قبلا به بهانه فیلم مرمت شدهی «رای مخفی» به طور مفصل به این فیلم و کارگردانش بابک پیامی پرداختیم که دوستان علاقهمند میتوانند به وبگاه هفته (hafteh.ca) مراجعه کنند و جُستار «رای مخفی: عشق، فقر و دموکراسی» را مطالعه کنند. مستند «۷۵۲ یک عدد نیست» در مورد ساقط کردن هواپیمای مسافربری پرواز ۷۵۲ به مقصد کیف در اوکراین است. سپاه پاسداران با شلیک دو موشک این هواپیما را ساقط کرد. بابک پیامی به عنوان فیلمسازی برندهی جوایز بینالمللی معتبر که خود مغضوب حکومت است و حدود بیست سال پیش پس از دستگیری با گذاشتن وثیقه از کشور خارج شد این مستند را از رنجهای حامد اسماعیلیون ساخته است. اسماعیلیون که خود در ایران نویسندهیی سرشناس بود چند سالیست اعلام کرده است که دیگر کتاب برای سانسور شدن به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمیدهد. آخرین رمان او قبل از این که در پرواز شوم اوکراین همسر و فرزند خود را از دست بدهد، در تورنتو به چاپ رسانده بود. حامد اسماعیلیون با ادبیاتی مملو از عشق و انسانیت اما قاطع، بُرّنده و خشمگین دادخواهی خانوادههای پرواز اوکراین را به همراه تنی چند از خانوادههای قربانی جلو برد و مصادف شدن پخش این مستند در تیف با ثبت شکایت انجمن خانوادهها علیه جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران در دیوان بینالمللی کیفری در لاهه گام بزرگی برای دادخواهی بود.
هر کس مایل باشد میتواند عضو «انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز پیاس ۷۵۲» www.ps752justice.com شود و به این نهاد کمک مالی کند تا بتوانند در دادگاه حرف خود را پیش ببرند و این لکهی سیاه تنها بر دامان حکومت بماند.
دومین فیلم به زبان فارسی مطرح در تیف «عنکبوت مقدس» ساختهی علی عباسیست که در جشنواره کن جایزه بهترین بازیگری زن را برای بازیگر نقش اصلی خود، زر امیرابراهیمی به ارمغان آورد فیلم دیگری ست که روایت جدیدی از سعید حنایی، قاتل زنجیرهای قتلهای مشهد، ارائه میدهد. مصاحبهی مفصلی با علی عباسی در مورد این فیلم داشتیم که به زودی در مجلهی هفته منتشر میشود. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای جشنواره تیف امسال بود که توجههای بسیاری را به خود جلب کرد. گفتن در مورد آن میگذاریم در هنگام انتشار مفصل گفتوگو با او.
فیلم «خرس نیست» ساختهی جعفر پناهی فیلم دیگری بود که در جشنوارهی ونیز و کن مورد توجه واقع شد و کارگردان آن که اکنون در زندان اوین است جایزهی ویژهی هیات داوران جشنواره ونیز را از آن خود کرد. در مورد «خرس نیست» مفصل خواهیم نوشت اما مختصر این که فیلم دربارهی عشق در سرزمین عجایب است. عشقی که یا حاکمیت و قدرت به آن ضربه میزند یا با خرافات و ناآگاهی مردمی که توسط همان حاکمیت عقبنگهداشته شدهاند. این فیلم اتوبیوگرافی فیلمسازیست که بدون مجوز حکومت فیلم میسازد. این فیلم پناهی از نظر بسیاری از منتقدین و بررسی کنندگان آثار او بهترین فیلمش محسوب میشود. فیلمدرفیلمی که نشان میدهد کارگردانی عاشق سینما چگونه عشقش ذبح میشود و چگونه نمیتواند صادقانه فیلم بسازد حتا وقتی فیلمش را دارد از راه دور در کشور همسایه میسازد. درواقع سه داستان در «خرس نیست» یکی داستان فیلمی که جعفر پناهی با بازی خودش دارد میسازد یکی داستان فیلمی که در واقع در ترکیه ساخته میشود و یک داستان هم در روستایی دم مرز که کارگردان به آنجا رفته است تا نزدیکتر به لوکیشن فیلمبرداریاش. هر سه داستان عقیم میماند.
