نویسنده: نازنین افشین جم
مترجم: پگاه شریفی
نازنین افشین جم مک کی، فعال حقوق بشر، مدل و بازیگر کاناداییِ متولد ایران برای «نشنال پست» مقاله بسیار کاملی درباره اتفاقات امروز و چهل سال اخیر ایران نوشته. او در این مطلب با جزییات کامل اتفاقهای ایران را روایت و از دولتها خصوصاً دولت کانادا خواسته تا بهجای حرف، عمل داشته باشند.
به گزارش هفته؛ نازنین نوشته خود را با توضیحی درباره کشته شدن مهسا آغاز میکند و در ادامه به عملکرد ۴۰ دهه حکومت دینی در ایران میپردازد؛ که بخشهای مهمی از آن را میخوانید:
«پلیس اخلاق» ایران از تپیدن قلب زیبای مهسا جلوگیری کرد، زیرا او به قانون سخت جمهوری اسلامی برای پوشش پایبند نبود. پلیس شلوار او را «خیلی تنگ» و حجاب او را «بیش از حد گشاد» دانسته و امینی تاوان این «تخلفات» را با جان خود پرداخته است. این در حالی است که دختران و نوههای روحانیون حاکم بر ایران که بدن زنان را کنترل میکنند؛ با لباسهای کوتاه و کفشهای پاشنهبلند و موهای سیاهی که رهایشان کردهاند، در مهمانیهای لسآنجلسی میچرخند.
فرزندان آخوندها در بلوار هالیوود با لامبورگینیهای درخشان رژه میروند، درحالیکه روح ایرانیان بسیاری در غل و زنجیر است تا با سه شیفت کار تنها گذران زندگی کنند. کودکان خیابانی در کارتن بخوابند و…
این رژیم منحوس از حجاب بهعنوان ابزار کنترل زنان استفاده میکند. مهسا امینی در بازداشتگاه بود و با قوانین ظالمانه و زنستیزانه سرکوب؛ مواجه شده بود، همان چیزی که اکثریت قریب بهاتفاق ۸۶ میلیون نفر ایرانی با آن دستوپنجه نرم میکنند و موافق آن نیستند.
اعتراضات در ایران شروعی بود برای احقاق حق زنان و فراخوانی برای پایان دادن به آپارتاید جنسیتی حاکم در جمهوری اسلامی؛ جایی که در قانون آن نوشتهشده؛ ارزش جان یک زن، نصف یک مرد است.
آنچه در ایران اتفاق میافتد دیگر تنها برای مهسا امینی نیست؛ دیگر اعتراض هم نیست، بلکه انقلاب ۲۰۲۲ ایران است. آنچه ما میبینیم؛ نتیجه انباشت ۴۴ سال حکومت ظالمانه دینی، سرکوب و نقض فاحش حقوق بشر است که به خیابانهای ایران سرازیر شده است.
قربانیان چه کسانی هستند؟
یکی از آنها مونا محمودنژاد بود که تنها ۱۶ سال داشت. او و نُه زن دیگر به دلیل اینکه بهایی بودند؛ شلاق خوردند، به اعدام محکوم و در شیراز به دار آویخته شد.
در جمهوری اسلامی، اقلیتهای قومی و مذهبی مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. بهاییان، حق رفتن به دانشگاه یا دستیابی به برخی مشاغل را ندارند؛ حتی قبر آنها نیز مورد هتک حرمت قرار میگیرد.
گرویدن از اسلام به هر دین دیگری، جرمی است که مجازات آن اعدام است.
ایرانیان LGBTQ از جان خود میترسند و در میان هزاران پناهندهای هستند که از کشورشان گریختهاند.
روزنامهنگاران و وکلای مخالف که از موکلان خود دفاع میکنند در زندان هستند. نسرین ستوده، وکیل برجسته حقوق بشری، چهارمین سال از محکومیت ۱۰ساله خود را به اتهام دفاع از زنانی میگذراند که جرأت کردند سرکشی خود را با کنار گذاشتن حجاب نشان دهند.
چرا ایرانیها آلان اعتراض میکنند؟ شروین حاجی پور، خواننده و ترانهسرای ایرانی به این سؤال با آهنگ «برای» پاسخ میدهد: «به خاطر رقصیدن در خیابانها، به خاطر هر باری که میترسیدیم عشقمان را در خیابان ببوسیم. از خجالت یک جیب خالی، برای یک زندگی عادی. به خاطر کودکی که در زبالهها دنبال رویایاش میگردد؛ به خاطر مبارزه برای برابری، به خاطر خیابان ولیعصر و درختان در حال مرگش. به خاطر سگهای بیگناه و… به خاطر زن، زندگی، آزادی.»
