نقش پادشاهان و حاکمان روزگار قدیم، در رشد و اعتلای زبان دری

نقش پادشاهان و حاکمان روزگار قدیم، در رشد و اعتلای زبان دری

با تشکیل حکومت‌های مستقل و نیمه‌مستقل محلی در سرزمین‌های آن روزگار زبان دری که در اثر تهاجم و نفوذ فرهنگ عربی قرار گرفته بود آهسته آهسته جان گرفت و سرودن شعر و پرداختن به ادب در آن معمول و مروج شد. تا در زمان پادشاهان ادب‌دوست و فرهنگ پرور سامانیان و غزنویان به اوج اعتلای خود رسید و سخن پردازان بزرگی مانند ابوجعفر رودکی، شهیدبلخی، ابوالقاسم فردوسی، فرخی سیستانی، سنایی غزنوی، عنصری و هزار‌ها تن دیگر در عرصه‌ی شعر و ادب دری پدیدار شدند.

حبیب عثمان|

 انتشار و ترویج زبان دری در کشور‌های دیگر:

 ۱. زبان دری در هندوستان

دین اسلام با زبان و ادب دری توسط دولت غزنوی در هندوستان داخل شد و این تنها یک عملیه نظامی نبود بلکه کاروانی از ادبای افغانستان را در عقب خود داشت. این است که هزار سال پیشتر لاهور مرکز فرهنگی افغانستان قرار گرفت و تألیفات علی هجویری غزنوی در همین جا به میان آمد. شعرای افغانستان همچو عسجدی و فرخی ادب دری را در آن کشور داخل نمودند و اشعار مختاری و مبارک شاه در شهر‌های هندوستان طنین انداخت. از قرن یازده تا شانزده پنجصد سال زبان و فرهنگ افغانستان در کشور بزرگ هند به سیر خود ادامه داد به خصوص حمله و تخریبات چنگیز سبب شد تا بقیه رجال علمی سیاسی و نظامی افغانستان به هند هجرت نمایند و در آنجا استعداد و لیاقت خود را در سایه دولت‌های اسلامی در رشته‌های فرهنگی و سیاسی بکار اندازند. در طی این دوره بهاءالدین اوسی، امیر روحانی، شیخ عثمان ترمذی، کاشف هروی و غیره همه ناشرین زبان و ادب دری افغانستان در هند بودند. فیروز شاه تغلقی مصمم شد که کتابخانه جالان گهی نگرکوت (هزار و پنج صد کتاب داشت) را از هندی به زبان دری ترجمه نماید. در دوره سکندرشاه لودین زبان و خط دری در هند توسعه بسیاری پیدا کرد. در کشمیر و دیگر شهر‌های هند چندین کتابخانه تاسیس شد. این بسط زبان ادب و فرهنگ دری در هند، آن کشور را کانون تازه زبان فرهنگ دری بساخت و زبان دری برای چند صد سال به حیث زبان ادبی و رسمی هند قرار گرفت. از شعرای دری زبان متولد هند این‌ها را میتوان نام برد: امیرخسرو، حسن دهلوی، ابوالمعانی بیدل، واقف هلالی، میرزا اسدالله غالب، علامه اقبال و دیگران. بعد از ورود انگلیس زبان دری بر انداخته شد و جایش را انگلیسی گرفت.

۲. زبان دری در ترکیه

با فتوحات و پیشروی‌های پادشاهان سلجوقی در سرزمین‌های روم زبان دری نیز در آن دیار راه یافت و به حیث زبان رسمی و درجه اول آن مملکت وسیع عرض وجود کرد.

اگر چه پس از میان رفتن دولت سلجوقی زبان دری در قبال ترکی کمرنگ شد ولی باز هم به حیث زبان دوم نفوذ خود را حفظ نمود. شعر و ادب دری به حیث یک عنصر مهمی از فرهنگ در آن کشور توسعه پیدا کرد. گذشته از سخنوران و شاعرانی که در این عرصه داد سخن داده اند عده ی از شاهان و شهزاده گان نیز به سرایش شعر مبادرت می ورزیدند. پایتخت آن‌ها نظیر غزنین پایتخت غزنویان به صورت امید گاه اهل فضل و هنر در آمد.

زبان پر بار دری در سرتاسر آسیایی صغیر که در اصل یک جامعه ترک زبان است نفوذ فوق العاده و همگانی داشت و امرای آن دیار در بسط و توسعه آن از هیچ گونه مساعی و کوشش دریغ نمی ورزیدند.

در آن قلمرو شاعران و نویسنده گان زیادی وجود داشته اند که عده یی از آن‌ها را نام می بریم : تفلسی، راوندی، سلطان غیاث الدین، سلطان رکن الدین سلیمان دوم، دختر سالار، قانعی، بهاؤوالدین فرزند مولانا جلال الدین محمد بلخی، عارف چلپی نوهٔ مولانا، ارغوان خاتون.

 زبان و شعر دری در زمان عثمانی‌ها 

نقش-پادشاهان-در-رشد-زبان-دری

با روی کار آمدن عثمانی‌ها در روم و رسمیت یافتن زبان ترکی به جای زبان دری دیگر این زبان نقش اولی خود را در فرهنگ ترکیه تا جایی از دست داد. ولی از آن جا که نفوذ این زبان در اعماق روح مردمان آن دیار ریشه دوانیده بود باز هم به حیث یک عنصر مهم در بین توده‌ها بماند. بعد از فتح استانبول به دست سلطان محمد فاتح بار دیگر دربار او مجمع فضلا و ادبای این زبان گردید. از شاهانی که خود شاعر و ادب دوست بودند و عده دیگر نام می بریم. سلطان جم فرزند سلطان محمد فاتح، سلطان سلیم اول، سلیمان قانونی، محمود پاشا یکی از صدراعظم‌های دولت ترکیه عثمانی در یوگوسلاویا بود، درویش پاشا از اهالی هرزگوین بود. محمد نعیم فراشری از اهالی آلبانی بود و در استانبول می زیسته است.

منبع: تاریخ ادبیات دری، محمد اکبرسنا غزنوی – افغانستان در مسیر تاریخ، میرغلام محمد غبار.

ارسال نظرات