خبرهای نویسنده


داستان کوتاه قهوه تلخ

سرش را به عقب برگرداند و گفت: همین پشت، توی همین انبار چوب می‌خوابیدم. گاهی چیزی می‌خوردم، گاهی هم روزها گرسنه بودم، اما حالا اوضاع فرق کرده. من آشپز مخصوصش هستم، و مورد اعتمادش.