فیلم مطرح دیگری که نامزد شیر طلایی هفتاد و نهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم ونیز شد «شب، داخلی، دیوار»، که به انگلیسی Beyond the Wall نامیده میشود، است. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی وحید جلیلوند ساخته شده است و فیلمی ست که در رفت و برگشتهایی بین کابوس و واقعیت داستان خود را روایت میکند. در ونیز بیش از آن که خود فیلم جنجالی شود حرفها کارگردان آن در مقابل بابک غفوریآذر جنجالی شد. جلیلوند عملا نیروهای امنیتی و سرکوبگر جمهوری اسلامی را برادر خود خطاب کرد و حوادث بعدی و مرگ دختر بسیار جوان مهسا (ژینا) امینی درست در روزی که فیلم در تورنتو اکران میشد موجب شد برادران جلیلوند بخشی از فیلم خود را که اتفاقا به همین ونهایی که پلیس و نیرویهای امنیتی برای دستگیری استفاده میکنند میشد پخش کنند. در ون فیلم جلیلوندها لیلا (با بازی دایانا حبیبی) که مادر کودک خردسالی ست که آن را در اعتراضات کارگری گم کرده است هر چه فریاد میزند کودکم گم میشود مرا پیاده کنید به خرج ماموران نمیرود و لیلا که بیماری صرع دارد دچار حملهی صرع میشود و کارگران بازداشتی داخل ون از مامور امنیتی (با بازی علیرضا کمالی) میخواهند ماشین را نگه دارد تا زن پیاده شود اما او هفتتیر میکشد و تهدید به تیراندازی میکند. ماشین تصادف میکند و لیلا برای پیدا کردن کودکش فرار میکند که از آپارتمان عجیبی سردرمیآورد و علی (با بازی نوید محمدزاده) که بینایی کمی برایش باقی مانده و پزشکی (با بازی امیر آقایی) گاهی به او سر میزند و قطرهای در چشمهایاش میریزد و به او سفارش میکند قرصهایاش بخورد. علی در حمام میخواهد خودکشی کند اما موفق نمیشود برای همین ورود لیلا را متوجه نمیشود. ما دو روایت در اینجا میبینیم یکی روایت علی و لیلا در آپارتمان علی و دیگری صحنههای تظاهرات و اعتراضات کارگران و دستگیری و ماجرای فرار لیلا که این دو روایت در پایان یکی میشوند.
فیلم از بعضی جهات تکنیکی که بگذریم فیلم خوبی است که خشونت و سرکوب نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی را به خوبی نشان میدهد. ظاهرا قرار بوده است بخشی از صحنههای فیلم سانسور شود که بدون مراجعه به سازمان سینمایی و دریافت مجوز نمایش در خارج کشور به خارج آمده است و مسئولین وزارت ارشاد از این موضوع دلخور هستند.
اتفاقی در نشست مطبوعاتی و رسانهای فیلم در ونیز افتاد که نشان داد صداقتی در بین نیست. در آن نشست بابک غفوریآذر که به عنوان خبرنگار رادیو فردا در آنجا حضور داشت از او پرسید: «تصور میکنید آیا ماموران امنیتی درون ایران پیام فیلم مبنی بر کنار گذاشتن خشونت را دریافت میکنند و آیا شما با آثار هنری میتوانید این تاثیر را بگذارید؟» پاسخ جلیلوند بسیار غیرمنتظره و عجیب بود او گفت: «همانگونه که از پیام من درباره جریانات خوزستان یک عده آنچه را میخواستند، برداشت کردند به گمانم شما هم آنچه را میخواستید از فیلم برداشت کردید. شما صرفاً از آن پیام برداشت کردید که «تفنگت را زمین بگذار»، در حالی که این نکته را برداشت نکردید که در کل آن پیام من ماموران امنیتی و پلیس را «برادرم» خطاب کردم. من در این فیلم هم این کار را کردم، قهرمان فیلم من یک مامور امنیتی است که