فرنگیس شکیبا
کانادا یکی از مهاجرپذیرترین کشورهای دنیاست. فرهنگ عمومی به وجود مهاجران و تکریم آنان ارج میگذارد اما بااینوجود هنوز هم در برخی محیطها رفتارهای تبعیضآمیزی از سوی افراد بومی دیده میشود. رفتارهایی که ممکن است در وهلهی اول تبعیضآمیز به نظر نرسد اما تکرار و گسترهی آن میتواند برای مهاجرین ناخوشایند باشد. اگر در مونترال زندگی میکنید شاید شما هم در ابتدای ورود با مشکلات مربوط به زبان فرانسه مواجه شده باشید. برخی از مهاجرین تجربهی برخوردهای تبعیضآمیزی به دلیل ناآشنایی با زبان فرانسه در این استان دارند که دو نفر از آنها در محیطهای آکادمیک و درمانی این تجربیات را داشتهاند.
محمد یکی از این مهاجران است که با ناراحتی از وضعیت تبعیض زبانی در مورد خود سخن میگوید: «اولین تجربهی من مربوط به زمانی است که دانشجوی دانشگاه پلیتکنیک مونترال بودم. کلاسی داشتیم که مربوط به تحقیقات دکترای من بود. در آن زمان تازهوارد کانادا شده بودم و هنوز با زبان فرانسه آشنایی نداشتم. همیشه انتهای کلاس مینشستم و قبل از کلاس، مطالب را برای خودم ترجمه میکردم. استاد به من میگفت: هر موقع چیزی برایت گنگ و مبهم بود، بیا و از من بپرس.»
محمد با ناراحتی ادامه میدهد: «این استقبال در ابتدا برای من جالب بود، اما از همان جلسههای اول هر بار که در پایان کلاس به او رجوع کردم و گفتم این موضوع را متوجه نمیشوم، با این جواب روبهرو میشدم که الآن وقت ندارم و باید به اتاق خودم بروم. بعد که به انتهای کلاس میرفتم تا وسایلم را جمع کنم، استاد را میدیدم جلوی در ایستاده و با بقیهی بچهها در حال خوشوبش به زبان فرانسه است!»
او میگوید: «برای بار اول و دوم که این اتفاق افتاد، من تصور کردم اشتباه از من است و باید از قبل با او هماهنگی کنم ولی پانزده جلسه این داستان تکرار شد. هر بار تا پایان کلاس منتظر میشدم اما به پاسخ سؤالاتم نمیرسیدم. بهمرورزمان متوجه شدم باید همان وسط کلاس سؤالم را از او بپرسم که ناچار نباشم با این برخورد نامناسب در آخر کلاس روبهرو شوم.»
وجود تبعیض زبانی یا آنچه Languagism نامیده میتواند آثار مخربی بر روند مهاجرت داشته باشد. محمد تنها مهاجری نیست که با این برخورد مواجه میشود اما ازجمله کسانی است که در این رابطه لب به سخن میگشایند. شواهد نشان میدهند که افرادی مانند محمد چندان هم اندک نیستند. آمار غیررسمی نشان میدهد که با وجود گرایش سیاستمداران کبک به زبان فرانسه، حدود 43 درصد از مجموع مهاجرانی که به این استان مهاجرت میکنند، قادر نیستند به فرانسه صحبت کنند و این امر ممکن است در زندگی آنان سبب بروز مشکلاتی شود. گاهی این موضوع تا حدی شدت پیدا میکند که مهاجرین مجبور به نقلمکان به استان دیگری میشوند. سام یکی از این افراد است که در این رابطه با هفته گفتوگو میکند.
او که دانشجوی فوق دکترای مکانیک است به دلیل این تبعیضها ترجیح داده بهجای کبک در انتاریو زندگی کند و تحصیل خود را در شهر جدیدی ادامه دهد. سام میگوید تا حدودی میتواند برخورد کبکیها را درک کند، چون خودش ترکزبان است و در شهرهایی در ایران مانند تبریز این تبعیضها را دیده است. سام در این رابطه به هفته میگوید: «بارها شده است که من به دفاتر مختلف در دانشگاه ایمیل زدم و برخوردهای متفاوتی را از آنها دیدهام. بعد از مدتی متوجه شدم وقتی ایمیل را با کلمهی Hi شروع میکنم، دریافت پاسخِ ایمیل دو تا سه روز طول خواهد کشید. بعد از چند بار تلاش به این نتیجه رسیدم که حتی اگر بخواهم ایمیلی به زبان انگلیسی بنویسم، بهتر است آن را با کلمهی Salut شروع کنم؛ چون جوابی که از آفیس دریافت میکنم بهمراتب پاسخ بهتری است. این دقیقاً مثل داستانی است که در تبریز برای من وجود داشت؛ یعنی من باید حتماً به زبان ترکی صحبت میکردم تا کارم پیش برود.»
