به گزارش هفته، به نقل از سیبیسی، یکی از افراد حاضر در تجمعات اعتراضی در کبکسیتی، دختری به نام آواست که به دلیل حفظ امنیت خانوادهاش در ایران، خودش را با اسم مستعار معرفی کرده است. آوا حدود چهار سال میشود که برای تحصیل از ایران به کانادا مهاجرت کرده است.
او دانشجوی مقطع دکتری در دانشگاه لاوال است. آوا میگوید که در دانشگاهش در ایران، برخی اساتید و مسئولان دانشگاه به او میگفتند که بدون حجاب کامل، اجازه ورود به دانشگاه را ندارد. آوا میگوید که از آن زندانی که در آن قرار گرفته بود، خسته شده بود.
آوا که در دوران اعتراضات سراسری در ایران، ارتباط مجازیاش با بسیاری از دوستان و اعضای خانوادهاش قطع شده است، میگوید که سه سال است پدر و مادر و خواهر و برادرش را ندیده، اما قلبش در ایران است و برای امنیت خانواده و دوستانش نگران است.
او میگوید: «وقتی برای اولین بار خبر مرگ مهسا را شنیدم، احساس ترس و ناراحتی داشتم که نتوانستم در کنار بسیاری از دوستان و اعضای خانوادهام اعتراض کنم. بسیاری از افراد حاضر در تظاهرات در خطر کشته و زخمی یا دستگیر شدن قرار دارند. هر فردی که در تظاهرات دستگیر میشود، میتواند خود من باشد. من ایران را دوست دارم و دوست دارم در ایران برای آزادی بجنگم.»
پروین رمضانی هم معترض دیگری است که هشت سال پیش به کبکسیتی مهاجرت کرده است. او میگوید که در چند هفته گذشته، اضطراب زیادی داشته و قلبش در ایران است. پروین میگوید: «این روزها نمیتوانم خیلی راحت بخوابم یا راحت غذا بخورم یا روی کارم تمرکز داشته باشم. من در ایران بزرگ شدم. دوستان زیادی دارم که برخی از آنها در زندان هستند که آنها هم برای من حکم اعضای خانوادهام را دارند.»
پروین میگوید که دلش میخواهد در کنار دوستان و خانوادهاش در ایران باشد، اما این کار باعث میشود که دستگیر شود. او معتقد است که آلان حضور فیزیکیاش در ایران، بیفایده خواهد بود، اما در کانادا میتواند برای حمایت از معترضان، کاری انجام بدهد.
پروین میگوید: «درد مشترک این قابلیت را دارد که مردم را دور همدیگر جمع کند. این روزها احساس میکنیم که مثل یک خانواده هستیم. جامعه ایرانی در اینجا، جامعه بزرگی نیست. اگرچه با همدیگر اختلافنظر داریم، اما هدفمان یکسان است. ما همه میخواهیم که صلح در ایران جاری شود.»
کریم (نام مستعار) هم حدود ۱۱ سال پیش از ایران به کبکسیتی مهاجرت کرده است. او معتقد است که الآن افراد مقیم خارج از کشور، مسئولیت افزایش آگاهی را بر عهده دارند.
او میگوید: «این روزها ما چندان کار زیادی از دستمان برنمیآید که برای ایران انجام دهیم، مگر اینکه پیام انقلاب مردم ایران را در جهان منعکس کنیم و این پیام را نشر بدهیم. ما وظیفه داریم که وضعیت وخیم ایران را به مسئولان کشورهای غربی انتقال دهیم، به این امید که مسئولان این کشورها، دست از مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی بردارند.»
روزبه تاجیک هم حدود سه سال پیش به کانادا مهاجرت کرده است. او معتقد است که قتل مهسا امینی میتواند کاتالیزوری برای وقوع تغییرات بزرگتر در ایران باشد.
او میگوید: «من امیدوار و خوشبین هستم که بهزودی کشوری خوب، دموکراتیک و آزاد داشته باشیم. در ایران که بودم، میدانستم که آزاد نیستم و اجازه ندارم که عقایدم را آزادانه ابراز کنم. حالا وقتی مردم معترض ایران را در خیابانها میبینم، حس میکنم که انگار خودم در خیابان حضور دارم، انگار خودم دارم کتک میخورم و گویی نیروهای سرکوبگر به سمت من شلیک میکنند.»
ارسال نظرات