شروین این آهنگ را بر اساس توییتهای ایرانیان ساخته بود اما او را مجبور به حذف این ترانه از صفحهاش کردند، به زندانش انداختند… اما آهنگ دلخراش او به سرود ایرانیان در اعتراضات تبدیل شد.
نزدیک به چهار هفته از اعتراضات سراسری در شهرهای ایران میگذرد. همه اقشار، سنین، طبقات اجتماعی-اقتصادی و گروههای قومی در این اعتراضات شرکت دارند و رژیم با رها کردن اراذل و اوباش خود به میان آنها، تاکنون بیش از ۱۸۵ معترض مسالمتجو ازجمله حداقل ۱۹ نفر زیر ۱۸ سال را کشته و هزاران نفر را مجروح کرده.
تیراندازیهای تصادفی و بیرویه در خیابانها توسط نیروهای دولتی در سراسر کشور رواج داشته و در ۳۰ سپتامبر، در آنچه «جمعه خونین» نامیده شد، نیروهای امنیتی پس از نماز جمعه در بیرون از مسجدی در زاهدان، ۶۶ نفر ازجمله کودکان را کشتند.
نیکا شاکرامی شانزدهساله در جریان اعتراضات دستگیر شد، مورد ضرب و شتم قرار گرفت و کشته شد. به خانواده او فرصت کوتاهی دادند تا صورتش را شناسایی کنند. مقامات رژیم جسد نیکا را دزدیدند و بدون اجازه دفن کردند.
حدیث نجفی، دختری بیستساله که با شنیدن خبر مرگ مهسا تمام شب را گریه کرده بود؛ در اعتراضات مورد اصابت گلوله قرار گرفت. خواهرش گفته «حالا که خواهرم را کشتند، چیزی برای از دست دادن ندارم و از هیچچیز نمیترسم» و این احساس مشترک در سراسر ایران است.
مردم ایران که تحت استبداد به سر میبرند، حاضرند بمیرند، فقط برای زندگی در پرتو آزادی.
این ظلمها شامل دانش آموزان و دانشجویان هم شده است. پس از یک تظاهرات مسالمتآمیز در دانشگاه شریف، دانشجویان مورد ضرب و شتم و تیراندازی قرار گرفتند و بازداشت شدند. روز بعد صدها مدرسه و دانشگاه خشم خود را در اعتصابات نشان دادند. در فیلمها دانشآموزان دبیرستانی دیده میشوند که فریاد میزنند، عکسهای آیتالله را از دیوار کلاسهایشان میکنند، حجابهایشان را در روز روشن میسوزانند و شعار میدهند ما جمهوری اسلامی را نمیخواهیم و مرگ بر دیکتاتو.
در چند روز گذشته شاهد خشونت بیشتری در خیابانها بودهایم، ازجمله فیلمهایی از ضرب و شتم یک زن باردار با باتوم، یا کشته شدن مرد جوانی به نام داریوش علیزاده تنها به دلیل بوق زدن در حمایت از معترضان در ماشینش به ضرب گلوله.
اعتصابات عمومی هم آغاز شده. کارگران پتروشیمی در پالایشگاه آبادان دست به اعتصاب زدند که بهطور نمادین مهم است زیرا نقشی کلیدی در سرنگونی شاه ایران در سال ۱۹۷۹ داشت.
مناطق کردستان ازجمله سنندج مانند یک منطقه جنگی به نظر میرسد که به خانهها هم حمله میکنند. در لیست فوتیها نام یک دختر هفتساله هم دیده میشود.
در این مرحله ضروری است که جامعه جهانی به کمک ایرانیان بیاید. سران کشورها اگر اراده سیاسی دارند، سریع عمل کنند، همانطور که در جنگ با اوکراین وارد عمل شدند. اما وقتی دولت در حال قتلعام مردم خود است، به چه کسی باید مراجعه کرد؟
ایرانیها به سازمان ملل میروند و کسی صدایشان را نمیشنود، ایرانیها از سازمان ملل نمیخواهند که اصل مسئولیت حفاظت (R۲P) خود را با چکمههایش (جنگ) روی زمین اجرا کند اما حداقل انتظار دارند که جلسات اضطراری درباره استفاده نامتناسب از زور و کشتار بیرویه ایرانیان صلحجو برگزار کند.
حتی اگر مرگ بیگناهان بهتنهایی برای اینکه آنها اقدامی کنند کافی نباشد، جامعه جهانی باید درک کند که حمایت از جنبش آزادی ایران به نفع خودشان است.
