مهاجرت و ترک دیار آنهم از فضای جنگ، ناامنی و وحشت کار سادهٔ نیست. فرد مهاجر به یکبارگی موقف اجتماعی، شغل، خاطرات و آرزوهایش را کنار میگذارد و مرحله دیگری در زندهگیاش آغاز میشود. چقدر سخت و تأثرآور که همه چیز را فراموش و از نو شروع نمود.
مهاجرت سرگردانی، افسردهگی و دلتنگی دارد، اما خوشبختانه در کشورهای مترقی، امن و صلحپرور سهولتها و زمینههای پیشرفت مهیا و مساعد است.
افغانهای مهاجر جهت نجات خود و عزیزان خویش زندهگی و روزگاری بد را سپری تا خود را بجاهای امن رساندند. انسانهای مصمم، بااراده و توانا در غربت موفق شدند و توانستند از شرایط خوب، سهولتها و دیگر مسایل کشور دومی خود استفاده مثبت نمایند.
سمیع سهیم یک تن از شخصیتهای فرهنگی و از جمله نطاقان سابقه دار و باتجربه در عرصهٔ گویندهگی و ژورنالیستی در افغانستان بود. در پهلوی آن در ارگانهای مختلف مسٔوولیت داشت.
او در ماه جدی سال۱۳۵۰خورشیدی در قلب افغانستان، شهر زیبا و تاریخی کابل، منطقه کارته پروان در یک فامیل روشنفکر چشم به جهان هستی گذاشت. دوره ابتداییه، متوسطه و لیسه را در شهر کابل به درجه اعلیٰ به پایان رسانیده است. اینک در مورد کارکردها او از کابل تا مونترال کانادا مصاحبهٔ انجام دادهایم و تقدیم خوانندهگان «هفته» میگردد.
جناب سمیع سهیم درباره پیشینه کارتان در عرصه گویندهگی چه گفتنی دارید و چه باعث شد تا این هنر را انتخاب کنید؟
سمیع سهیم: در جریان تحصیل لیسه نظر به شوق و علاقهٔ که به فن مقدس گویندهگی و مسلک ژورنالیستی داشتم، به کمک و راهنمائی داکتر صاحب پدر بزرگوارم در سال ۱۳۶۹خورشیدی به محوطهای رادیو تلویزیون ملی کشور، که یگانه ارگان نشراتی در آن زمان بود راه یافتم و بعد از سپری نمودن کورسهای مسلکی که توسط استادان مجرب پوهنتون کابل و نطاقان سابقه دار آن مؤوسسه، از جمله محترمه شفیقه حبیبی و دیگران تدریس میشد توانستم آزمون نطاقی و تاییدی مدیر عمومی نطاقان آن وقت محترم همراز و هیأت بورد آن مؤوسسه را به دست بیآورم و به حیث گوینده چانسِ کار در یگانه رادیو تلویزیون افغانستان را حاصل نمودم. بدین ترتیب همه خواب هایم به حقیقت مبدل شد و با دل و جان صبح تا شام مصروف نطاقی برنامههای مختلف بودم.
هر تحول سیاسی- نظامی که در افغانستان رخ میدهد مردم عام و ژورنالیستان چوب سوخت و طعمهای جنگ افروزان استند و ژورنالیستان قلم بدست اولین آسیب آن را متحمل میشوند.
لطفآ بگوئید در گذشتهها کدام برنامهها را در رادیو و تلویزیون اجرا میکردید؟
سمیع سهیم: در شروع کار در برنامههای مختلف گویندهگی میکردم به مرور زمان در نشر مستقیم انانسها و اخبار رادیو و تلویزیون سهم گرفتم. بر اثر سعی و تلاش که داشتم به خوانش متن بیانیههای رؤسای جمهور وقت که به مناسبتهای مختلف بود، تبصرههای سیاسی، راپور تاژهای مستقیم جشن ها، مراسم رسم و گذشتهای نظامی و معارف، جشنهای نوروز، روز دهقان و در سایر برنامههای ملی و عنعنوی کشور نقش فعال داشتم.
