آهنگ عشق عایشه و ملا محمدجان از گلوی پنج زن افغان از پنج نقطه دنیا به مناسبت روز نوروز به صدا درآمد و آهنگ عایشه، ترانهی قدیمی مردمی را که ۵ قرن قدامت دارد، بازخوانده شد. اجرای این ترانه به همت و ابتکار وجیهه رستگار انجام شده و فرید رستگار موسیقی آن را تنظیم کرده است. این آهنگ توسط پنج زن افغان: وجیهه رستگار در آلمان، میترا عاصی شاعر و ترانه خوان در ناروی، فریده ترانه در هالند، الهه سرور در لندن و اوستا بلخی در امریکا، یکجا این ترانه را بازخوانی کردند.
دراین آهنگ از آله قدیم موسیقی (دایره) که زنان افغانستان با دایره رابطه ناگسستی دارند به زیبایی این آهنگ افزود.
براساس روایتهای تاریخی و فولکور، آهنگ عایشه، داستان عشق بین ملا محمدجان، یک طالبالعلم -که آهنگ معروف نوروزی «بیا که بریم به مزار ملا ممدجان» برای او خوانده شده است- و عایشه، دختر دهاتی هراتی، در عصر تیموریان را باز میگوید که عرف و سنتهای حاکم بر جامعهی محافظهکار آن زمان مانع وصال این دو میشد. وقتی امیر علی شیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا، از عشق این دو خبر میشود، کمک میکند که به هم برسند.
اینکه داستان عایشه برای زنان امروز افغانستان چه پیامی دارد؟
میترا عاصی گفت: «عایشه صدای رسای زنان افغانستان است که به صورت مشترک به آواز چند زن برای بیان آزادی خوانده شده. امیدوارم روزی زنان افغانستان که آرزویشان همانا نان، کار و آزادی است برسند. خانم عاصی افزود: «این شعر و آهنگ فولکلور قصۀ در بندبودن عایشه را قصه میکند که روایت پنج قرن قبل زندگی دختران افغانستان است که عایشه را پدرش از دیدن ملا محمد جان محروم میکند و او این آهنگ را در روز نوروز میخواند.» دوبیتیهای این آهنگ روال امروز را دارد و از دردهای امروز قصه میکند.
وجیهه رستگار آواز خوان مشهور افغانستان که این آهنگ به ابتکار او بازخوانی شده گفت:
عایشه که نمادی از عشق و ایستادهگی زنان افغانستان در پنج قرن گذشته بود و ما امروز به هزاران عایشه را در سرزمین ما داریم که عشق و آزادی در گلویشان خفه شده است. اجرای مشترک یا هم صدایی مشترک زنان؛ مقاومت مشترک زنان را در برابر نابرابریهای امروز در افغانستان نشان میدهد تا ما باید سکوت نکنیم و پیام خود را به مردم خود از این طریق برسانیم. خانم وجیهه رستگار گفت که این آهنگ فولکلور را در هنگام بازخوانی در متن آن نوآوریهایی را بوجود آوردهاند.
عایشه جان عایشه
تا به کی از ما جدایی عایشه
اینقدر حیران چرایی عایشه
مدتی شد کم نمایی عایشه
به سر چشمه نیایی عایشه
قصه کن از عشق پنهانی خود
از شب تاریک بارانی خود
جشن پاییز است در شهر درخت
قصه سرکن از پریشانی خود
قصه گوی درد مایی عایشه
به سر چشمه نیایی عایشه
گپ بزن تا این خموشی گم شود
کف بزن تا گل گلو گندم شود
در کنار عطر و نان و هم دلی
از غزل کن سفرهی مردم شود
شهزاد روشنایی عایشه
به سر جشمه نیایی عایشه
منبع: صفحه یوتوپ وجیهه رستگار و گروپ رستاخیز زنان
ارسال نظرات