمگیر در مسائل امنیتی کشور است. تحریم میراحمدی یک معنا میدهد؛ آنهم اینکه مجوز شلیک گلوله جنگی به معترضان از مجموعهای صادرشده که او دبیر آن بوده است.
میراحمدی مدتی معاون سرمایه انسانی وزارت دفاع در دوران وزارت احمد وحیدی بود. او همچنین سابقه جانشینی معاون اطلاعات و امنیت ستاد کل نیروهای مسلح، جانشینی رئیس سازمان حفاظت اطلاعات وزارت دفاع، ریاست اداره اطلاعات سپاه پاسداران، جانشینی فرمانده نیروی مقاومت بسیج و ریاست اداره عملیات ستاد مشترک سپاه پاسداران را دارد.
سردار سالار آبنوش؛ طراح عملیات بسیج برای سرکوب معترضان
سالار آبنوش از فرماندهان بازنشسته سپاه است که پیشازاین بهعنوان «معاون عملیات سازمان بسیج» مشغول بوده است. این یعنی تمام عملیاتهایی که بسیج در شهرها انجام میدهد با دستور او صورت میگیرد.
او در ۱۳۹۸ در انتخابات میاندورهای مجلس از شهر کبودآهنگ هم شرکت کرد اما در شهر خودش هم اقبالی نیافت و فتحالله توسلی به مجلس راه یافت. مدتی هم نام سردار آبنوش بهعنوان گزینه احتمالی استانداری قزوین مطرحشده بود اما از آنجا هم بازماند و اعلایی به جای او انتخاب شد.
آبنوش در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ بهعنوان مشاور فرمانده بسیج به خدمت بازگشت و ایده سرکوب معترضان توسط لباس شخصیهای بسیج توسط او مطرحشده است.
در جریان اعتراضات ۱۴۰۱، بخش عمده سرکوب توسط لباس شخصیهای بسیجی انجامشده است و حتی کودکان زیر هجده سال نیز توسط این نهاد استخدامشده بودند.
قاسم رضایی؛ برخورد خشن یادتان نرود!
قاسم رضایی هماکنون جانشین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران است. سابقه او سابقه نیروی انتظامی نیست و همچون همتایانش از سپاه به نهادهای دیگر رفته است.
در جریان اعتراضات سال ۸۸ رضایی معاون عملیات نیروی انتظامی بود که در آن مقطع، نام او در سرکوب معترضان بسیار شنیده میشد. ازآنپس به فرماندهی مرزبانی منصوب شد و بعدازآن بهعنوان جانشین فرمانده کل منصوب شد.
رضایی به برخورد خشن با متهمان مشهور است. گفته میشود ایده چرخاندن متهمان در سطح شهر ایده قاسم رضایی است. از اظهارات عجیب رضایی اینکه دستور داده بود دست و پای افرادی که قمه دارند، توسط پلیس باید شکسته شود: «باید کاری کنید که قمه را بیندازند، یعنی دست نداشته باشند. اگر این افراد را درصحنه درگیری بازداشت کردید و من ببینم اینجا سالم وایسادهاند، باید پاسخ دهید که چرا سالماند. اگر درصحنه درگیری قمه دستش بوده، من باید ببینم که دستش شکسته است. باید دستشان شکسته و نیمتنه آنها افتاده باشد. اگر قداره کشیدند باید قلم پایشان را بشکنید.»
در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ و سرکوب شدید معترضان که طبق اعلام نهادهای حقوق بشری تاکنون بیش از ۳۰۰ جانباخته و هزاران مجروح بر جای گذاشته، عمده ضربات توسط نیروهای رسمی نظامی به شهروندان واردشده است.
یکی از دستورهای نیروی انتظامی در جریان اعتراضات، خرد کردن شیشه خانهها و ماشینهای شهروندان بود. پس از اقدام نیروهای نظامی، صداوسیما در مصاحبههای مختلف این اقدامات را به گردن معترضان انداخته است.
استفاده از اراذل و اوباش با لباس رسمی یگان ویژه یکی دیگر از اقداماتی بود که گفتهشده ایده قاسم رضایی بوده است.
منوچهر اماناللهی؛ نظامی خشن در شهرکرد
یکی از مناطقی که اعتراضات در آن بسیار گسترده و بهتبع آن سرکوبها گستردهتر بود، استان چهارمحال و بختیاری و مرکز آن شهرکرد بود. با این وصف عجیب نبود که منوچهر اماناللهی فرمانده نیروی انتظامی چهارمحال و بختیاری یکی از تحریمشدگان باشد.
نقش او در سرکوبها آنقدر ویژه بود که حتی معترضان در واکنش به اقداماتش، آدرس خانه او را منتشر کردند.
در جریان اعتراضات مردم شهرکرد به وضعیت آب و بحران بیآبی هم سرکوب گستردهای انجامشده بود. این اعتراضات قبل از قیام مردم در شهریور ۱۴۰۱ آغازشده بود اما به دلیل سرکوب معترضان، نیروی انتظامی توانسته بود آن تجمعات را پایان دهد اما بار دیگر که اعتراضات پس از قتل مهسا امینی در کل کشور به یکدیگر پیوست، بار دیگر سرکوبها آغاز شد.
ژیلا بنییعقوب به نقل از یکی از زندانیان زن گفته «صغری خدادادی رییس جدید زندان قرچک ورامین چند روز پیش به بند زندانیان سیاسی رفته و ضمن توهین فراوان به زندانیان گفته که من وضع اینجا را تغییر میدهم و همه باید چادرمشکی بپوشید.»