در همین جریان در سال ۱۳۷۱خورشیدی بعد از سپری نمودن امتحان کانکور شامل پوهنحٔی شبانهای زبان و ادبیات، دیپارتمنت دری پوهنتون کابل شدم. با شعله ور شدن جنگهای داخلی مانند سایر هموطنان عزیزام برای چند سالی از وطن مهاجر شدیم و با بهتر شدن اوضاع دوباره به وطن برگشتیم.
از تجربههای دوره کاریتان در افغانستان لطف نموده معلومات دهید؟
سمیع سهیم: با کار و فعالیت در رسانههای مختلف؛ از جمله مؤسسه «انتر نیوز» که یک مرکز تدریس و آموزش ژورنالیستان در سراسر افغانستان بود! به صفت کارمند رسمی مقرر شدم. ایجاد رادیوهای محلی و فعال نگهداشتن آنها توسط ژورنالیستان از خدمات دیگر این نهاد بشمار میرفت. رهنمایی گویندهگان این رادیوها برای خوانش بهتر اخبار و برنامهها و تدریس اساسات گویندهگی برای تعدادی از مجریان برنامههای مختلف رادیو کلید و گویندهگی در رادیو وطندار که از همین مؤوسسه پخش میشد، از وظایفی بود که من برای این نهاد انجام دادم و در عین زمان با خوانش سرویسهای خبری شب با رادیو تلویزیون ملی افغانستان نیز همکاری داشتم و مدتی هم در دفتر رسانههای «یونما» به صفت «گریتیف پرودکشن افیسر» در بخش آگاهی عامه در مرکز، ولسوالیها و ولایات افغانستان ایفای وظیفه کردم. بعدآ نظر به تقاضای یکی از تاجران عزیز ما رسانهٔ خصوصی را به نام رادیو تلویزیون «خورشید» ایجاد کردیم. در پهلوی مسؤولیت این رسانه در انستیتوت علوم صحی طبی کابل بخش نرسنگ و کمکهای اولیه را ادامه دادم، که بعد از سپری نمودن امتحان دولتی در وزارت صحت عامه افغانستان موفق به دریافت دیپلوم آن مؤوسسه شدم.
افغانستان کشوری که مردم مظلوم و زجرکشیده آن اعم از زن و مرد، کودک و جوان به جای تحصیل و زندهگی هر روز طعم تلخ جنگ، فقر، آوارهگی و ماتمِ از دست دادن عزیزان خویش را بر دوش میکشند .
چه باعث شد تا وطن را ترک کردید؟
سمیع سهیم: شخصآ خودم با فامیلم در یک موقف خوب اجتماعی و زندهگی متوسط شب و روز را میگذراندیم. چون اوضاع امنیتی در افغانستان رو به وخامت گرائید و این وضعیت بد سیاسی در کشور تاثیرات مخرب و منفی را بالای رسانهها بجا گذاشت و کار کردن در رسانهها خطرات زیاد جانی را در قبال داشت، که فامیل میدیا از آن مستثنیٰ نبود. ژورنالیستان نطاقان و فرهنگیان زیاد ما در راه رسانیدن حقایق و رویدادها به هموطنان خویش جانهای شیرین خویش را از دست دادند. زیرا هر تحول سیاسی- نظامی که در افغانستان رخ میدهد مردم عام و ژورنالیستان چوب سوخت و طعمهای جنگ افروزان استند و ژورنالیستان قلم بدست اولین آسیب آن را متحمل میشوند. بعد از آنکه این همه ارزشها مانند کاخهای عظمت کشور فرو ریخت و دیگر در آن کشور جای قلم را تفنگ گرفت؛ من منحیث مسؤول فامیل برای نجات دادن فرزندان خویش از این پدیده شوم راهی دیار هجرت شده و مجبور به ترک خانه و کاشانه خود از افغانستان عزیز شدیم.
کشوری که مردم مظلوم و زجرکشیده آن اعم از زن و مرد، کودک و جوان به جای تحصیل و زندهگی هر روز طعم تلخ جنگ، فقر، آوارهگی و ماتمِ از دست دادن عزیزان خویش را بر دوش میکشند و هیچ امیدی برای فردای بهتر وجود ندارد. من هم مانند سایر هموطنان عزیز خود با عالمِ از درد و اندوه وطن رابه قصد پاکستان ترک کرده و به طور مهاجر در آنجا زندهگی میکردیم.
