سردبیر
برای اینکه به آزادی و جامعهای آزاد برسیم ناچاریم رواداری و پذیرش نظرات مخالف و متضاد را تمرین کنیم. و همچنین ناگزیریم به بدیهیترین و عمومیترین قوانینی که کشورهای آزادتر، از جمله کانادا که امروز به آن پناه آوردهایم، روی آن قوانین به توافق رسیدهاند گردن بنهیم. یادداشت کوتاهی از آقای علیرضا مهاجرانی که در همین شماره در بخش «از خوانندگان»، منتشر شده است، هم جای خوشحالی داشت و هم غمگین کننده بود.
خوشحالی از این رو که این نوشته نشان میدهد بخشی از ما درس گرفتهایم و میدانیم که برای جلوگیری از تکرار تاریخ باید، باید از گذشته درس بگیریم. بعلاوه نویسنده این یادداشت شهامت به خرج میدهد و حرفش را عیان و آشکار در یک رسانه جمعی (هفته) بیان میکند. غمگین از اینکه، آقای مهاجرانی برای اینکه خودش را از تیر افراد هیجانزده و سوپر انقلابی محفوظ بدارد ناچار است ابتدا توضیح بدهد که: دوستان انقلابی تو را به خدا از این نوشته ناراحت نشوید و از آن برداشت اشتباه نداشته باشید!
ما در «هفته» در روزهای داغ و بحرانی تابستان ۱۳۸۸ با این معضل روبرو شدیم. هفته در آن روزها تازه یک ساله شده بود. حامیان انگشت شمار بودند و بیشتر همکاران دانشجویان و جوانان داوطلب.
بخش خوانندگان «هفته» در آن روزها تریبون آزادی بود که به تمامی دیدگاههای مختلف و متضاد فضای بیان داده بود. اما این روش را نه راست برمیتابید و نه چپ؛ نه جوانان «سبز» که شعارشان «رای من کجاست»؛ و نه نسل قدیم با که شعارش قاطعانه «مرگ بر جمهوری اسلامی» بود. چپها میگفتند «هفته» سلطنتطلب است برای اینکه نامه یک خواننده را در دفاع از شیروخورشید منتشر کرده و در آن سوی گفته میشد که «هفته» اصلاحطلب است برای اینکه مطالب جوانان «سبز» را منتشر میکند. نتیجه این شد که در آن تابستان بسیاری از حامیان مالی و نویسندگان جوان با «هفته» قهر کردند و روزهای سختی بر «هفته» گذشت.
به هر روی آن روزهای داغ گذشت. جنبش «رای من کجاست» سرکوب شد و جامعه به سکوت واداشته شد. دوران «خاموشی اجباری» فرصتی ایجاد کرد تا هیجانها فروکش کنند. بعد از تاملی که خواه ناخواه در جامعه صورت گرفته احترام «هفته» بیشتر شد و اعتماد به آن نیز.
از آن روز بیش از یک دهه گذشته و در این مدت سرکوب و تحقیر توسط حکومت ابعاد نوینی به خود گرفت. این شیوه حکومت اجزای جامعه و خطوط سیاسی آن به مخرج مشترکی نزدیکتر کرده و قتل ناجوانمردانهی مهسا امینی جرقهی خیزشی را زد که بسیاری از ما امیدواریم بر سرکوب چهار دهه نقطه پایان بگذارد.
اما این نکته همچنان صادق است که خواندن ترانه آزادی و سرودن این واژه برای رسیدن به جامعهای آزاد بیتردید کافی نیست. ما باید رواداری را زندگی کنیم تا به آزادی برسیم.
در این راستا از شماره آینده در مجله و سایت «هفته» تریبون آزادی را باز خواهیم کرد برای گفتوگو درباره خیزش فعلی، نقاط قوت و ضعف آن و اینکه ما مردم ایران برای سرزمینمان چه آیندهای میخواهیم و لوازم ساختِ آن آیندهی مطلوب چیست؟
در این صفحه نویسندگان مجاز خواهند بود به خدا و زمین و آسمان انتقاد کنندو یا آنها را اساسا انکار کنند. آزادی در تریبون آزاد هفته تنها و تنها توسط قوانین کانادا محدود میشود و اخلاق روزنامهنگاری.
شما میتوانید در ستایش افراد مهم و تاثیرگذار این جنبش بنویسید و یا از آنها انتقاد کنید؛ شما میتوانید جنبش فعلی را آسیبشناسی کنید و یا آن را کلا رد کنید؛ شما میتوانید در تایید راه سرنگونی قهرآمیز بنویسید و یا اینکه چرا با سرنگونی قهرآمیز و یا اصلا با سرنگونی مخالف هستید....
تردیدی نداریم که نوشتههای تریبون آزاد هفته سبب هدف قرارگرفتن ما خواهد شد و احتمالا بخشی از عزیزان به ما پشت خواهند کرد. احتمالا برخی نیز غرضورزانه با بهرهبرداری گزینشی از نوشتههای این بخش «هفت» را زیر ضرب خواهند برد و نزد این و آن شکایت خواهند کرد که «هفته» چنین است و چنان است. اما ما به آزادی بیان و به نیاز به تمرین آزادی باور داریم و میدانیم برای رسیدم به جامعهای آزاد پذیرش حق ابراز نظر مخالف یک باید است. ما باید مهارت پذیرش «دیگری» را تمرین کنیم، برای زن، برای زندگی، برای آزادی.
ارسال نظرات