گیس‌بریده‌های انقلابی

نگاهی به واژه «گیس‌بریده» در گذشته و حال

گیس‌بریده‌های انقلابی

«جُستاری کوتاه درباره جنبش کوتاه کردن موهای بلند زنان ایرانی که دارد به سنتی جهانی تبدیل می‌شود.»

مصطفا عزیزی

به قتل رساندن مهسا امینی توسط گشت ارشاد و پلیس اخلاقی جمهوری اسلامی موجب شد سنتی نهفته در تاریخ دوباره سربرآورد و جهانی شود. گیسو بریدن در ادبیات کهن ایرانی به دو معنا به کاررفته است که این دو معنا درآمیخته می‌شود در گیسو بریدن زنان در عزا و اعتراض دختران ایرانی که در گشت ارشاد رنج‌ها کشیده‌اند و اکنون با قتل ژینا امینی ابعاد وسیعی‌تری گرفته است. این دو معنا یکی گیس‌بریدن زنان در عزا است و دیگری در نقطه مقابلش به‌عنوان مجازاتی برای زنانی که در گذشته به آن «زانیه» و «روسپی» «فاحشه» و «خراب» و «بدکاره» می‌گفتند و در ادبیات مدرن به آن «کارگر جنسی» یا «تن‌فروش» می‌گویند.

نخست به معنای سوگواری آن می‌پردازیم. فردوسی در شاهنامه در سوگ سیاوش می‌سراید:

«ز خان سیاوش برآمد خروش

جهانی ز گرسیوز آمد به جوش

ز سر ماهرویان گسسته کمند

خراشیده روی و بمانده نژند

همه بندگان موی کردند باز

فرنگیس مشکین کمند دراز

برید و میان را به گیسو ببست

به فندق* گل ارغوان را بخست»

  • در این‌جا «فندق» به وجه کنایی آن به کاررفته زیرا زنان وقتی حنا به دستانشان می‌بستند رنگی شبیه پوست فندق می‌گرفت به همین دلیل در بعضی از اشعار به‌صورت کنایی به‌جای سرانگشتان می‌گفتند: «فندق» به‌عبارت‌دیگر معنای این بیت می‌شود «فرنگیس با سرنگشتان صورت چون ارغوانش را خراشید و زخمی کرد.»

سلمان ساوجی در دیوان اشعار بخش ترکیبات شعری دارد به نام «خدنگ مصائب» که با این ابیات شروع می‌شود:

«ای صبحدم چه شد که گریبان دریده‌ای

وی شب چه حالتی است که گیسو بریده‌ای

از دیده زمانه روان است جوی خون

ای دیده زمانه بگو تا چه دیده‌ای»

حافظ که هم‌زمان و با اندکی تأخیر نسبت به سلمان ساوجی می‌زیسته است در یکی از غزل‌هایش به نقل از دیوان حافظِ احمد شاملو می‌سراید:

«گیسوی چنگ بِبُرّید به مرگِ مِیِ ناب

تا همه مُغبَچِگان زلفِ دوتا بگشایند

نامه‌ی تَعزیَتِ دختر رَز بِنْویسید

تا حریفان همه خون از مژه‌ها بگشایند.»

و یا خاقانی شروانی که یک قرن پیش از حافظ می‌زیست در قصیده‌یی که به «ترنم المصائب» مشهور است و خاقانی در مرگ پسر نوجوانش سروده است می‌گوید: «گیسوی چنگ و رگ بازوی بربط ببُرید/ گریه از چشم نی تیزنگر بگشایید»

اگر بخواهیم به شواهد ادبی در گذشته اشاره کنیم بسیار است که اشاره به همه‌ی آن‌ها در حوصله‌ی این جُستار نیست اما سری هم به ادبیات معاصر بزنیم در کتاب سووشونِ سیمین دانشور با مفهوم دیگری به نام «درخت گیسو» آشنا می‌شویم. دانشور در صفحه ۲۷۶ سووشون می‌نویسد: «زری بلند شد و نشست و گفت: زیر درخت گیسو ایستاده بودم و برای سیاوش گریه می‌کردم. حیف که من گیس ندارم وگرنه گیسم را می‌بریدم و مثل آن‌های دیگر به درخت آویزان می‌کردم» و در صفحه بعد ادامه می‌دهد. «درخت گیسو در تمام گرمسیر معروف است. اول بار که درخت گیسو را دیدم، از دور خیال کردم درخت مراد است. نزدیک که رفتم دیدم گیس‌های بافته‌شده به درخت آویزان کرده‌اند؛ گیس‌های زن‌های جوانی که شوهرهایشان جوان‌مرگ شده بود»

