نویده احمدی|
زمانی که ایران درگیر جنگیدن با عراق بود با وجود مشکلات ناشی از بحران جنگ، آغوش خود را به روی مهاجران افغان باز کرد و سیاست مرزهای باز را جزء سیاست های خود قرار داد. از این رو مهاجران افغان با توجه به اشتراکات تاریخی، فرهنگی، مذهبی و زبانی که با مردم ایران داشتند خود را به خانه همسایه رساندند تا از جنگ در امان باشند.
هفته را دنبال کنید در: اینستاگرام – تلگرام
با توجه به حضور و سکونت میلیونی مهاجران در ایران این گروه بخش جداییناپذیر زندگی در ایران شد؛ گروهی که دغدغه و ویژگیهای خاص خود را داشت. به مرور حضور مهاجران افغان در ایران، علاوه بر حوزه خبر در حوزه هنری و فرهنگی نیز آغاز شد. دغدغههای مهاجران سبب شد که فیلمسازان دست به کار شوند و مشکلات مهاجرین را به تصویر بکشند و داستان مهاجرن را درونمایه آثار خود قرار دهند. آنها در طی این چند دهه فیلمهای زیادی از این بخش از جامعه را ساختند. اما واقعیت این است که بسیاری از تولیدات سینماگران ایرانی سبب رنج افزودهی بسیاری از مهاجران شده است. بسیاری از مخاطبان افغان چهره ارائه شده در سینما و تلویزیون را مصنوعی و حتی معیوب میبینند. فیلمسازان از آنها یک قشر ناتوان به مایش میگذراند. اما آیا ضعف ها و ناتوانی ها تمام واقعیت زندگی افغانهای ساکن ایران است؟ در چند سال اخیر رسانههای ایرانی با رویکرد مثبت و با دعوت از مهاجران نخبه تلاش کردند که گلهمندی مهاجران را کمتر کنند و از مهاجرین تصویری درستتر ارائه بدهند. همچنین رشد بازیگران و فیلمسازان مهاجر در فضای سینمایی ایران از دیگر جنبه های مثبت رویکرد جامعه ایران نسبت به مهاجرین است. گزارش زیر به موضوع مهاجران و رسانههای ایران میپردازد.
مهاجران در قالب قهرمان با «باسیکلران» به کارگردانی محسن مخلمباف
خلاصه داستان: «نقره بیمار است و نیاز به عمل جراحی دارد اما نسیم که یک پناهنده افغان است هزینه کافی بیمارستان را ندارد. نسیم تلاش میکند و کار میکند اما پول او کافی نیست. نسیم در افغانستان قهرمان دوچرخهسوار بوده است مرد دورهگردی که میدانست که او قهرمان بوده به او پیشنهاد میدهد که دور میدان با دوچرخه یک هفته رکاب بزند و در مقابل هزینه درمان همسرش را دریافت کند.» این فیلم اولین اثری است که به دغدغه مهاجران پرداخته است. برخیها آن را سنگ بنای نامناسب میدانند که از ابتدا نادرست گذاشته شده است. به اعتقاد برخی دیگر این اثر رویکردی مثبت داشته است چرا که به خوبی توانسته است به دغدغه مهاجران افغان در سالهای ورود مهاجران بپردازد و در همان ابتدا کاراکتر قهرمان افغان را به تصویر بکشد، قهرمانی که با وجود مشکلات مهاجرت دست از تلاش برنمیدارد و در نهایت موفق میشود.
فیلمهای که در مورد مهاجران ساخته شده است
«باران» مجید مجیدی، «حیران» شالیزه عارف پور، «روبان قرمز» ابراهیم حاتمی کیا، «دلبران» ابوالفضل جلیلی، «شنل» حسین کندری، «خانه» افسانه سالاری، «اکسدوس» بهمن کیارستمی، «مجنون لیلی» قاسم جعفری.
فیلم «ابد و یک روز» اعتراض مهاجران را به دنبال داشت
این اثر به آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد میپردازد و دختر خانواده به دلیل فقر اقتصادی حاضر میشود که با پسری افغان که پولدار است ازدواج کند و به افغانستان برود. در این فیلم ظاهرا تلاش شده است تصویر کلیشهای از افغانها را نشان ندهد اما در عوض چهره جدیدی را نشان میدهد که اگر یک خانواده افغانستانی با فرهنگ و ثروتمند هم باشند و از هر لحاظ نسبت به خانواده ایرانی که دچار آسیبهای جدی است برتری داشته باشند، باز هم قابل اعتماد نیستند. مهاجران در شبکههای اجتماعی نسبت به چنین تصویری از افغانهای مهاجر اعتراض کردند و این اثر را میتوانیم ضعیفترین فیلم در برابر به تصویر کشیدن مهاجرین بدانیم.