غلامرضا ضیایی؛ سرکوب زندانیان با من!
برخی چهرهها بسیار گمنام هستند اما نقش آنها در سرکوب معترضان از چهرههای سرشناس هم بسیار بیشتر است؛ نمونه چنین چهرههایی غلامرضا ضیایی است که مدتی رئیس زندان اوین بود و مدتی هم ریاست زندان رجاییشهر کرج را بر عهده داشت. او مدتی هم رئیس بازداشتگاه کهریزک بود. در تمام این مجموعهها، زندانیان سیاسی و عقیدتی بسیاری حضور داشتند، به همین دلیل نقش ضیایی اهمیت ویژهای دارد.
در جریان اعتراضات به افزایش قیمت بنزین، غلامرضا ضیایی به اتهام سرکوب خشن زندانیان معترض توسط اتحادیه اروپا تحریم شده بود و داراییهایش در اروپا مسدود و از سفر به کشورهای اروپایی منع شد. او در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ هم بار دیگر تحریم شد.
ضیایی به برخورد خشن با زندانیان سیاسی معروف است. نرگس محمدی زندانی سیاسی درباره برخورد ضیایی با خودش چنین گفته است: «وقتی به اتاق رئیس زندان برده شدم، فهمیدم ملاقات با وکیل دروغ است از دفتر او بیرون آمدم اما آقای ضیایی با تمام قدرتش بازوهایم را گرفت و آنچنان به کنج راهرو کشاند که شوکه شده بودم، هر بار به سمت در میرفتم با هجوم وی و مردهای همراهش به این طرف و آنطرف پرتاب میشدم، خودم را به در خروجی رساندم و دوباره به من حملهور شدند. درحالیکه بازوهایم را گرفته بود و به عقب میکشید دستم را به در کوبیدم که شیشههای در خرد شد و دستانم را برید و خون از آنها جاری شد. آقای ضیایی دستم را گرفته بود و به سمت بالای پلهها میکشید تا به اتاق خودش ببرد و من مقاومت میکردم که دیگر به اتاق نروم و از ساختمان خارجشده و به بند برگردم. آنچنان دستانم را با قدرت به سمت بالا میکشید که کتفم صدای بلندی داد و من خواهش میکردم که دستانم دارد میشکند و از جا کنده میشوند و دستانم را که خونریزی میکرد ول کنند.»
فرهاد میثمی و محمد حبیبی دیگر زندانیان سیاسی زندانیان هم از برخورد خشن ضیایی انتقاد کرده بودند. به گفته آنها به خاطر حاضر نشدن در مراسم اجباری صبحگاه، ابتدا از ملاقات با خانوادههایشان محروم شدند و پسازآن هم فرهاد میثمی به زندان رجاییشهر منتقل شد.
مجید توکلی فعال دانشجویی سابق که هشت سال در زندان به سر برده، گفته «سال ۸۶ وقتی غلامرضا ضیایی رئیس بند ۸ زندان اوین بود، او را به همراه چند وکیل بند مورد ضرب و شتم قرار داده است. بطوریکه تمام بدنش زخمی شده و یک هفته در بستر مانده است.»
سایت زیتون که خاطرات زندانیان سیاسی را نقل میکند، درباره غلامرضا ضیایی چنین نوشته است: «غلامرضا ضیایی از زمان انتساب بهعنوان رئیس زندان اوین، محدودیتهای بسیاری را علیه زندانیان وضع کرده است. محدودشدن تماسهای تلفنی، کاهش ملاقاتهای حضوری، لغو ملاقات مادران زندانی با فرزندانشان و ممنوعیت ورود کتاب و نشریات به زندان، تنها گوشهای از فشارهایی است که او در این مدت بر زندانیان سیاسی و عقیدتی اعمال کرده است.»
علی رضوانی؛ منم بازجو-خبرنگار
در میان خبرنگاران صداوسیما دو چهره بهعنوان بازجو-خبرنگار مشهور هستند؛ یکی آمنه سادات ذبیحپور و دیگری علی رضوانی. نام علی رضوانی در لیست تحریمهای کانادا دیده میشود.
علی رضوانی مجری و خبرنگار بخش خبری تلویزیون است که با مصاحبههایش با زندانیان سیاسی معروف است؛ مصاحبههایی که بیشتر بهعنوان اعترافات تلویزیونی شناخته میشود.
او معمولاً با چهرههایی مصاحبه میکند که به جز نهاد بازداشتکننده، حتی سایر نهادهای امنیتی به آنها دسترسی ندارند؛ مثلا درحالیکه هیچکس نمیدانست حتی روحالله زم کجا دستگیر و نگهداری میشد، علی رضوانی تنها خبرنگاری بود که برای مصاحبه با او حضور داشت.
رضوانی کارش را با خبرنگاری در حوزه نظامی و اخبار نیروی انتظامی آغاز کرده و سپس بهعنوان خبرنگار امنیتی برنامه تولید کرده است. در جریان اعتراضات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ او در برنامههای مختلف برای معترضان پروندهسازی میکرد؛ چنانچه یکی از مهمترین خبرسازی او درباره تخریب اموال عمومی بود؛ چنانچه نیروهای نظامی ابتدا اقدام به شکستن شیشه خودروها و پنجره خانهها میکردند و پسازآن علی رضوانی در گزارشهایی اعلام میکرد که اموال عمومی توسط مردم تخریبشده است. در چند مورد که فیلم تخریبها در شبکههای اجتماعی منتشرشده بود، کاملا مشخص بود که این برنامهها با هدف افزایش سرکوب و توجیه افزایش خشونت ساخته میشود.
ارسال نظرات