بیان ساده ماجرا این است که زیبایی تعریف خاصی ندارد. ما برای آن حدومرز و تعریف قائل میشویم. اینکه میگویم ما، منظورم افراد و جریانهایی است که کنترل افکار عمومی را به دست دارند. این جریانها، مطابق خواستههای خود، مثلاً برای تجارت بهتر، مدام در تلاشاند تا تعاریف خاص خود از زیبایی را پیش روی ما بگذارند.

ستارههای هالیوودی، نهتنها خود پولسازند که به فروش بیشتر همه محصولات زیبایی کمک میکنند. انگار پاردایم زیبایی، بیش از هر چیزی وابسته به پول و تجارت است. انگار بدون آنکه متوجه باشیم، پول خرج میکنیم اما بهجای زیبا شدن، حتی سلامتیمان را هم به خطر میاندازیم.

میدانیم که بیهوشی کامل بدن برای عمل جراحی چه عوارضی برای ما دارد. میدانیم که ضرباتی که برای شکستن و ترمیم دماغ وارد میشود، چه آسیبی به جمجمه ما خواهد زد. همچنین شنیدهایم که افرادی جان خود را در این مسیر ازدستدادهاند. پس چرا جراحی بینی اینهمه طرفدار دارد؟ تلخی ماجرا اینجاست که بعد از تحمل کلی درد، بینیهایی مصنوعی و کج خواهیم داشت برای همه عمرمان.

لنزهای رنگی هم آسیب زیادی به چشمها وارد میکنند. مرکز کنترل بیماریهای ایالات متحده (CDC) اعلام کرده که این محلولها، اعم از اینکه محلول نگهداری لنز یا ضدعفونیکننده باشد و چنانچه دو نوع میکروب خاص در آن وجود داشته باشد، میتواند منجر به بروز عفونتهای حاد چشمی شود.
اگر این روزها گذرتان به یکی از ساحلهای مونترال یا بسیاری دیگر از سواحل دنیا (به جزء کشور اسلامی) بیافتد، احتمالاً افراد بسیاری را پیدا میکنید که در ساحل دراز کشیدهاند و در تلاشاند تا با جذب اشعههای خورشید تا حد ممکن برنزه شوند.
در کنار این افراد میتوانید کرمهای ضد آفتاب، روغنهای مخصوص آفتاب و چیزهای دیگری را ببینید که برای محافظت از خودشان و پوستشان گذاشتهاند. بااینهمه بسیاری از آنها، کمی بعد از آفتاب گرفتن با سوزش پوست مواجههاند و کرمهای التیام دهنده هم کار خاصی برایشان نمیکند.
نکته تلخ و تراژیک ماجرا برای تلاشگران و جالب برای ما این است که بعد از تلاش فراوان و درد و رنج ناشی از سوختگی، یا پوست این افراد اساساً فقط میسوزد و سرخ میشود یا رنگش آنطور که دلشان میخواهد نمیشود. مثلاً وقتی خودشان را با سوپراستارهای تقلبی دنیای موسیقی و مد مقایسه میکنند، رنگ پوستشان اصلاً و ابداً جالب نبست.
واقعاً چه اتفاقی در جهان افتاده است که در چند سال اخیر همه میخواهند برنزه و طلایی شوند؟ برای اینکه متوجه سؤالم شوید، نیاز نیست خیلی تلاش کنید تا چیزی را به یاد بیاورید یا خیلی پیر باشید. کافی است تا دو دهه قبل را به یاد بیاورید که همه در جهت سفید شدن تلاش میکردند. حتی کسانی مثل مایکل جکسون جانشان را سر سفید شدن دادند.
اما اتفاقهایی در چند سال اخیر رویداده است که مفاهیم را دچار تغییر کرده است. شاید بعضی از این تغییرات خیلی ملموس نباشد و مربوط به سالهای خیلی دور شود، اما بسیاری از آنها در مقایسه با تاریخ بشر تازه بهحساب میآیند، مثل همین مفهوم برنزه شدن.
در ادامه میخواهم به این موضوع بپردازم که زیبایی یعنی چه؟ چه طور مفهوم زیبایی تغییر میکند و درنهایت چه کسانی در این مسیر منفعت میکنند. البته رسیدن و بررسی مفهومی به این بزرگی قطعاً در یک یادداشت میسر نیست و این نوشته هم (مثل بقیه یادداشتهای خط قرمز باریک) ادعایی در کامل بودن ندارد. شاید آنرا بتوان تنها ناخنکی به موضوع دانست.
لاغری و برنزه شدن
یکی از دوستانم که در سوئد زندگی میکند و اتفاقاً سفید است، روزی اعتراف کرد که چند بار در خیابانهای استکهلم افرادی او را کله سیاه صدا کردهاند. ماجرا به سالهای خیلی دور برنمیگردد. او این ماجرا را دو سال قبل برایم تعریف کرد.
