نسل دوم مهاجران حتی اگر فارسی را خوب نداند زبان موسیقی را متوجه می‌شود؛ گفت‌وگو با سعید فرج‌پوری آهنگ‌ساز و نوازنده کمانچه

نسل دوم مهاجران حتی اگر فارسی را خوب نداند زبان موسیقی را متوجه می‌شود؛ گفت‌وگو با سعید فرج‌پوری آهنگ‌ساز و نوازنده کمانچه

شهر مونترال در ماه اوت امسال شاهد برپایی کنسرت‌های مختلف در سِری کنسرت‌های موسیقی، افق‌های دوردست (Musique, Horizons Lointains) از سراسر جهان خواهد بود.

کنسرت «موسیقی از ایران» (The Music of Persia) آغازگر سری کنسرت‌های «افق‌های دوردست» در مونترال خواهد بود. در این کنسرت، سعید فرج‌پوری یکی از نوازندگان چیره‌دست کمانچه به همراه امیر کوشکانی، نوازنده تار و هامین هنری، نوازنده تنبک گردهم می‌آیند تا موسیقی سنتی ایرانی را به شیوه‌ای وفادار به سبک موسیقی اواخر دوره قاجار به گوش علاقه‌مندان موسیقی برسانند.

گفتنی است این کنسرت در تاریخ ۱۷ اوت ۲۰۲۲ هم‌زمان با افتتاحیه این سری کنسرت‌ها برگزار خواهد شد. سِری کنسرت‌های «افق‌های دوردست» تا ۷ سپتامبر ۲۰۲۲ ادامه خواهد داشت و برنامه‌های متنوعی برای علاقه‌مندان موسیقی‌های سنتی از کشورهای مختلف برگزار خواهد کرد.

این کنسرت در تاریخ ۱۷ اوت ۲۰۲۲ ساعت ۱۸ الی ۱۹ در کلیسای Église Saint_Enfant Jésus du Mile End در مونترال برگزار خواهد شد.

شایان‌ذکر است کنسرت موسیقی ایرانی Persia)  (The Music of با هنرنمایی سعید فرج‌پوری، امیر کوشکانی و هامین هنری در ماه جولای در شهرهای ونکوور و ویکتوریا نیز اجرا داشته‌اند و همچنین در تاریخ ۱۸ اوت در موزه آقاخان تورنتو به روی صحنه خواهند رفت.

حضور سعید فرج‌پوری بهانه‌ای شد تا با این نوازنده و آهنگساز باسابقه به گفت‌وگو بنشینیم.

آقای سعید فرج‌پوری عزیز، می‌دانم که علاقه به موسیقی از کودکی در شما وجود داشته است و آموزش موسیقی را با ساز ویولن زیر نظر زنده‌یاد حسن کامکار در کودکی شروع کردید، لطفا از چگونگی علاقه به ساز کمانچه و ادامه مسیر هنری و حرفه‌ای خود برای ما بگوئید.

