نگاهی به نوشته لودووار درباره آلترناتیوها بعد از پایان رژیم اسلامی

نگاهی به نوشته لودووار درباره آلترناتیوها بعد از پایان رژیم اسلامی

توضیح «هفته»: بخش یادداشت نظر شخصی نویسندگان است. انتشار یادداشت‌ها به معنای تایید یا رد محتوای آنها نیست.

 

علی مهاجرانی

توضیح: هفته گذشته مقاله‌ای در لودووار، نشریه معتبر فرانسه‌‍‌زبان کبک منتشر شد که موضوع آن آلترناتیوهای موجود برای به  دست گرفتن قدرت بود بعد از پایان رژیم حاکم بر ایران. ترجمه فارسی این مقاله در سایت هفته منتشر شده است.

۱- جای خوشحالی است که انقلاب مردم ایران موردتوجه جهان قرار دارد. باور دارم انقلابیون ایران از لودووار و تمام رسانه‌هایی که از نشنیده شدن صدای معترضین جلوگیری می‌کنند متشکرند.

۲- انعکاس دقیق و صحیح آنچه در جریان است بسیار مهم است. بنابراین تمام شنوندگان ایرانیِ رسانه‌ها با دقت نظرات منعکس‌شده در رسانه‌ها را تحلیل و حقیقت‌سنجی خواهند کرد. بخش اولیه نوشته لوددوار مبنی بر حصول اجماع برای جایگزین کردن حکومت اسلامی با نظامی سکولار و دموکراتیک به‌خوبی با ماهیت و اهداف جنبش جاری هم‌خوان است.

اما مهم می‌دانم که خطاهای این نوشته نیز تشریح شوند:

الف: ‌پیشی گرفتن از بزرگ‌ترین نقش‌پردازان و سهم‌داران جنبش ایران یعنی مردم داخل ایران خطایی تکراریست هم به لحاظ اخلاقی هم به لحاظ استراتژیک.

در غیاب مکانیزم‌های سیستماتیک نظرسنجی و رأی‌گیری شعارهای انقلابیون و بیانیه‌های تجمعات شاید تنها و قابل‌اعتمادترین منبع برای دانستن اهداف و خواسته‌های انقلابیون باشد.

در هیچ‌یک از خبرها و تصاویر بیرون آمده از ایران در بیش از چهل روز گذشته شعاری مبنی بر اینکه مردم کسی را برای جایگزینی جمهوری اسلامی انتخاب کرده‌اند دیده و شنیده نشده است.

کسی نمی‌تواند تردید کند که تنها هدف واحدی که یک دست و مداوم به‌وسیله انقلابیون داخل ایران فریاد زده‌شده ‌است از میان برداشتن حکومت اسلامی بوده است. تنها خواسته آنان هم از جامعه جهانی این بوده که صدای آن‌ها باشند. تاکنون در تجمعات و شعارهای مردم ایران از هیچ فرد و دسته و گروهی به‌عنوان رهبر یا حکومت بعدی ایران دعوت نشده است. این در شعارهای بسیار مشهوری که از ایران به همه جهان صادرشده کاملاً مشهود است.

هر کس که از این دو اصل ( حذف حکومت اسلامی به‌عنوان تنها هدف مشترک . انعکاس صدای مردم ایران به جهانیان به‌عنوان تنها خواسته ایرانیان داخل از خارج) تخطی کند خود را در خطر تحریف و کج‌نمایی ‌یا حتی مصادره غیراخلاقی حرکت مردم ایران قرار داده است و این با اخلاق سازگار نیست.

از بعد استراتژیک تنها راه تأمین دموکراسی پایدار و در نتیجه ثبات سیاسی ایران و به تبع آن منطقه که به مردم فرصت داده شود تا از دهلیزهای فرایند دموکراتیک بگذرند و بعد از حداقل دو قرن تلاش به نظامی دموکراتیک که برآمده از نهادهای مدنیست دست یابند. پدیده رهبر و حکومت تراشی به‌وسیله غرب، به‌طور خاص آمریکا و انگلیس، در جهت‌دهی و کنترل حرکت‌های مردمی در ایران بارها امتحان شده و همیشه به نتیجه‌ای مخرب هم برای مردم ایران و هم در درازمدت جامعه جهانی ختم شده است: کودتا در برابر حکومت دکتر محمد مصدق و کمک به جایگزینی پادشاهی پهلوی با ‌ولایت مطلقه خمینی بهترین سندهای این ادعا هستند.