محمد هم با دلخوری به تبعیض دیگری هم اشاره میکند: «یادم هست چند سال قبل برای بورسیهای در دانشگاه اپلای کردم. سوپروایزرم به من گفت با این شرایطی که تو داری، این بورسیه برای توست. اما درنهایت بورسیه به من تعلق نگرفت. من در ایمیلی از مسئولین دانشگاه دلایل را پرسیدم. نوشتم من که همهی مدارکم آماده بود، معدل کامل را گرفته بودم، مقاله داشتم، از دو استاد توصیهنامه گرفتم. پس چه چیزی کم داشتم که بورسیه به من تعلق نگرفت؟ در جواب بهراحتی به من گفتند: «اولویت ما دانشجویان اروپایی و فرانسویزبان هستند!» این دانشجوی دکترای مکانیک از این برخورد متعجب شده و میگوید اگر یک دانشگاه طرفدار یک زبان یا نژاد خاصی است چرا دانشجوی انگلیسیزبان و غیربومی میپذیرد؟
این دانشجوی دکترا در ادامه از تجربهی ناخوشایند دیگری سخن به میان میآورد: «در همان کلاس مورد دیگری داشتیم. بحث مربوط به اخلاق پزشکی بود. یکی از دوستانم که الجزایری بود و فرانسه و انگلیسی هم میدانست، در میانهی بحث گفت من مسلمان هستم و به خدا اعتقاد دارم. استاد هم که به تئوری داروینیسم خیلی علاقه داشت، او را به سخره گرفت که مسلمان است و به خدا و تقدیر الهی اعتقاد دارد! دوستم به من گفت: بیا با هم از این برخورد استاد به دانشگاه شکایت کنیم. من در آنجا دخالت نکردم و او خودش رفت و شکایت کرد. مسئولین دانشگاه به او گفتند حتماً این موضوع را در پروندهی استاد مربوطه قرار میدهیم اما درنهایت این اتفاق رخ نداد.»
تمامی مهاجرانی که کبک را برای مقصد مهاجرت خود انتخاب میکنند با علم به این موضوع که این استان دو زبان رسمی وجود دارد، وارد آن میشوند اما بر اساس قوانین رسمی کانادا، وجود زبان رسمی متفاوت نباید تبعیضی در حقوق اولیهی افراد ایجاد کند. بااینحال همچنان گزارشهایی از وجود نابرابری در برخوردها و خدماتدهی به مهاجران در بخشهای مختلف وجود دارد. تبعیض در بخش درمانی یکی از ناخوشایندترین تجربههایی است که میتواند برای یک مهاجر تازهوارد رخ دهد. چندی قبل بود که خبر مرگ یک زن بومی و برخورد تبعیضآمیز کادر درمان در یکی از بیمارستانهای مونترال تا مدتها افکار عمومی را جریحهدار کرد. البته همهی تجربیات به این اندازه تروماتیک و تلخ نیستند اما میتوانند برای مدتها فکر و ذهن فرد را درگیر کنند.
محمد تجربهی نامناسبی از برخورد تبعیضآمیز کادر درمانی در مونترال هم دارد. او روایت خود را برای خبرنگار هفته چنین تعریف میکند: «تا قبل از اینکه کووید 19 برای بیمارستانها ممنوعیت ایجاد کند زمانی که برای کار درمانیام به بیمارستان «جوییش جنرال» میرفتم. در دو دفعه و بهخصوص دفعهی آخر بهشدت این تبعیض زبانی را درک کردم. موردی که برای من پیش آمد این بود که من ساعت ۹ صبح در بیمارستان وقت داشتم. ساعت یک ربع به ۹ صبح آنجا رسیدم. به منشی بخش جراحی گفتم که جراحیام را همینجا انجام دادم. از همان ابتدا با او به زبان انگلیسی صحبت کردم و هیچ مشکلی هم پیش نیامد. اما بعد از چند دقیقه او از من پرسید زبان فرانسوی بلد نیستی؟ گفتم: اصلاً فرانسه نمیدانم. شمارهای به من داد و گفت بنشین تا نوبتت شود. مدت زیادی منتظر نشستم و میدیدم آدمهای زیادی میآیند که مثلاً ساعت ۹:۳۰ یا ساعت ۱۰ و ۱۱ وقت داشتند. با منشی بگو و بخند میکردند، به کارشان میرسیدند و میرفتند. تا ساعت ۱۲ منتظر شدم. وقتی متوجه شدم که افراد بعد از من ویزیت شدهاند واقعاً ناراحت شدم و به منشی گفتم: «شما هیچ شرایطی بابت فرستادن آدمها داخل اتاق ندارید؟» گفت: نه. همه مثل هم هستند. گفتم: من الآن اسم دکتر خودم را از دهان یک نفر دیگر شنیدم، زبان فرانسوی من فول نیست ولی متوجه میشوم که ایشان هم با دکتر من وقت ملاقات دارد و شما او را داخل فرستادید! گفت: نه، کار ایشان چیز دیگری بود. گفتم: مگر شما افراد را از روی شمارهشان صدا نمیکنید؟ پس چطور اول ایشان را فرستادید که بعد از من آمدند؟ گفت: شما بنشینید نوبت بعدی برای شماست. من نشستم اما از همان موقع که گفت نوبت بعدی شما هستید یک ساعت گذشت تا نوبتم شد! وقتی موضوع را با پزشک مطرح کردم گفت: ما سرمان شلوغ بود و در شلوغی این موارد رخ میدهد یا شاید شما دیرتر آمدهای. من هم گفتم: برگهی انتظار من ساعت ۹ صبح صادر شده است. چرا من را دیر به داخل فرستادند؟ عمل جراحی من سه ساعت بیشتر طول نکشید ولی پشت در اتاق شما بیشتر از چهار ساعت منتظر بودم! البته او سعی کرد باز هم مرا قانع کند اما بعدها متوجه شدم تنها مشکلم این بود که بلد نبودم با منشی، فرانسه صحبت کنم.»
ظاهر ماجرا تبعیض زبانی است اما در برخی موارد این تبعیض ممکن است نژادپرستی یا نگاه نابرابر را نیز در پی داشته باشد. سام در این زمینه از مشکلی که برایش در خوابگاه دانشجویی به وجود آمده سخن میگوید: «مشکلی که در مورد آن صحبت میکنیم را در این پنج سال بهشدت در محیط دانشگاه احساس کردم. چند روز پیش، در جریان گرفتن خوابگاه برای دوستی با مورد عجیبی روبهرو شدم. این دانشجوی ایرانی میخواست یک روز زودتر در خوابگاه مستقر شود. من پیگیری کردم و گفتند این بخش هنوز نظافت نشده و هنوز نمیتواند مستقر شود! با توجه به تجربیات ششسالهام پاسخ دادم: «چرا اینطور جواب من را میدهید؟»
کل این مکالمه به زبان انگلیسی انجام شد. بسیار برخورد بد و ناراحتکنندهای داشتند. من گفتم میروم از فرد دیگری که قرار بود اینجا را تمیز کند در یک دپارتمان دیگر میپرسم و برمیگردم. به دپارتمان مراجعه کردم و پاسخ گرفتم که همهچیز اوکی است! زمانی که خواستم به خوابگاه برگردم، فرد مربوطه در را برای من باز نکرد. از پشت در صدایش را شنیدم که به فرانسه با آقایی صحبت میکرد. به او گفت این دانشجوهایی که از جهان سوم میآیند زباننفهم هستند و محیط اینجا را خراب کردهاند. از کلمات بسیار توهینآمیزی هم استفاده کرد. من دوباره در زدم و وارد شدم و به زبان فرانسه با او صحبت کردم که البته رنگ از رخسارش پرید و تمام حرفهایش را انکار کرد. به او گفتم همهی حرفهایش را فهمیدهام و پرسیدم چرا وقتی به زبان انگلیسی با او صحبت کردم اینطور با من برخورد کرد؟ گفتم که موظف است جواب دانشجویان انگلیسیزبان را به زبان انگلیسی بدهد. درنهایت هم به او گفتم چرا به این صورت به کسی ناسزا میگوید که به خاطر مشکلات قرنطینه در فرودگاه، مجبور است یک روز زودتر از قرنطینه بیرون بیاید و ۵۰۰ دلار هزینهی هتل بدهد.»
البته لازم به ذکر است این دو دانشجو در پاسخ به سؤال خبرنگار هفته دربارهی برخورد مردم و جامعه با آنها گفتند که در محیطهای عمومی کمتر با موارد تبعیضآمیز برخورد کردهاند. آنها معتقدند بیشترین سطح تبعیض در ادارهها رخ میدهد یا در مکانهایی که بیشتر پاسخگویی نسبت به اربابرجوع دارند. محمد و سام با انتقاد از شرایط موجود در استان کبک به این نکته نیز اشاره کردند که اگرچه تبعیضهایی را در خصوص زبان و عقاید خود تجربه کردهاند اما برای ما ایرانیها که بسیار عمیقتر و شدیدتر به این مسائل دچار هستیم، این موضوع چندان هم جدید نیست.
ارسال نظرات