سعید فرج‌پوری: من از کودکی به موسیقی علاقه‌مند بودم. پدر و مادرم متوجه این مسئله در من شده بودند که خیلی علاقه‌مند هستم و دوست دارم موسیقی کار کنم. در آن زمان خودم یک تِمپو درست کرده بودم و می‌زدم و می‌خواندم. به‌هرحال توسط دایی‌ام که یک ویولن داشتند و آن را به من هدیه کرده بودند، در سن نه سالگی آموزش ویولن را پیش استاد حسن کامکار در سنندج شروع کردم. استاد حسن کامکار پدرِ همین دوستان گروه کامکارها هستند. آموزش موسیقی را پیش ایشان با ویولن شروع کردم. دو سال که گذشت و من خیلی کار می‌کردم و علاقه‌مند بودم، من را عضو ارکستر خردسالان فرهنگ و هنر سنندج کردند. بعد که بیشتر کار کردم و بزرگ‌تر شدم، حدود چهارده پانزده سالگی بود که عضو ارکستر بزرگسالان فرهنگ و هنر شدم. پس از آن تا حدود هجده‌سالگی در ارکستر فرهنگ و هنر سنندج فعالیت می‌کردم تا اینکه در حدود هجده‌سالگی بود که چون موسیقی ایرانی دوست داشتم، فکر می‌کردم ویولن یک ساز فرنگی است نه یک سازِ ایرانی و من می‌خواهم موسیقی ایرانی کار کنم بنابراین ترجیح دادم که سازم را عوض کنم و سوئیچ کردم به کمانچه. حدود بیست‌سالگی به تهران آمدم و دوستانی که در کانون فرهنگی و هنری چاووش بودند کار من را دیدند و مرا به عضویت گروه شیدا قبول کردند. سرپرست این گروه زنده‌یاد محمدرضا لطفی بود. شروع فعالیت هنری من در تهران با گروه شیدا بود و پس از آن به گروه عارف پیوستم و به‌این‌ترتیب فعالیت‌های حرفه‌ایم را در تهران ادامه دادم.

شما علاوه بر نوازندگی در زمینه آهنگ‌سازی هم فعالیت دارید و در این زمینه با استاد محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، پریسا، سالار عقیلی و همایون شجریان و همچنین گروه آوا و گروه دستان همکاری داشته‌اید، لطفا در این مورد بیشتر برای ما توضیح بدهید.

سعید فرج‌پوری: طی فعالیت حرفه‌ای که الان می‌شود گفت حدود چهل سال است که در این زمینه فعالیت حرفه‌ای دارم، بخشی از کار من جدای از نوازندگی، آهنگ‌سازی بوده است. شاید بتوان گفت حدود سی‌سال در کنار استاد محمدرضا شجریان بودم. در اکثر آلبوم‌ها، در اکثر کنسرت‌هایی که در داخل یا خارج از کشور برگزار می‌شد حضور داشتم. در واقع بیشترین فعالیت من با آقای محمدرضا شجریان بوده است. آلبوم‌هایی که با ایشان کار کردم و حضور داشتم می‌توان به آلبوم‌هایی مثل آلبوم دستان، شب وصل، آهنگ وفا، دلشدگان، رسوای دل، آرام جان، آسمان عشق، در خیال، غوغای عشق‌بازان اشاره کرد. در بخشی از این کارها به‌عنوان نوازنده فعالیت کردم و در بخشی به‌عنوان آهنگ‌ساز. در آلبوم غوغای عشق‌بازان هم به‌عنوان آهنگ‌ساز حضور داشتم و هم به‌عنوان نوازنده. آخرین کاری هم که برای آقای شجریان ساختم به اسم دلِ بی‌تاب بود که متاسفانه به مریضی‌ ایشان خورد و این کار دیگر تا به الان منتشر نشده است. من فعالیت‌هایی که داشتم نه‌تنها با گروه‌های مختلف مثل گروه شیدا، گروه عارف، گروه پایور، گروه آوا و گروه دستان کار کردم، همچنین با خوانندگان مختلفی همکاری داشتم از جمله خانم پریسا که دو تا کار برای ایشان آهنگ‌سازی کردم به اسم شوریده و احوال دل که این کارها آلبوم‌هایی است که به خوانندگی خانم پریسا منتشر شد. درضمن با آقای شهرام ناظری کار کردم. باخانم سیما بینا کارهای مختلف و کنسرت‌های مختلفی داشتم. دو تا آلبوم آقای همایون شجریان به اسم خورشید آرزو و بی من مرو را آهنگ‌سازی کردم و اخیرا هم تک آهنگ‌هایی که بهشون داده بودم، منتشر شد. همچنین با آقای سالار عقیلی همکاری داشتم، دو تا آلبوم با عنوان دریای بی‌پایان و میخانه خاموش داشتم که اینها را دادم آقای سالار عقیلی خواندند. به‌هرحال طی این سال‌ها من فعالیت‌های کنسرتی هم داشتم، چه در داخل و چه در خارج ایران.