این شکست‌ها البته جای تعجب ندارد. که اگر نگاه بالا به پایین غرب مانع نمی‌شد، ‌می‌توانستند بدانند که دانش آن‌ها بسیار کم است از مشخصات و تعاملات اجتماعی جوامعی که اقدام به دخالت در سرنوشتشان می‌کنند در خارج از چهارچوب خواسته‌های صریح مردم.

بنابراین هم به حکم اخلاق و عدالت و هم به حکم عقلانیت و سنجیدگی سیاسی بهتر است همه پشت سر مردم داخل ایران بایستند و حمایتشان را به همان شکل و اندازه که آن‌ها درخواست می‌کنند ارائه کنند.

ب: محدود کردن گزینه‌های مردم ‌برای ایران پس از حکومت اسلامی تنها به دو انتخاب می‌تواند از عدم شناخت از ‌ذخایر انسانی ساخته‌شده در ایران در چهل‌وسه سال گذشته گواهی دهد. باید باور کرد که جامعه ایرانی داخل ایران در چهل‌وسه سال گذشته از زیر و بالاها و پیچ‌وخم‌های بسیار گذشته است. این به جامعه پیچیدگی‌هایی داده است که شناختش برای همه کسانی که فراز و نشیب‌ها و پیچیدگی‌های آن اجتماع را زندگی نکرده‌اند ‌بسیار سخت ‌خواهد بود. مظاهر بلوغ زیرزمینی جامعه داخل ایران در برخی زمینه‌ها در پیش باعث تعجب ایرانیان خارج از کشور شده است: ‌دقت کنید به موسیقی بالغ و فاخری که در زیرزمین‌های ایران به‌وسیله افراد بسیار جوان ساخته‌شده است پس از چهل سال هنر ستیزی نظام. ‌

باور کنیم که در عرصه تحلیل و تقنین و مدیریت هم جامعه ایرانی داخل ایران بسیار برای گفتن خواهد داشت روزی که تنگنای دیکتاتوری مذهبی رفع شود.

پ: در غیاب مکانیزم‌های صحیح نظرسنجی و رأی‌گیری هر روش و ابزاری برای نسبت دادن اکثریت به هر فرد و گروهی تنها یک حدس و گمان شخصی است و بهتر است صریحاً به‌عنوان یک حدس و گمان شخصی نیز ابراز شود اگر فرد واقعاً توان فائق آمدن بر اشتیاق خود برای ورود زودهنگام به این بحث را نداشته باشد.

آشنایان به عدد و رقم و آمار خوب می‌دانند که حتی نظرسنجی‌های سیستماتیک علی‌رغم تمام تلاش متخصصین می‌توانند دچار خطاهای فاحش شوند ( به یاد بیاورید نتایج نظرسنجی‌ها را در رقابت ترامپ و کلینتون )، پس ناروا نیست که بگوییم در فضای مسدود و مغشوشی مثل آنچه در ایران برقرار است ادعای برخورداری فردی از “ بیشترین اقتدار اخلاقی و بیشترین مشروعیت “ ادعایی است بی‌بهره از هر پشتوانه آماری و دموکراتیک.

ت: درباره مجاهدین و دلایل عدم مقبولیت و عدم احراز چیزی حتی نزدیک به یک اکثریت ضعیف برایشان بسیار می‌توانم بگویم. اما برای پایبند بودن به اصل پرهیز از ادعای اکثریت و اقلیت برای هر گروه و دسته و فردی بدون وجود انتخابات آزاد و سالم، روشن شدن تکلیف جایگاه این گروه را که به نظر من بسیار زیاد ظرفیت تمامیت‌خواهی و دیکتاتوری خشن دارد را هم به صندوق‌های رأی ایرانی آزاد بسپاریم.

به جدیت به همه پیشنهاد می‌کنم احترام بگذاریم به:

  • تمرکز مردم داخل ایران به حذف حکومت اسلامی به‌عنوان هدفی که هر روز با به خطر انداختن آزادی و جانشان در خیابان‌ها و دانشگاه‌ها و پشت‌بام خانه‌ها فریاد می‌زنند
  • به تنها چیزی که از ما خواسته‌اند که این است که صدای آن‌ها باشیم.

به جدیت پیشنهاد می‌کنم پشت سر مردم داخل ایران حرکت کنیم، به شعور و تواناییشان در اداره کشوری که به همه ایرانیان تعلق دارد اعتماد کنیم، و از توسل به روش‌های غیر دموکراتیک برای انتخاب زودرس نظام سیاسی آینده ایران خودداری کنیم.

ارسال نظرات