گروه ادبیات هفته|
تیرگان یکی از جشنهای ایرانی در تیرروز از تیرماه برابر با ۱۳ تیر در گاهشماری ایرانی برگزار میشود. این جشن در گرامی داشت تیشتر (ستارهٔ بارانآور در فرهنگ ایرانی) است و بنا به سنت در روز تیر (روز سیزدهم) از ماه تیر انجام میپذیرد. در تواریخ سنتی تیرگان روز کمان کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از فراز البرز است. همچنین جشن تیرگان به روایت ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده است.
این جشن در گرامی داشت تیشتر (ستارهٔ بارانآور در فرهنگ ایرانی) است و بنا به سنت در روز تیر (روز سیزدهم) از ماه تیر انجام میپذیرد. در تواریخ سنتی تیرگان روز کمان کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از فراز البرز است. همچنین جشن تیرگان به روایت ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده است. (آثارالباقیه، فصل نهم، بخش عید تیرگان). موبد کورش نیکنام برگزاری جشنها با استفاده از گاهشماریهای سنتی با ماههای ۳۰ روزه را بیتوجهی به دانش نجوم و دستاوردهای خیام و موجب ناهماهنگی در جشنها دانسته و لزوم توجه به گاهشماری ملی و رسمی با ماههای ۳۱ روزه را یادآور شده است. (برای آگاهی از فهرست و زمان همه جشنهای ملی بنگرید به صفحه جشنهای ایرانی).
در باور مردمی روایت مربوط به فرشته باران یا تیشتر روایت نبرد همیشگی میان نیکی و بدی (تیشتر در برابر اَپوش) است. در اوستا، تیشتر یشت (تیر یشت)، تیشتر فرشته باران است که در ده روز اول ماه به چهره جوانی پانزدهساله درمیآید و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخهای زرین و در ده روز سوم به چهره اسبی سپید و زیبا با گوشهای زرین.
روایت دیگر نیز دربارهٔ آرش کمانگیر اسطوره و قهرمان ملی ایرانیان است و اینکه میان ایران و توران سالها جنگ و ستیز بود. در نبرد میان «افراسیاب» و «منوچهر»، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی میخورد؛ این رویداد در روز نخست تیر روی میدهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا میافتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش در میآیند و برای آنکه مرز دو کشور مشخص شود و ستیز از میان برخیزد میپذیرند که از مازندران تیری بهجانب خاور (خراسان) پرتاب کنند هر جا تیر فروآمد همانجا مرز دو کشور باشد و هیچیک از دو کشور از آن فراتر نروند؛ تا در این گفتگو بودند، سپندارمذ (ایزدبانوی زمین) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود و به نیروی بیمانندش تیر را دورتر از همه پرتاب میکرد. سپندارمذ به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری بهجانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید توش و توان خود را در این راه بگذارد.
از آن خوانند آرش را کمانگیر
که از آمل به مرو انداخت یک تیر
در گذشته «تیرگان» روز بزرگداشت نویسندگان و گاه به «روز آرش شیواتیر» منسوب شده است.
بر اساس این پیشینه در ادامه چند شعر مرتبط با این جشن باستانی تقدیم خوانندگان میشود.
۱) توصیه به شادمانی در روز تیرگان
به روز تیر و مه تیر، عزم شادی کن
که از سپهر تو را فتح و نصرت آید تیر (شمس فخری)
هفته را دنبال کنید در: اینستاگرام – تلگرام
۲) نقش شعر در جشن تیرگانی زردشتیان
کوروش نیکنام از این جشن در میان زرتشتیان اینگونه سخن میگوید:
بانوان و دوشیزگان نخ تیر و باد را به مچ دست میبندند. این نخ از هفترنگ که شاید نشانه رنگهای رنگینکمان و آسمان باشد این نخ را در کرمان و بم «تیرو» میگویند و آن را در روز جشن تیرگان به مچ دست میبندند و آن را تا روز باد به دست دارند. در روز باد (ده روز بعد) نخ ابریشمی هفته رنگ را از دست باز میکنند و در جای بالابلندی مانند پشتبام میایستند و آن را به باد میدهند. در کرمان کوچکترها این کار را با خواندن شعر انجام میدهند:
بیشتر بخوانید: |
تیر برو باد بیا
غم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا
خوشه مرواری بیا
۳) بر تخت نشستن اسکندر در حوالی تیرگان و اهمیت نویسندگان به روایت «شرفنامه» حکیم نظامی
بیا ساقی آن شبچراغ مغان
بیاور ز من برمیاور فغان
چراغی کزو چشمها روشن است
چراغ دلم را ازو روغن است
سخن بین چه عالی است بالای او
کسادی مبیناد کالای او
متاع گرانمایه کاسد مباد
وگر باد بر کام حاسد مباد
بیارای سخنگوی چابک سرای
بساط سخن را یکایک بجای
سخن ران ازان نامور خفتگان
فسونی فرو دم به آشفتگان
گزارندهٔ سرگذشت نخست
به اندیشهٔ نغز و رای درست
چنین داد مژده که چون شهریار
به ملک سپاهان برآراست کار
ز پیروزی چرخ پیروزه رنگ
نبودش بسی در صفاهان درنگ
به اصطخر شد تاج بر سر نهاد
بهجای کیومرث و کیقباد
چو شه پای بر تخت زرین نهاد
ز گنج سخن حصن روئین گشاد
که باد آفرینندهای را سپاس
که کرد آفرین گوی را حقشناس
سر چون منی را ز بالین خاک
به انجم رسانید چون نور پاک
به ایرانم آورد از اقصای روم
بهفرمان من سنگ را کرد موم
بجایی رسانید کار مرا
که محمل کشد چرخ بار مرا
پذیرفتم از داور آسمان
که ناسایم از داوری یکزمان
ستمدیده را دادبخشی کنم
شب تیرگان را درخشی کنم
خرد بر وفا رهنمای من است
صلاح جهان در وفای من است
ره راستی گیرم امروز پیش
که آگاهم از روز فردای خویش
بپرهیزم از روز عذرآوری
به پرهیزگاری کنم داوری
جهان دار گفت از خداوند گاه
بهاندازه قدر او گنج خواه
پژوهنده گفتا چو از یک درم
خجالت برد شه که چیزی است کم
به ار ملک عالم ببخشد به من
به انجم رساند سرم ز انجمن
بهاندازه باشد سخنگسترید
گزافه سخن را نباید شنید
از آن نکتهها مردم تیزهوش
پر از لعل و پیروزه کردند گوش
دعا تازه کردند بر جان او
به جان باز بستند پیمان او
از آن بردباری کز او یافتند
بهفرمان او پاک بشتافتند
منابع:
ویکیپدیای فارسی
مقاله «جشن تیرگان»؛ اشرفزاده و توکلی؛ مجله ادبیات فارسی دانشگاه آزاد مشهد؛ ش ۲۸.