بیشتر بخوانید: |
رسانههای ایران تلاش میکنند که چهرهی دیگری از مهاجران بسازند
«برنامه وطن دارد» برنامه ۲۶ قسمتی بود که از شبکه افق پخش شد و محور آن مهاجرین افغان بود. در این برنامه از نخبههای مهاجر و مسئولان دعوت میشدند. در این برنامه تلاش شد که به مهاجرین از نگاه دیگر دیده شود. همچنین در برنامه خانه ما، خندوانه، عصر جدید، و مثل ماه از جمله برنامههای تلویزیونی هستند که موفق شدند که نگاه جامعه ایران را نسبت به مهاجرین تغییر دهند.
رشد هنرمندان افغان بعد از مهاجرت به ایران
سینمای ایران باعث رشد بازیگران و فیلمسازان مهاجر شد. طی سالهای اخیر، بازیگران جوان مهاجر در سینمای ایران با موفقیت درخشیدند. فرشته حسینی و حسیبا ابراهیمی و همچنین صحرا کریمی از جمله بازیگران زن مهاجرین موفق مهاجر افغان هستند. فیلمسازانی همچون نوید و جمشید محمودی و غلامرضا جعفری، سامره رضایی از مهاجران موفق در حوزه سینما هستند.
مهاجران در مورد نقش رسانههای ایرانی در بازتاب چهره مهاجرین چه میگویند؟
آمنه سروری دانشجوی روانشناسی است و در خصوص تلاش برای تغییر نگاه جامعه ایران میگوید: «خوشبختانه در این سالها نسل جدید مهاجران پیشرفتهای زیادی را به دست آوردند. ما جوانان تحصیلکرده زیادی داریم و هر روز شاهد ورود تعداد بیشتری از دانشآموزان افغان به دانشگاههای ایران هستیم و این موضوع برخلاف رویکرد سینمای ایران است که افغانها را افراد بیسواد و سطح پایین و فقط طبقه کارگر نشان میدهد. از طرف دیگر نخبهها و مهاجران فعال تریبونی شدند تا صدای ما را به گوش رسانهها برسانند. در بخش سینما ما بازیگران نوظهوری مثل فرشته حسینی و حسیبا ابراهیمی داریم. فرشته حسینی بازیگر موفق افغان است که علاوه بر این که در نقش افغان بازی میکند در دیگر کارهای خود به عنوان شهروند ایرانی به ایفای نقش میپردازد. ظهور فیلمسازان مهاجر از دیگر نقاط قوت است که باعث کلیشه شکنی از جامعه مهاجر میشود. من اطمینان دارم که همانطور که مهاجران خود را در دیگر عرصهها بالا کشیدهاند در حوزه سینما در آینده قطعا بازیگران و کارگردانان و فیلمسازان بکری خواهیم داشت که از نسل مهاجرین خواهند بود.
حسین از مهاجرینی است که در ایران به دنیا آمده است او در خصوص جای خالی رزمندگان افغان در سینما میگوید: «ما شهیدان مهاجر زیادی داریم که جان خود را در راه دفاع از ایران از دست دادند اما در هیچ کجا اسمی از آنها برد نشده است و این وظیفه رسانهها است که به این موضوع بپردازند. عملکرد سینمای ایران در قبال مهاجرین واضح و شفاف است و نیازی به گفتن ندارد، ما مهاجرین انتظار داریم که رسانهها متوجه شوند که چقدر در جایگاه مهاجرین موثر هستند و باید نگاه کلیشهای به مهاجران را کنار بگذارند.»
ساره رحمتی در خصوص دلخوری مهاجرین افغان از فیلمسازان ایرانی میگوید: «از آنجایی که داستان عاشقانه برای هر مخاطبی جذاب است و این جذابیت باعث میشود که فیلمسازی به سراغ سوژههایی با جذابیت بیشتر برود و در داستانهای عاشقانه هرچقدر موانع عاشق و مشعوق بیشتر باشد باعث ارضا نیاز مخاطب میشود و به همین دلیل حضور مهاجرین افغان را در داستانهای عاشقانه بیشتری میبینیم چون در فیلم و چه در واقعیت ازدواج دختر افغان و یا پسر افغان با یک ایرانی موانع زیادی دارد و خانواده هر دو طرف با وصلت آنها مخالفت میکنند حیران و فیلم باران از فیلمهایی هستند که به روشنی روی این موضوع میپردازد.»