درباره سعید فرج‌پوری

سعید فرج‌پوری آهنگ‌ساز، نوازنده و مدرس کمانچه متولد اسفند ۱۳۳۹ در سنندج است. او موسیقی را در کودکی نزد استاد حسن کامکار شروع کرد و ردیف‌های موسیقی دستگاهی و کار گروه نوازی را نزد اساتید محمدرضا لطفی و حسین علیزاده تکمیل کرد. آهنگ‌سازی و نوازندگی در آلبوم‌های بی‌شماری از موسیقی‌دانان برجسته ایران و اجرای کنسرت‌های مختلف در ایران، اروپا، امریکا و آسیا از فعالیت‌های حرفه‌ای او هستند. همکاری با گروه‌های مختلف و  همچنین تدریس ساز کمانچه در هنرستان‌ها و دانشگاه‌های موسیقی در تهران از دیگر فعالیت‌های فرج‌پوری به شمار می‌آیند. در بخش نظری، سه جلد کتاب کمانچه از او برای هنرجویان موسیقی به نام‌های‌ «۲۰ قطعه برای کمانچه» و «قطعاتی برای کمانچه» و «شوق دیدار» توسط انتشارات ماهور به چاپ رسیده است.

اشاره کردید به کاری که اخیرا به استاد محمدرضا شجریان سپرده بودید آیا این کار ضبط شد؟

سعید فرج‌پوری: این را ما در اروپا کنسرت دادیم. ما یک تور مفصل در اروپا داشتیم و آقای شجریان در کنسرت‌هایی که دادیم هر شب اینها را ضبط می‌کردند. بعدا ایشان این کارها را استودیو برده بودند، درستش کرده بودند و برای انتشار آماده‌اش کرده بودند ولی الان من دیگر نمی‌دانم این کارها کجا هستند. چون متاسفانه ایشان دیگر به مریضی و بیمارستان خوردند و بعد هم دیگر آن اتفاق ناخوشایند و فوت ایشان پیش‌آمد. به‌هرحال این کار فعلا تا الان منتشر نشده است. حالا امیدوارم همایون جان این کار را بعدا منتشر کند.

شما تجربه اجرای کنسرت در دوره‌های مختلف، اعم از قبل از انقلاب در قالب ارکستر فرهنگ و هنر، اجرای کنسرت‌های مختلف بعد از انقلاب در داخل ایران و همچنین اجراهای خارج از کشور را داشته‌اید، طی این مسیر برای شما چگونه بوده است و چه تفاوت‌هایی را طی این سال‌ها احساس کرده‌اید؟

