شیوا یان چه کرد که جایزه‌ی سفیر استقبال اتاوا را به او دادند؟

شیوا یان چه کرد که جایزه‌ی سفیر استقبال اتاوا را به او دادند؟

هشتمین سالانه استقبالِ اتاوا (WOW) در ۲۰ ژوئن ۲۰۲۲ آغاز به کار کرد. WOW برای ایجاد ارتباط، همبستگی و هویت مدنی مشترک بین تازه‌واردانی که از سراسر جهان وارد کانادا می‌شوند با ساکنان قدیمی طراحی شده است.

به گزارش هفته و به نقل از «stittsville central»، پس از یک وقفه دو ساله به دلیل بیماری همه‌گیر، تقویم WOW امسال مجموعه‌ای از بیش از ۵۰ رویداد رایگان را در اتاوا و پیرامونش دربرمی‌گیرد. گسترش فعالیت‌های WOW گواهی بر ظرفیت و تعهد فزاینده اتاوا در جذب و ادغام مهاجران است.

دبورا تونس، رئیس موقت مشارکت محلی مهاجران اتاوا (OLIP) و هماهنگ‌کننده سابق اسکان پناهندگان سوری در کانادا، می‌گوید: «خوشحالیم که استقبال از این برنامه فراتر از جامعه ما و به شهرهای پیرامونی هم گسترش یافته است.»

در مراسم گشایش WOW که دبورا تونس و شهردار اتاوا، جیم واتسون، میزبانی‌اش را بر دوش داشتند، به پنج تن از ساکنان اتاوا جوایز سفیر استقبال اتاوا اهدا شد.

یکی از دریافت‌کنندگان این جایزه «شیوا یان» مهاجری ایرانی‌تبار است. شیوا روان‌درمانگر است و داستان کمک به خانواده‌ی هایدی مصطفی را به همراه خودِ هایدی با دیگران در میان گذاشت.

زمانی که هایدی مصطفی و خانواده‌اش در وضعیت بسیار بدی بودند، این شیوا یان بود که به آنان یاری رساند.

این دو زن در سال ۲۰۰۹ در حین کار روی پروژه‌ای در چین با یکدیگر آشنا شده بودند. هر دو بهایی‌اند و از آن زمان با یکدیگر در تماس بوده‌اند.

هایدی برای تلویزیون مرکزی چین کار می‌کرد و شوهر عراقی او در این میان کارشناسی ارشدش را به پایان می‌رساند. زمانی که شوهرش نتوانست روادید چین خود را تمدید کند، زندگی برایشان سخت شد. شوهرش مجبور شد به ترکیه برود، چراکه این کشور یکی از معدود کشورهایی بود که در آن زمان برای عراقی‌ها ویزا صادر می‌کرد. هایدی و پسر خردسالش سال‌ها با جدایی از پدر خانواده مواجه بودند، زیرا او از زمان ازدواجشان نمی‌توانست به چین، جایی که در آن جا زندگی می‌کردند، برگردد. پرونده‌ی درخواست پناهندگی او از طریق سازمان ملل هم بسیار کند پیش می‌رفت و بازگشت به عراق که در آن زمان تا حدی تحت کنترل داعش بود امن نبود.

هایدی می‌گوید: «در یک مقطعی به فکر مهاجرت به ترکیه افتادم. اما درخواست روادیدم به ترکیه رد شد در حالی که ویزای کاری من در چین تمدید شد.»

نگرانی در مورد تحصیل پسرشان نیز وجود داشت. او در سیستم آموزشی چینی در حال پیشرفت بود، زیرا در آنجا بزرگ شده و به زبان چینی مسلط بود. روی هم رفته، روند پیش روی‌شان طولانی، پیچیده و دشوار بود.

هایدی از طریق یکی از همکاران سابق خود که در زمان کار در سازمان ملل به عنوان مترجم با آنها آشنا شده بودند، از چگونگی حمایت مالی گروه پنج نفره مطلع شده بود. او می‌گوید: «خیلی نگران بودیم و زمان هم نداشتیم.با شیوا تماس گرفتم که آیا او می‌تواند حامی ما شود یا خیر و او گفت بله.»