اجازه دادن به این رژیم برای ماندن در قدرت، زندگی همه ما را به خطر میاندازد. رژیمی غیرمنطقی، بیثبات و خطرناک!
اگر این رژیم سلاح هستهای تولید کند، همه ما در خطر هستیم. متعصبان مذهبی در قدرت، معتقد به آمدن امام دوازدهم هستند که در زمان نابودی بزرگ (آخرالزمان) برای نجات مردم ظهور میکند، آنها از هولوکاست هستهای نمیترسند، آنها از پایان جهان نمیترسند، درواقع از آن استقبال هم میکنند.
کشورهای غربی باید تصمیم بگیرند که آیا طرف این رژیم هستند یا در سمت تاریخ و از مردمی حمایت میکنند که خواهان آزادی و دموکراسیاند. جانبداری از دومی تضمینکننده ثبات ایران و خاورمیانهای با ثبات است. جهانی خالی از جمهوری اسلامی یعنی محروم شدن گروههای تروریستی نیابتی مانند حماس در فلسطین، حزبالله لبنان، حوثیها در یمن، شبهنظامیان شیعه در عراق و رژیم اسد در سوریه، از منابع مالی. شنیدهاید که روسیه از موشکها و پهپادهای ایرانی برای حمله به مردم اوکراین استفاده کرده.
کانادا چه کاری میتواند انجام دهد؟
کاناداییها باید بدانند که این رژیم تهدیدی مستقیم برای امنیت آنها است. کانادا مأموران رژیم را در داخل مرزهای ما پناه میدهد و یکی از پناهگاههای اصلی پولشویی آنها از طریق خرید ملک، شرکت و… بوده. آنها مستقیماً در آزار و اذیت و جاسوسی ایرانیان در کانادا نقش دارند.
در ۱ اکتبر با برنامهریزی حامد اسماعیلیون، دندانپزشک ایرانی-کانادایی تظاهرات در بیش از ۱۵۰ شهر در سراسر جهان برگزار شد و تنها در تورنتو، بیش از ۵۰۰۰۰ نفر به اعتراض و حمایت از جنبش آزادی ایران آمدند. حامد همسر و دختر خردسالش را که در پرواز PS752 با ۱۷۶ مسافر دیگر بودند، ازدستداده.
اگر نخستوزیر جاستین ترودو علاقهمند بود یاد بگیرد که چگونه کمک کند و همبستگی خود را نشان دهد، در یکی از این راهپیماییها در سراسر کانادا شرکت میکرد تا ببیند ایرانی-کاناداییها چه میگویند. در عوض، او آخر هفته به بانجی جامپینگ رفت و پیشنهاد کرد مجلس را برای چند روز با رنگهای سهرنگ پرچم ایران روشن کنند.
جامعه ایرانی کانادایی اما تسلیم نشدند و فشار را ادامه دادند. آنها به دولت گفتند که درخواست اصلی شرکتکنندگان در راهپیمایی آزادی این بود که کشورهای غربی از مشروعیت بخشیدن به این رژیم دست بردارند. رژیم نماینده مردم ایران نیست. صاحبان قدرت هرگز در انتخابات آزاد یا منصفانه انتخاب نشدند.
ما باید تحریمهای ماگنیتسکی را برای اخراج مقامات رژیم و خانوادههای آنها از کانادا اتخاذ کنیم. دولت ترودو روز جمعه با اعلام اینکه اقدامات سختگیرانهای در زمینه مهاجرت انجام میدهد که منجر به محرومیت بیش از ۱۰۰۰۰ نفر از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از کانادا میشود، گام اول را بهخوبی برداشته، اگرچه مشخص نیست آیا کسانی که از قبل اینجا هستند اخراج خواهند شد یا خیر.
زمانی که کریستیا فریلند، معاون نخستوزیر، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را «سازمان تروریستی» خواند و گفت که کانادا تحریمها را گسترش خواهد داد و ۷۶ میلیون دلار برای کمک به اجرای آن سرمایهگذاری خواهد کرد، خبری خوشایند بود. بااینحال هنوز اقدامات بیشتری وجود دارد که میتوانیم انجام دهیم.
کانادا میتواند با کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، انگلیس و آمریکا ائتلاف کند تا روابط مالی و دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران را قطع کند. تجارتی که شامل واردات نفت ایران میشود باید پایان یابد. سفارتخانههای رژیم باید بسته شود و دیپلماتهای ایرانی اخراج شوند. جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا باید از امضای توافق هستهای با جمهوری اسلامی منصرف شود، مگر اینکه یک همهپرسی مستقل و تحت نظارت بینالمللی برگزار شود و از ایرانیان بپرسد که آیا به دنبال لغو رژیم هستند یا خیر. اگر رژیم با این اولتیماتوم موافقت نکند، باید تحریمهای هدفمندتری اعمال شود.