مفهوم کله سیاه که یک اصطلاح نژادپرستانه است به کسانی گفته میشوند که رنگینپوستاند یا سفید محسوب نمیشوند؛ یعنی کسی که از «نژاد فرودست و پایینی» برخوردار است. چنانچه گفتم پوست صورت دوستم سفید سفید است و موهایش را هم نمیتوان سیاه سیاه دانست.
بیان این مقدمه کوتاه ازآنروست که حتی اکنون هم برخی از افراد، رنگینپوست بودن را نشانهای از نژاد پایینتر تصور میکنند. بااینهمه جهان به سمتی حرکت کرده است که رنگ سرخ و سفیدپوست دیگر مثل گذشته یک ارزش بهحساب نمیآید. مثلاً اگر روزی مرلین مونرو اسطوره زیبایی بود و «مردها موطلاییها را ترجیح میدادند»، این روزها ریحانا، کیم کارداشیان و بیانسه در حال پادشاهی هستند.
این اتفاق در مورد لاغری و چاقی هم افتاده است. روزگاری میگفتند که «اه! چه دختر زشتی! یه پرگوشت نداره! لاغر زردنبو»؛ اما حالا طرف هفتهها و ماهها گرسنگی میکشد تا همان یک «پر» گوشت را آب کند و ترکه شود.
بیان ساده ماجرا این است که زیبایی تعریف خاصی ندارد. ما برای آن حدومرز و تعریف فایل میشویم. اینکه میگویم ما، منظورم افراد و جریانهایی است که کنترل افکار عمومی را به دست دارند. این جریانها، مطابق خواستههای خود، مثلاً برای تجارت بهتر، مدام در تلاشاند تا تعاریف خاص خود از زیبایی را پیش روی ما بگذارند.
دماغ سربالا یا همچون خمره؟
این روزها دماغ کوچک قلمی سربالا مد است و تقریباً همه دوست دارند که دماغشان این شکلی باشد. خیلیها به این دلیل حاضر میشوند کلی پول بدهند، بیهوشی کامل و عمومی بگیرند و بعد از کلی درد و رنج دماغشان کوچک شود.
میدانیم که بیهوشی کامل بدن برای عمل جراحی چه عوارضی برای ما دارد. میدانیم که ضرباتی که برای شکستن و ترمیم دماغ وارد میشود، چه آسیبی به جمجمه ما خواهد زد. همچنین شنیدهایم که افرادی جان خود را در این مسیر ازدستدادهاند. پس چرا جراحی بینی اینهمه طرفدار دارد؟ تلخی ماجرا اینجاست که بعد از تحمل کلی درد، بینیهایی مصنوعی و کج خواهیم داشت برای همه عمرمان.
بسیاری دیگر هم که ترجیح میدهند عمل جراحی نکنند، مدام با این موضوع دستوپنجه نرم میکنند که آیا عمل کنند یا نه.
اما آیا همه افراد مشهور جهان دماغهای خوشتراش کوچک دارند؟ قطعاً نه. حتی همه بازیگرهای سینما هم دماغشان کوچک نیست، از رضا کیانیان و ژرار دپاردیو بگیرید تا تام کروز و علیرضا خمسه.
شاید بگویید که اینها مرد هستند و مردها احتیاجی به دماغ سربالا ندارند؛ اما آمارها چیز دیگری میگویند. هرچند متأسفانه هیچ آمار دقیقی در مورد عمل دماغ مردان وجود ندارد که کامل و دقیق باشند، اما مطابق آمار نصفه و نیمهای که وزارت بهداشت سال گذشته ارائه کرده، مردان ایرانی اکنون ۳۵ درصد بیش از گذشته عمل زیبایی بینی انجام میدهند. حتی برخی از ایرانیان ساکن دیگر کشورها، فقط برای عمل جراحی به ایران برمیگردند که احتمالاً در این آمار منظور نشدهاند. کسانی هم به اسم انحراف بینی عمل میکنند.
البته زنانی مشهوری هم هستند که اتفاقاً با دماغهای بزرگشان بدل به ستارههای سینما شدهاند، مثل پنهلوپه کروز، کیت بلانشت، کیت وینسلت و مریل استریپ. این نکته نشان میدهد که گاهی حتی برای مشهور شدن هم نیازی به زیبایی تقلبی نیست.
اما نکته مهم ما در این است که روزگاری نهتنها دماغ کوچک نشانه زیبایی نبود که داشتن بینی بزرگ نشان میداد که طرف ثروتمند است و نشانه زیبایی بهحساب میآمد. ماجرا هم ازاینقرار است که در قرن هجدهم، ثروتمندان وسیلهای داشتند به اسم انفیهدان که برای خوشبو شدن بینیشان، آنرا داخل سوراخ دماغشان میکردند و این وسیله سبب میشد تا افراد ثروتمند دماغهای بزرگتری داشته باشند.