شیوا توضیح می‌دهد: «متوجه شدم که خانواده‌ی او در موقعیت بسیار دشواری گیر کرده‌اند. می‌خواستم کمک کنم اما مطمئن نبودم که مدارک مربوط به چه چیزی است. شوهرم که بسیار حواسش به جزئیات است، مسئولیت رسیدگی به امور اداری پیچیده را بر عهده گرفت.» آنها به سرعت از سه نفر دیگر از جامعه بهائی محلی، یک زوج و برادر شیوا، یاری گرفتند. بسته حمایتی امضا و در یک هفته فرستاده شد.

شیوا با توضیح اینکه به سرطان مبتلا و در شرف شروع شیمی درمانی بود، به هایدی یاری رسانده است. هایدی می‌گوید: «او با توجه به موقعیتش به راحتی می‌توانست نه بگوید. او اعتماد، آرامش و سخاوتی بیش از اندازه نشان داد.»

شیوا یان

سفر برای این خانواده طولانی بود. حدود ۱۸ ماه طول کشید تا درخواست این پنج نفر بررسی شد و شوهر او به تنهایی به کانادا رسید. سپس پرونده‌ی هایدی به عنوان درخواست الحاق خانواده بررسی شد. یک سال پس از ورود شوهر، هایدی به همراه پسر ۱۵ ساله‌شان، انیس، به او در اتاوا پیوستند.

گفتنی است که شیوا نیز مهاجری از ایران بوده است.

شیوا می‌گوید: «می‌توانیم خودمان را جای آنها بگذاریم، اگرچه این دوران سخت و استرس‌زایی برای خانواده‌ام به علت تشخیص سرطان من بود، که خوشبختانه زود تشخیص داده شد، اما نمی‌توانستم نه بگویم. آمدن این خانواده به اینجا برای کانادا نیز اتفاق خوبی بود.»

شیوا از سرطان جان سالم به در برد و با ورود این خانواده به اتاوا به گرمی از آنها استقبال کرد.

هایدی می‌گوید: «او و شوهرش ما را به دوستان بیشتری معرفی کردند و به ما کمک کردند. هرگز احساس نکردم که او در ازای این کارش چیزی انتظار دارد. شیوا حتی فکر نمی‌کند به ما لطفی کرده است.»

شیوا هم می‌گوید: «از زمان مهاجرت به کانادا، آموخته‌ام که اعتماد یک ارزش قوی کانادایی است. من تجربه زندگی در فرهنگی متفاوت و دانستن زبان انگلیسی پیش از ورود به کانادا را داشتم. من تازه‌واردان دیگری را می‌بینم که در تقلا هستند. سعی می‌کنیم به دیگران یاری دهیم. پسر ما بر خلاف بسیاری از کودکان پناهنده، خوش‌شانس بود که هرگز یک روز مدرسه را از دست نداد. من مجبور بودم به مدت پنج سال به تنهایی به پسرم و بسیاری از امور پیچیده دیگر رسیدگی کنم، اما این سختی مرا از نظر روحی قوی‌تر کرد.»

شیوا می‌گوید: «من پسر هایدی را مرد جوان خوبی می‌بینم. آنها او را به عنوان یک شهروند جهان بزرگ کردند و او قصد دارد در برنامه مطالعات بین‌المللی ثبت نام کند. او می‌تواند به سرعت با فرهنگ‌های مختلف سازگار شود و انگلیسی، عربی و ماندارین را به خوبی صحبت می‌کند. او به مردم از سراسر جهان کمک می‌کند.»

شیوا از نگرش مثبت هایدی الهام گرفته است. شیوا می‌افزاید: «این خانواده برای کمک به دیگران تلاش می‌کنند. بودن آنها در اینجا فوق‌العاده است.»

ارسال نظرات