مهاجران در جامعه جدید با تعاملات مختلف در تمامی حوزههای خصوصی و عمومی زندهگی، اعم از فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و شغلی رو برو میشوند.
برای بار سوم مهاجر شدید؛ آخری آن به کانادا بود ؟
سمیع سهیم: درست گفتید، بعد از سپری نمودن چند سال و مشکلات زیاد بالاخره به تاریخ یازدهم اپریل سال ۲۰۱۷به شهر زیبای مونترال کانادا آمده و به طور دائمی زندهگی خویش را آغاز نمودیم. فعلا من با فرزندانم بسیار خوشحال استیم. با وجودیکه با چالشها و مشکلات زیادی در ابتدای اقامتمان در کانادا مواجه شدیم اما به آینده روشن در کانادا امیدوارم و فکر میکنم همه عزیزانی که تازه میآیند این تجربه را گذرانیدهاند. در کانادا فرصت پیشرفت در هر عرصه که خواسته باشید داده میشود و این خیلی با ارزش است. که از این لحاظ احساس آرامش میکنم. فقط چیزی که مرا زیاد رنج میدهد دوری پدر و مادرم است که امیدوارم روزی آنها را نیز در زندهگی با خود داشته باشم.
سه بار مهاجر شدید! ممکن است از زندهگی در عالم غربت سخن بگوئید؟
سمیع سهیم: با وجودی که من با فامیل سفرهای زیادی به کشورهای مختلف جهان داشتیم، اما سفر در کشوری که در آن بشکل دائمی زندهگی کردن متفاوت است.
اکثریت مهاجران، به خصوص قشر تحصیل کرده و متوسط بطور جدی با چالشهای خوب و بد مواجه میشوند، که نمیشود در این مصاحبه به همهٔ آن پرداخت. اما به گونه مثال به چند نکته آن اشاره میکنم. تغییر محل و محیط زندهگی، شرایط جَوی متفاوت، حفظ و انسجام خانواده، معضل زبان، ادامه تحصیل، یافتن شغل مناسب، تغییر در سبک زندهگی، دوری از فامیل و اقارب نزدیک، سازگاری اطفال با یک محیط جدید و این قبیل موارد دیگر … زیاد است.
مهاجران در جامعه جدید با تعاملات مختلف در تمامی حوزههای خصوصی و عمومی زندهگی، اعم از فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و شغلی رو برو میشوند. برنامه ریزی و مدیریت در کارهای روزمره و مهمتر از همه کمک گرفتن از دوستان و مشاوران خوب و با تجربه در مواقع لازم و بحرانی از مهمترین کارهایست که تازهواردها در جهت ارتقاء سلامت خانواده و تلاش برای داشتن یک زندهگی با کیفیت باید به آن توجه داشته باشند و از تجارب مثبت آنها در همه عرصهها استفاده نمایند.
تدریس در زیر یک سقف از کشورهای مختلف، با فرهنگ و کلتور، مذهب، نژاد، رسوم و عنعنات متفاوت از هم دیگر باعث شناخت بهتر آموزگاران میشد.
ممکن است از جریان سفرتان به کانادا و زندهگی در این جا بگوئید؟
سمیع سهیم: برای من و فامیلم آمدن به کانادا یکی از دست آوردهای خوب و پرخاطره است. مواردی زیادی درباره زندهگی و کار در کانادا است که همه را به آینده روشن امید میدهد، که باید از آن به طور مثبت استفاده کرد. بعد از تقریبا مدت سه ماه از آمدن ما به شهر زیبا و رویایی مونترال کانادا همهٔ فرزندانم هر یک سحر جان، شبنم جان، قیس جان، ویس جان و مسیح جان مصروف فراگیری درس و تحصیل شدند و سخت میکوشند تا با فراگیری تحصیل و کار، آینده خوبی را برای خود، فامیل و جامعه رقم زنند. من با خانمم در یکی از مکاتب تدریس لسان فرانسوی بنام رcentre williom_hingston که یکی از نهادهای بزرگ فراگیری لسان است، مصروف درس و تحصیل شدیم. داشتن استادان مهربان و دلسوز از جمله استاد Madame Loseau که حیثیت مادر را برای همهٔ شاگردان و شخص خودم داشت، فضای صمیمی آموزشگاه، دادن انگیزه مثبت برای آموزش یک لسان و جالبتر از همه تدریس در زیر یک سقف از کشورهای مختلف، با فرهنگ و کلتور، مذهب، نژاد، رسوم و عنعنات متفاوت از هم دیگر باعث شناخت بهتر آموزگاران میشد؛ مانند زندهگی مسالمت آمیز همه اقشار در کانادای بزرگ، در یک صنف با شیوه بسیار خوب بدون هیچ نوع تبعیض و تعصب قومی، لسانی و مذهبی به شکل بسیار عالی تدریس میشد که این نکته بسیار عالی و باارزش است. همهای این ویژهگیهای خاص باعث شد تا پروژهای یک فلم مستند را رویدست بگیریم.