برادر من است.» او در ادامه حرفهای عجیبتری هم زد: «طبیعتاً شما فکر میکنید من این حرفها را برای این میزنم چون در ایران کار دارم و زندگی میکنم و میخواهم به سرنوشت پناهی دچار نشوم، نه واقعاً اینگونه نیست. من در صورت برادران امنیتی در ایران گفتهام برادرم به شما هم میگویم برادرم. این دوقطبی به شدت آزارم میدهد. من در آن وَن امنیتی دو مامور دارم که یکی وظیفهمحور و دیگری وجدانمحور است. شخصی که وظیفهاش را انجام میدهد فقط به کارش فکر میکند در حالی که کاراکتر نوید در کنار وظیفه به قلبش هم رجوع میکند. برمیگردم به پیامم درباره خوزستان؛ من به ماموران امنیتی و پلیس گفتم برادرم علاوه بر انجام وظیفه به قلبت هم رجوع کن. داخل فیلمم نیز همین را گفتم.» متاسفانه این حرفها نشان میدهد اگر عمقی هم در فیلم هست در کارگردان و نویسنده آن آقای وحید جلیلوند نیست
در هنگام نمایش فیلم در تورنتو وحید نبود اما برادرش علی بود. پس از نمایش فیلم علی جلیلوند توضیحاتی به فارسی میداد و مترجم ترجمه میکرد اما پیش از آن که پرسش و پاسخ شروع شود مترجم در حال ترجمه حرفهای علی جلیلوند از حال رفت و برزمین افتاد و نشست نیمهکاره ماند. امیدوارم حال ایشان خوب شده باشد اما به هر حال غش کردن مترجم و نیمهکاره ماندن نشست از اقبال بلند جلیلوند بود وگرنه آن گونه که او سخن میگفت رسوایی جدید به رسواییهای قبلی افزوده میشد.
آخرین روز جشنواره فیلم «تفریق» مانی حقیقی پخش شد. این فیلم تقلید ناشیانه و بدی از فیلم پرویز صیاد است که در مجموعهی فیلمهای سینمایی «صمد» کار شده است. فیلم سینمایی «تفریق» ( با بازی ترانه علیدوستی در نقش فرزانه و بیتا و نوید محمدزاده در نقش جلال و محسن) دقیقا «کُپ» «صمد و سامی، لیلا و لیلی» (با بازی پرویز صیاد در نقش صمد و سامی و شهناز تهرانی در نقش لیلا و لیلی) است با این تفاوت که فیلم پرویز صیاد طنز و کمدی است و قصد دارد در پنجاه سال پیش تفاوت فقر و ثروت و شهر و روستا و تفاوتهای فرهنگی را نشان دهد و به نتیجهای برساند اما فیلم حقیقی قصد دارد فیلمی درماتیک و جنایی باشد اما آنقدر مضحک شده است که سالن سینما زیر خنده میزد و کاری که صمد با فیلم کمدیاش انجام میداد مانی حقیقی با فیلم جدی و جناییاش انجام داد و اگر معلوم بود صیاد چه میخواهد با فیلمش نشان دهد فیلم مانی حقیقی فیلم بیسروتهی بود که ادای فیلم در میآورد و کمی فلسفه هم قاطی آن کرده بود مثل ماه در آسمان و بارش بیامان باران روی زمین که حتا در صحنهای از فیلم فرزانه به زبان میآید که انگار در توهم است که تصورات دارد. ضمنا خود جابهجا شدن یک فقیر و دارا دست کم از شاهزاده و گدای مارک تواین بارها ساخته شد و در ایران هم دستکم «رضا موتوری» (ساختهی مسعود کیمیایی) با بازی بهروز وثوقی در دو نقش رضا دزد باحال فقیر و فرخ نویسنده پولدار سال ۱۳۴۹ به نمایش درآمد. به هر حال فیلم مانی حقیقی ضعیفترین فیلم ایرانی در تیف بود و به نظر میرسد تنها با توجه به این که او در کانادا تحصیل کرده است توانست بود فیلماش را در جشنواره نمایش دهد.
امیدوارم سال آینده جشنواره جهانی فیلم تورنتو باشکوهتر از امسال برگزار شود و سینمای آزاد و مستقل ایرانی رها شده حضور چشمگیری داشته باشد.
اسپانسر: درسون
ارسال نظرات