اتحاد کشورهای دموکراتیک میتواند ایران را بهعنوان یک کشور آپارتاید جنسیتی و مذهبی به رسمیت بشناسد و سایر کشورهای عضو سازمان ملل را تحتفشار قرار دهد تا از این کشور خارج شوند، همان کاری که در سال ۱۹۶۲ با آفریقای جنوبی به دلیل آپارتاید نژادی انجام دادند.
ازآنجاییکه جمهوری اسلامی برای جلوگیری از دسترسی معترضان به توانایی هماهنگی تجمعات، قطع کامل اینترنت را اعمال کرده است، ایرانیان خواهان کمک فناوری و ارتباطات با دسترسی به اینترنت رایگان و ایمن هستند.
کاناداییها چه میتوانند بکنند؟
تصاویر و داستانهای ایران را از طریق رسانههای اجتماعی به اشتراک بگذارید، طومارها را امضا کنید، در تجمعات شرکت کنید، نامه، مقاله، آهنگ یا شعر بنویسید، یک تصویر بکشید یا یک کلاژ ویدیویی از قربانیان درست کنید. دانشجویان میتوانند مدارس خود را درگیر کنند و باشگاههای آزادی ایران ایجاد کنند و با اساتید تجمعات اعتراضی تشکیل دهند.
اگر به آزادی ایران اهمیت میدهید، لطفاً با رسانههای محلی و نمایندگان سیاسی خود تماس بگیرید. بگذارید کسانی که در مناصب قدرت و نفوذ هستند بدانند مهسا امینی برای شما مهم است - آزادی ایران برای شما مهم است. همه اینها روحیه کسانی را که داخل ایران هستند برای ادامه مبارزه برای حقوق و آزادیهای اولیه انسانی خود تقویت میکند.
حکومت نامشروع جمهوری اسلامی به مردم و سنت خود و دستاوردهای شکوهمند پیش از اسلام خیانت کرده و بیوقفه علیه منافع ملی ایران فعالیت میکند. ایران، زیر خفقان و دسیسههای آخوندها، در کمتر از چهار دهه، به عامل اصلی تمام آنچه برای بشریت منفور است، تبدیلشده.
مایه دلگرمی است که میبینیم برخی از فشارها کار میکند. دیده شده است که برخی از پاسداران و بسیجیان از حمله به مردم خودداری کرده و به راهپیماییهای اعتراضی مسالمتآمیز پیوستهاند. اعضای لابی ایران، مانند شورای ملی ایرانیان آمریکایی، از ترس انتقام و اینکه سرنوشت آنها در ایران آزاد چه خواهد شد، شروع به تغییر لحن خود دادهاند. حتی رئیسکل دادگستری ایران، غلامحسین محسنی اژهای گفته: «من آمادهام. بیایید صحبت کنیم. اگر اشتباه کردهایم، میتوانیم آنها را اصلاح کنیم. اگر کاستی یا ضعفی داریم، میتوانیم روی آن هم کار کنیم.»
امروز همه ایرانیان خارج از کشور، پسران و دختران کوروش کبیر در همبستگی با مردم ایران متحد هستند. امروز همه ما ایستادهایم تا به دنیا اجازه دهیم آرزوهای مستمر ما برای ایرانی آزاد و دموکراتیک، با برابری، حاکمیت قانون و قانون اساسی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر را بشنوند.
امروز ما به خود متعهد میشویم که در کنار ایرانیان بایستیم و صدای آنها را در سراسر جهان طنینانداز کنیم. امروز ما تاریخساز میشویم. این آغازِ پایانی برای نظام جمهوری اسلامی ایران است. اگر حالا نه، پس کی؟ اگر شما نیستید پس چه کسی این کار را خواهد کرد؟
گفتنی است، نازنین در ایران متولد شده اما زمانی که تنها سه سال داشته به همراه خانواده به کانادا میآید. در رشته روابط بینالملل و علوم سیاسی، دانشگاه بریتیش کلمبیا درس میخواند و سپس در پاریس و انگلستان ادامه تحصیل میدهد. او از زمانی که تحصیلات دانشگاهیاش را به پایان رسانده، شروع به همکاری با صلیب سرخ و سازمان عفو بینالملل میکند. افشین جم همچنین، یازده سال پیش با پیتر مککی، وزیر دفاع کانادا ازدواج میکند.
منبع: وبسایت شبکه خبری نشنال پست
ارسال نظرات