سعید فرج‌پوری: من تقریبا هجده‌ساله بودم که انقلاب شد. قبل از هجده‌سالگی در دوران کودکی و نوجوانی که من در ارکستر فرهنگ و هنر سنندج به سرپرستی زنده‌یاد استاد حسن کامکار بودم، ایشان هم معلم ما بود و هم رهبر ارکستر. به‌هرحال آن زمان خیلی متفاوت بود، موسیقی آزاد بود و مشکلی نداشت و هیچ احتیاجی که شما بروید و مجوز بگیرید نبود. ما در آن موقع خیلی فعالیت می‌کردیم. هرسال در جشن‌های فرهنگ و هنر کنسرت‌های مختلف در تمام نقاط ایران اجرا می‌کردیم. بعد از انقلاب تا ده سال اول که من با گروه شیدا کار می‌کردم اصلا اجازه برگزاری کنسرت نداشتیم. مجوزی نبود و هنوز وضعیت موسیقی روشن نبود. اولین کنسرتی که ما توانستیم رسما در ایران بدهیم ده سال بعد از انقلاب بود. برای اینکه تکلیف موسیقی روشن نبود که اصلا موسیقی می‌تواند اجرا بشود یا نه. به‌هرحال در آن ده سالِ اول مشکلات فراوانی وجود داشت مثلا برای حملِ ساز باید اجازه می‌داشتیم. ما آن سال‌ها می‌رفتیم در سفارتخانه‌ها و مراکز فرهنگی سفارت‌ها کنسرت می‌دادیم. مثلا سفارت فرانسه، سفارت آلمان یا سفارت ایتالیا کنسرت می‌دادیم. این یک امکانی بود که ما بتوانیم کار بکنیم و انگیزه‌ای داشته باشیم برای کارکردن. یا مثلا انجمن زرتشتیان دعوت می‌کرد ما می‌رفتیم آنجا کنسرت می‌دادیم. یعنی بیرون اجازه‌ای نبود و وضعیت موسیقی بلاتکلیف بود. ولی از سال ۱۳۶۷ ما توانستیم اولین کنسرت را در ایران با گروه شیدا و عارف به سرپرستی آقای حسین علیزاده اجرا کنیم. از آن موقع فضای کنسرت‌ها یک مقدار باز شد و به کنسرت‌ها مجوز می‌دادند که ما می‌توانستیم گاهی چه با گروه شیدا و عارف و چه با آقای شجریان در گروه آوا کنسرت‌هایی را در داخل ایران اجرا کنیم. از سال ۱۳۶۶ بود که کنسرت‌های خارج از کشورمان را شروع کردیم. تورهایی که در تمام نقاط امریکا، اروپا و آسیا انجام می‌دادیم که در آن زمان خیلی تأثیرگذار بود و حاصلش هم برای من تجربه‌های خیلی زیادی بود.

از تشکیل گروه موسیقی به همراه آقایان هامین هنری و  امیر کوشکانی برای ما بگوئید؟ این گروه چگونه شکل گرفت؟

سعید فرج‌پوری: من این دوستان را از قبل هم می‌شناختم و باهاشون کار کرده بودم. آقای کوشکانی از نوازندگان خیلی خوب هستند و خیلی به موسیقی ردیف و قدیم ایران تسلط دارند و نوازنده خیلی توانایی هستند. آقای هامین هنری هم همین‌طور، ایشان هم خیلی فعال هستند، در کلیه فستیوال‌های مختلف شرکت دارند و نوازنده خیلی خوبی هستند و خیلی هم از نظر حسِ همکاری خوب هستند. در واقع این برنامه‌ای است که ما می‌خواهیم موسیقی قدیم ایران را معرفی بکنیم. ترکیبی که ما برای این پروژه انتخاب کردیم از صدسال گذشته تا به الان بوده است. ما برای این کنسرت از اواخر دوره قاجار شروع کردیم و کارهایی را انتخاب کردیم. در واقع هدفمان این بوده که این موسیقی را که خیلی قدمت دارد و می‌توان گفت به دلیل برخورداری از تمدن دیرپا و تنوع قومی خیلی موسیقی قوی است را معرفی کنیم. موسیقی سنتی که ما داریم یا بهتر است بگویم موسیقی کلاسیک ایرانی، جزو کهن‌ترین سبک‌های موسیقی از دوران باستان تا به امروز است. ما هدفمان از برگزاری کنسرت‌های توری که شروع کردیم این بود که بتوانیم این موسیقی را معرفی بکنیم چون خیلی‌ها موسیقی قدیم ایران را نشنیدند و ما تلاشمان را در این زمینه کردیم و امیدوارم موفق بوده باشیم.

