آیا حزب همبستگی کبک در موضع‌گیری خود در رابطه با اعتراضات ایران مزدورانه عمل می‌کند؟

مقاله‌ای از ریشار مارتینو، کارشناس و تحلیلگر ژورنال دو مونریال

مقاله‌ای از ریشار مارتینو، کارشناس و تحلیلگر ژورنال دو مونریال

آیا توئیت گابریل نادو-دوبوآ Gabriel Nadeau-Dubois رئیس پارلمانی حزب همبستگی کبک (کبک سولیدر) را درباره تظاهرات اعتراض‌آمیز هفته‌های اخیر در ایران دیده‌اید؟ آقای دوبوآ بدون این‌که به خشم زنان ایرانی از حجاب اجباری اشاره کند، تأکید کرده که ایرانی‌ها برای حق کرامت خود به خیابان‌ها ریخته‌اند و اعتراض می‌کنند.

به گزارش هفته، به نقل از ژورنال دو مونریال، خیلی عجیب است که فردی مثل آقای دوبوآ که خود را فمینیست می‌داند، پیشگامی زنان ایرانی را در خیزش اعتراضی اخیر این کشور ندیده یا نخواسته است ببیند و خواسته یا ناخواسته فراموش کرده که این زنان و دختران ایرانی بودند که پیش از همه در اعتراض به «حجاب اجباری» که نماد رژیم سرکوبگر ایران است، صدای خود را بلند کردند. بهتر است آقای دوبوآ به‌صراحت بگوید که زنان و دختران ایرانی برای مبارزه با حجاب اجباری به مبارزه با رژیم برخاسته‌اند.

این مهسا امینی دختر ۲۲ساله ایرانی بود که به گفته مسئولان رژیم به علت «پوشش نامناسب» توسط پلیس ارشاد ایران کشته شد. درواقع اعتراض یا بی‌توجهی به حجاب اجباری به قیمت جان مهسا تمام شد.

وقتی در جایی یک سیاه‌پوست توسط یک پلیس سفیدپوست کشته می‌شود، فعالان جناح چپ از قبیل همین آقای دوبوآ برای محکوم کردن این اتفاق به‌صراحت اعلام می‌کنند که «این آقا به علت پوست سیاهش قربانی سرکوب پلیس شد». آن‌ها در چنین مواردی رک و پوست‌کنده حرف خود را می‌زنند و چنین اتفاقاتی را به‌عنوان مصادیق «نژادپرستی کثیف» به‌صراحت محکوم می‌کنند و آن را ثمره شوم ایدئولوژی مرگباری می‌دانند که سرمایه‌داری استعماری آن را ابداع و تقویت کرده است.

اما وقتی یک دختر ۲۲ساله مسلمان به علت پوشش نامناسب توسط یک رژیم اسلام‌گرا بازداشت و کشته می‌شود، فعالان حزب همبستگی کبک آشکارا جانب احتیاط و محافظه‌کاری را در پیش می‌گیرند. به گفته آن‌ها، مهسا قربانی یک رژیم شده که «کرامت او را لگدمال کرده است» نه یک رژیم جنسیت‌گرای زن‌ستیز که حجاب برای آن حکم یک نماد و حتی پرچم را دارد.

این درواقع هنر مسئولان کبک سولیدر برای طفره رفتن و پیچاندن موضوع است.

درست مثل این می‌ماند که بگوییم یهودیان قربانی «رژیمی شدند که کرامت و حیثیت آن‌ها را خدشه‌دار کرده بود». چرا باید از به کار بردن واژه «رژیم نازی» تردید داشته باشیم. چرا آقای گابریل نادو-دوبوآ از به کار بردن کلمه «اسلام‌گرا» خودداری می‌کند؟ چون کلمه اسلام در آن وجود دارد؟ چرا از اشاره به کلمه حجاب خودداری می‌کند؟ چون حزبش از معرفی نامزدهای محجبه به خود افتخار می‌کند؟ چون‌که برای حزب کبک سولیدر، حجاب نماد محدودیت و سرکوب زنان نیست بلکه نماد گشایش، تنوع و راحتی است؟

اما با توجه به آنچه این روزها در ایران اتفاق می‌افتد، این مسئله چقدر احمقانه به نظر می‌رسد.

آیا مسابقه «بله یا خیر» را یادتان هست. این مسابقه در دهه ۶۰ در رادیو کانادا پخش می‌شد. ژیل پلوتیه، کمدین معروف به‌عنوان مجری سؤالاتی را از شرکت‌کنندگان می‌پرسید و آن‌ها می‌بایست از به کار بردن بله یا خیر خودداری می‌کردند.

وقتی می‌بینم آقای دوبوآ درباره اتفاقات ایران چگونه صحبت می‌کند، احساس می‌کنم که در مسابقه‌ای تحت عنوان «نه حجاب، نه اسلام» شرکت کرده است:

-مهسا امینی وقتی توسط پلیس ارشاد بازداشت شد، چه بر سر داشت؟

- یک تکه پارچه.

-ایدئولوژی رژیم ایران چیست؟

-بنیادگرایی. یک ایدئولوژی که کرامت شهروندان را از بین می‌برد.

این‌گونه موضع‌گیری یک تزویر آشکار، یک رفتار پست و عاری از شهامت است.

اما جالب‌تر این‌که کسی که این‌گونه صحبت می‌کند، خود را فمینیست و سولیدر می‌داند.

ارسال نظرات