شما و چند نفر دیگر فلم مستندی در جریان فراگیری زبان فرانسوی تهیه کردید، درباره آن فلم توضیح میدهید؟
سمیع سهیم: فلم مستند دو ساعتهٔ که بنام la langue est donc une histoire ďamour (زبان یک داستان عاشقانه است) شامل همه موضوعات، اعم از جریان تدریس لسان فرانسوی، جر و بحثها و تبادل افکار بین همه آموزگاران، دید و باز دید از مناطق مهم و تاریخی مونترال به ابتکار همان مؤوسسه علمی و فرهنگی متذکره بواسطه یک تیم مجرب و با تجربه شامل، کارگردان، پرودیوسر، صدا بردار، و فلمبردار بود که ما هم در آن نقش داشتیم، تهیه و ترتیب شد. به عزیزانی که تازه به مونترال میآیند و مشغول فرا گیری لسان فرانسوی میشوند، دیدن این فیلم مستند را پیشنهاد میکنم. این مستند جنبه تشویقی داشته و مملو از صحنههای آموزشی و تفریحی است. این اثر برای من و خانوادهام یک دست آورد بزرگ در پهلوی فرا گرفتن لسان فرانسوی است. این مستند بتاریخ ۱۱ اکتوبر ۲۰۱۹ در سینماهای مونترال برای مدت تقریبا دو ماه به نمایش گذاشته شد، که با استقبال زیاد علاقمندان و نهادهای معتبر تحصیلی قرار گرفت و به تازهگی جایزه THE WAVE BEST MEDIUM یا Feature Documentary را از طرف FICFA بدست آورد و برای تهیهکننده آن محترم اندریس اهدا گردید. در همین راستا بتاریخ ۲۳ اکتبر از طرف commission scolaire de Montréal مورد تقدیر و ستایش قرار گرفتیم و در مقابل یک اظهار سپاس از دعوت و تقدیر همین نهاد تمام استادان centre William_hingston از جانب شخص خودم در داخل محوط این نهاد بزرگ به خوانش گرفته شد، که با استقبال مقام رهبری و حاضرین در تالار قرار گرفت و با اخذ certificate از مرکز ویلیم هنگستن این دوره آموزشی را موفقانه به پایان رسانیدم. خانمم از همین مؤوسسه با اخذ دیپلوم به صفت éducatrice یا استاد کودکستان فراغت حاصل کرد و فعلا در یکی از محلات پرورش اطفال و نونهالان این سرزمین ایفای وظیفه میکند. خودم نیز در صدد ایجاد یک چینل تلویزیون افغانی در مونترال استم تا پُلی باشد بین افغانهای مقیم مونترال کانادا و هموطنان ما در سراسر جهان.
گفتنیهایتان به تازهواردها به مونترال چیست؟
سمیع سهیم: باید یادآور شوم که در تمام نقاط کانادا امکانات و چانسهای زیادی در انتظار شماست، تشویش و نگرانی را به خود راه ندهید، سختیها را تجربه کنید، امید به آینده روشن را از دست ندهید و فراموش نکنید که «صبر تلخ است اما بر شیرین دارد» اوقات خوش زندهگی را فراموش نکنید، همه چیز در اینجا میسر و امکانپذیر است.
برای جناب سمیع سهیم و خانوادهای ارجمندش موفقیت و پیشرفت آرزو مینمایم.