سوال بعدی بحث کنسرت‌های موسیقی، افق‌های دوردست (Musique, Horizons Lointains) است که مرکز موزیسین‌های جهان در مونترال از ۱۷ اوت تا ۷ سپتامبر برگزار می‌کند. برای من خیلی جالب بود که دقیقا افتتاح این برنامه با کنسرت شما (The  Music of Persia) است. به ما بگوئید که چه شد که به این برنامه پیوستید، آیا در سایر شهرهای کانادا هم عضو یک مجموعه کنسرت‌های دیگر هستید یا فقط در مونترال به این شکل بوده است؟

سعید فرج‌پوری: در واقع کنسرت‌های ما در توری که از ونکوور شروع کردیم، برنامه‌های مستقلی بوده‌اند. یعنی با هیچ سازمان (Organization) دیگر و در جوارِ برنامه دیگری مثل برنامه افق‌های دوردست مونترال نبوده‌اند. کنسرت‌های ما از شهرهای ونکوور و ویکتوریا شروع شد و سومین کنسرت در مونترال خواهد بود و من خوشحالم که این برنامه دقیقا مقارن شده با افتتاحیه فستیوال افق‌های دوردست مونترال. در واقع رابط ما با این فستیوال آقای هامین هنری بودند که مسئولیت برنامه مونترال را بر عهده داشتند. ولی به‌هرحال ما نمی‌دانستیم که هفدهم اوت اولین برنامه این فستیوال هست که ما اجرا می‌کنیم و خوشحال هستیم که کنسرت ما مقارن شده با شروع فستیوال. البته شب بعد از کنسرت مونترال، در موزه آقاخان تورنتو برنامه خواهیم داشت ولی هیچ‌کدام از برنامه‌های دیگر ما در فستیوال نیستند و کنسرت‌های مستقلی هستند.

می‌توانید در مورد موسیقی که در این کنسرت ارایه می‌دهید بیشتر توضیح بدهید؟

سعید فرج‌پوری: ما نوعی از موسیقی برای این برنامه انتخاب کردیم که موسیقی معاصر نیست، موسیقی قدیم ایران است. دوست داشتیم پیشینه‌ای که موسیقی ایرانی دارد را معرفی‌ کنیم و موسیقی قدیمی‌مان را نشان بدهیم. طبیعتا ما به عنوان یکی از گروه‌های مهاجر در کانادا دوست داریم به جامعه کانادایی مؤلفه‌های تاریخی و فرهنگی کشورمان را نشان بدهیم و موسیقی هم یکی از این مؤلفه‌ها است. بعلاوه معرفی به نسل جوان ایرانی‌هایی که در اینجا زندگی‌ می‌کنند و احتمالا این موسیقی را نشنیده‌اند هم مهم است. موسیقی که ما داریم شامل دستگاه‌ها، نغمه‌ها، آوازها است که از قرن‌ها پیش تا به امروز سینه‌به‌سینه در میان ما و مردم ایران در جریان است و به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های فرهنگ و هنر ایرانی به شمار می‌رود و می‌شود گفت که بخش بزرگی از آسیای میانه مثل افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه و حتی یونان متاثر از موسیقی ما هستند و هرکدام به سهم خود تاثیراتی هم در شکل‌گیری موسیقی ایرانی داشتند. به هر صورت ما تلاشمان این بود که این کار را انجام بدهیم و این موسیقی را معرفی بکنیم.

فکر می‌کنید زنده نگه‌داشتن موسیقی ایرانی و کلاً موسیقی جوامع توسط هنرمندان مهاجر و شرکت در چنین برنامه‌هایی چه اهمیتی دارد و چه تأثیری می‌تواند در نسلی که در اینجا متولد و بزرگ می‌شوند که گاها حتی زبان فارسی را خوب صحبت نمی‌کنند داشته باشد؟