در پایان رمان کلیدر وقتی گل‌محمد، قهرمان داستان، و دوستش ستار و یارانشان کشته می‌شوند، زنان ازجمله مارال و بلقیس گیسوی خود را می‌برند:

«بلقیس به‌آرامی سربند باز کرد، آنچه گیله و گیسو که داشت به دوردست پیچید و به گزلیکی از بیخ بریدشان و بر گور پاشید»

هرچند معنای بریدن گیسو برای مجازات در اروپا و ژاپن رواج داشته است اما از دیرباز در ادبیات فارسی هم به‌کاررفته است. مثلاً ناصرخسرو می‌گوید: «اگر تو توبه نکنی ز آرزویت/ بگویم تا ببرد شاه، مویت» و البته این شعر منسوب به ابوسعید أبوالخیر هم هست در لغت‌نامه دهخدا هم تحت این ماده آمده است: «گیس‌بریده. [ ب ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب) گیسوبریده. زنی که به جرم تبهکاری یا جز آن گیسوان او را بریده باشند. لیکن در تداول امروز آن شدت معنی را ازدست‌داده است و حتی زنان به خود نیز می‌گویند: من گیس‌بریده چرا این کار را کردم. و در تداول عام دشنام مانندی است به کنایه زنان را. چه بریدن گیسو یکی از جزاهای زانیه بوده است.» یا در فرهنگ فارسی عمید آمده است: «گیس‌بریده /gisboride/ (صفت) ‹گیسوبریده› [عامیانه، مجاز] زن بدکاره.» در فرهنگ‌های مختلف به این موضوع اشاره‌شده است و اساس یکی از ناسزاهای رایج در زبان فارسی است و فیلم «گیس‌بریده» که در سال ۱۳۸۵ به کارگردانی جمشید حیدری و نویسندگی حسن انصاریان در ایران ساخته شد دلالت بر همین معنای منفی آن دارد که مثبت به کار می‌رود. مریم (گلشیفته فراهانی) و پدرش (محمدرضا شریفی‌نیا) مشکلاتی دارند و پدرش او را تنبیه بدنی می‌کند که با پسرها رابطه دارد چون پسری برای او نامه می‌فرستد. مریم خاطراتش را تحت عنوان «گیس‌بریده» در کامپیوترش می‌نویسد…

معنای عزاداری و این معنای منفی در ماجرای به قتل رسیدن ژینا امینی به هم پیوند می‌خورند زیرا گشت ارشاد به‌عنوان این که ژینا، مهسا، حجاب اسلامی را رعایت نمی‌کند و برای همین سربه‌راه نیست او را دستگیر کردند و چندی بعد با سکته مغزی و قلبی مواجه شد و در بیمارستان فوت کرد و به‌رسم کردها مادرش موهای‌اش را بر سر مزارش برید و به‌سرعت این حرکت توسط زنان دیگر نخست در داخل کشور و سپس توسط ایرانیان در سراسر جهان تکرار شد و چون آیینی کهن زنان گروه‌گروه زانو می‌زدند و شیون‌کنان گیسوی بلند خود را با قیچی می‌بریدند و به باد و خاک می‌سپردند.

عمل گیسو بریدن زنان سریع به ساکنان کشورهای دیگر سرایت کرد و آن‌ها برای همبستگی با مردم ایران موهای خود را می‌بریدند و روسری‌ها خود را مانند دختران ایرانی به آتش می‌کشیدند. نمونه باشکوه آن در زنان کُرد شمال سوریه در راهپیمایی مسلح گیسوی خود را بریدند و روسری‌ها را به آتش کشیدند.

از میان بازیگران زن داخل ایران نخست کتایون ریاحی بی‌حجاب ظاهر شد تازه وقتی وزیر فرهنگ و ارشاد سلامی محمدمهدی اسماعیلی گفت: «بازیگران زنی که حجاب خود را برداشته‌اند به فکر فعالیت دیگری باشند» کتایون ریاحی در پاسخ در اینستاگرام خود نوشت: «اعتمادبه‌نفس و امید به آینده این آقا جالبه! ولی من پیشنهاد می‌کنم شما به فکر یک کار آبرومند برای خودت باشی.»! بعد مریم بوبانی و چند بازیگر دیگر ایرانی که خارج از ایران بودند به این حرکت پیوستند و برخی ضمن بی‌حجاب شدن گیسوی خود را بریدند مانند: آناهیتا همتی که در ویدیویی با کپشن «برای ژینای ایران» منتشر کرد. موهای تراشیده شده‌اش را روی زمین ریخت و از همه باشکوه‌تر آبان عسکری بود که نخست در ویدئویی با سر برهنه جلوی دوربین آمد و از مردم عذرخواهی کرد که در کارهایش «حجاب دروغین» بر سر می‌کرد، روسری از سر برداشت و با پیوستن به کارزار «گیسوبران» موهایش را قیچی کرد و در ویدئوی دیگری گفت که از جمهوری اسلامی «سلب تابعیت» می‌کند. نکته مهم این است که هم‌اکنون مجموعه تلویزیونی «یاغی» به کارگردانی محمد کارت و بازی خود آبان عسکری که اتفاق همسر کارت هم هست در حال پخش از یکی از بسترهای نمایش خانگی در ایران در حال پخش است.

علاوه بر زنان کُرد سوری زنان غیر ایرانی دیگری هم به حمایت از جنبش گیسوبران زنان ایرانی پیوستند ازجمله ملک موسو، خواننده و موسیقی‌دان جوان اما شهیر کشور ترکیه، موهای خود را در حمایت از اعتراضات زنان در ایران در میانه کنسرت هنگامی که تماشاگران به وجد آمده برایش دست می‌زدند با قیچی گیسوی خود را برید.

از زنان برجسته دیگری که از مبارزات مردم ایران حمایت کردند می‌توان از خانم «جوآن رولینگ» که به «جی. کی. رولینگ» معروف است و همه با «هری پاتر»اش آشنا هستند با حمایت از این حرکت و استفاده از هشتگ «مهسا امینی»، در توییتر نوشت: «شجاعت واقعی این است!»

البته مردان بسیاری از اعتراضات اخیر حمایت کردند چه در خیابان چه در فضای مجازی و متأسفانه تعداد کشته‌ها روز به‌روز بالاتر رفته است و مردان و زنان دیگری به جمع جان‌باخته‌گان اضافه‌شده‌اند اما حمایت‌ها هم‌چنان ادامه دارد از مردهای سلبریتی که از مردم حمایت کردند می‌توان به علی کریمی اشاره کرد که اکنون خارج از ایران است اما او را به مصادره اموال تهدید کرده‌اند و راجرز واترز آهنگساز شهیر انگلیسی که از بنیان‌گذاران پینک فلوید است نیز دفاع جانانه و سنت‌شکنانه‌ای از مبارزات مردم ایران کرد و نام مهسا امینی در کنسرتش بالا برد.

اکنون مردان و زنان بسیاری در بین سلبریتی‌ها از مبارزات زنان ایران حمایت کرده‌اند و کف مطالباتشان برچیده شدن «گشت ارشاد» است که البته در بین معترضین هوادار چندانی ندارد و آن‌ها به‌صراحت برچیده شدن بساط جمهوری اسلامی را می‌خواهند و در خیابان‌های شهرهای کوچک و بزرگ ایران فریاد می‌زنند: «جمهوری اسلامی نمی‌خوایم نمی‌خوایم»

جنبش زنان که عمدتاً نسل جوان دهه‌ی هشتادی هستند به‌هیچ‌وجه زیر بار قوانین خودخوانده‌ی جمهوری اسلامی نمی‌روند. قوانینی که مغایر با قوانین قرن بیستم است چه برسد اکنون‌که ربع اول قرن بیست و یکم در حال پایان است. ایران کره‌ی شمالی بشو نیست و بی‌شک جمهوری اسلامی که ترک‌خورده است به‌زودی فرومی‌پاشد.

 

 

برچسب ها:

ارسال نظرات