سعید فرج‌پوری: به‌هرحال موسیقی یک خاصیت انتزاعی دارد. شما درست می‌گویید که امکان دارد بخشی از مهاجرانی که امروز در اینجا زندگی می‌کنند بچه‌هایشان فارسی هم نتوانند صحبت کنند ولی بالاخره می‌توانند موسیقی را گوش کنند. یعنی موسیقی زبانش متفاوت است. دو تا مؤلفه‌ای که در تمدن ایرانی از زمان باستان تا به امروز وجود دارد شعر و موسیقی‌اش بوده که نمایانگر فرهنگ و هنر ایرانی است. به نظر من این دو تا خیلی متفاوت هستند و یک سمبل فرهنگ و تاریخ ایران است. در مورد شعر وقتی از حافظ و مولانا و سعدی صحبت می‌کنیم، این بزرگان شعر ما شهرت جهانی دارند و همه دنیا آن‌ها را می‌شناسند. در مورد موسیقی ایرانی هم به نظرم همین مؤلفه مهمی است که این موسیقی خیلی قدمت دارد. ما که درهرصورت متاسفانه ازنظر صنعت و تکنیک و تکنولوژی نسبت به کشورهای غربی و پیشرفته عقب هستیم. می‌شود گفت که در حال توسعه‌ایم و خیلی فاصله داریم ولی لااقل از نظر فرهنگی می‌توانیم شعر و موسیقی‌مان را معرفی بکنیم و بگوییم ما اینها را داریم. کشوری هستیم که تمدن دیرینه‌ای داریم، تاریخ خیلی عمیق و دوری داریم و کشور ما این موسیقی را داشته و شعرمان این‌جوری بوده است. به‌هرحال برای نسل جوان که شما اشاره کردید خیلی خوب است که با این موسیقی آشنا بشوند و بتوانند هم خودشان آن را دوست داشته باشند و هم به کانادایی‌ها و مهاجرهای دیگر معرفی‌اش بکنند.

یک سوال درباره خودتان: چه شد که ونکوور را برای زندگی انتخاب کردید؟ چه چیز ونکوور باعث می‌شود که هنرمندان شاخصی مثل شما این شهر را برای زندگی انتخاب کنند؟

سعید فرج‌پوری: من تقریبا از سال ۲۰۱۰ به کانادا مهاجرت کردم و قبل از مهاجرت به شهرهای مختلف کانادا به‌خاطر کنسرت‌هایی که داشتیم زیاد سفر کرده بودم. حقیقتش را بخواهید ونکوور را بیشتر به‌خاطر هوایش انتخاب کردم. مونترال قبل‌ترها خیلی سرد بود و من همیشه با این قضیه مشکل داشتم که اگر بخواهم کانادا بیایم کجا زندگی کنم. ترجیحم این بود که جایی باشد که هوای بهتری داشته باشد. دلیل دیگرش هم دوستانی بودند که ما اینجا داشتیم و این هم مؤثر بود. شما می‌دانید آدم وقتی مهاجرت می‌کند اگر جایی دوستان بیشتری داشته باشد طبیعتا بیشتر کشش دارد که آنجا برود.

چقدر با جامعه ایرانی ونکوور در ارتباط هستید؟

سعید فرج‌پوری: من در حقیقت باتوجه‌به نوع کارم بیشتر با جامعه ایرانی در ارتباط هستم. به‌هرحال موسیقی که من کار می‌کنم از نظر احساسی مربوط به مردم ایران است. گرچه خیلی از کانادایی‌هایی هم که به موسیقی شرق و علی‌الخصوص موسیقی ایرانی علاقه‌مند هستند، خیلی دوست دارند که با این موسیقی آشنا بشوند، کنسرت‌ها را شرکت می‌کنند و  ارتباط‌هایی می‌گیرند ولی در حقیقت بیشترین ارتباط من با جامعه ایرانی است. اینجا هم که کنسرت برگزار می‌کنیم بیشتر شنونده‌ها ایرانی هستند. به‌هرحال ما ریشه‌ای که داریم در فرهنگمان و ریشه ایرانی که داریم اینجا هم که هستیم فرقی ندارد. همین ریشه در ونکوور هم هست و ما این ریشه فرهنگی را داریم و این ارتباط با ایرانی‌ها خب راحت‌تر است.

آقای سعید فرج‌پوری عزیز از شما سپاسگزارم.

برچسب ها:

ارسال نظرات