آن روزها دماغ بزرگ نشانه زیبایی بود چون انفیهدانها باید فروخته میشدند و این زمان دماغ کوچک چون جراحیها پلاستیک باید رونق داده شوند.
زیبایی بهزور مواد آرایشی، عملهای جراحی و لنزها
علم پزشکی حدود ۹۰ سال قبل، برای کسانی که پاهای کوتاه و بلند داشتند، یکراه پیدا کرد، اما همان راهحل اکنون در مسیر دیگر و البته بدی حرکت میکند: افزایش قد.
زیربنای عمل جراحی افزایش قد بر این اصل استوار است كه اگر استخوان شكسته شود و بین دو قطعه استخوان فاصله بیفتد، این فاصله بااستخوان سازی دو سر مجاور پرشده و استخوان جدید ساخته میشود و درنتیجه طول استخوان افزایش مییابد.
با توجه به این مسئله، برای عمل جراحی افزایش قد، ابتدا استخوان ساق پاشکسته شده و سپس میلههایی را به قطر ۳ تا ۴ میلیمتر در ناحیه بالا و پایین شكستگی در پا وارد میكنند. این میلهها بهوسیله تعدادی حلقه به هم متصل هستند و دارای یك پیچ برای زیاد كردن فاصله بین 2 میله بالایی و پایینی خواهند بود.
پس از طی زمانی طولانی، استخوان شكل میگیرد، اما بسیار نرم بوده و استحكام لازم را برای راه رفتن را ندارد. بنابراین جراحی دیگری نیز لازم است تا در پا پلاتین قرار داده شود تا زمانی كه استخوان جدید به استحكام میرسد، آسیبی نبیند. اگر عارضهای پیش نیاید و خوششانس باشید، حدود یك تا دو سال طول میکشد تا بتوانید بدون عصا راه بروید و فعالیتهای روزانه خود را بدون مشكل انجام دهید.
در بسیاری موارد، پارگی و كشش شدید ماهیچهها و تاندونها سبب میشود كه نیاز به جراحی مجدد باشد و پس از همهی این مراحل، راه رفتن شما مستلزم فیزیوتراپی و ورزشهای خاصی است كه قطعاً در آن شرایط بسیار دردناك است.
این در حالی است كه عوارض خطرناك دیگری همچون جوش نخوردن استخوانها، احتمال بسیار زیاد عفونت استخوان و بافت نرم، كج جوش خوردن یا هماندازه نشدن هر دو پا در كمین شماست.
اگر عمل لیپوساکشن، لنزهای رنگی، پروتز و گذاشتن سلیکون را هم به ماجرا اضافه کنید، به عمق قضیه پی میبریم که زیبایی مصنوعی چه دردسری دارد. زنانی که اقدام به جراحی زیبایی سینه و کاشت پروتز میکنند در خطر ابتلا به نوع کمیابی از سرطان خون موسوم به لنفوم سلولی بزرگ آناپلاستیک (ALCL) قرار میگیرند. محققان اداره غذا و داروی آمریکا با بررسی ۶۰ گزارش نشان دادند، زنان دارای ایمپلنت سینه در خطر ابتلا به این سرطان خون هستند.
لنزهای رنگی هم آسیب زیادی به چشمها وارد میکنند. مرکز کنترل بیماریهای ایالاتمتحده (CDC) اعلام کرده که این محلولها، اعم از اینکه محلول نگهداری لنز یا ضدعفونیکننده باشد و چنانچه دو نوع میکروب خاص در آن وجود داشته باشد، میتواند منجر به بروز عفونتهای حاد چشمی شود.
زیبایی یا تجارت، مسئله این است
عملهای زیبایی خرج، هزینه و دردسرهای خود رادارند و به همین دلیل افراد زیادی به سراغ آن نمیروند، اما مواد آرایشی در دسترس هم هست؛ موادی که شاید به خطرناکی عملهای جراحی نباشند، اما خیلی هم بیخطر نیستند.
دو روزنامهنگار زن آمریكایی با انتشار كتابی درباره مواد بهکاررفته شده در محصولات آرایشی هشدار دادهاند. شبان اوكانر و الكساندرا اسپانت در كتاب خود كه «دیگر چهرهای آلوده نخواهم داشت» نام دارد، فهرست بلندی از مواد خطرناك و سرطانزای مورداستفاده در صنایع بهداشتی و آرایشی را عنوان كردهاند.
ماجرا از زمانی شروع شد كه شبان اوكانر و الكساندرا اسپانت برای تقویت موهای خود به سبك برزیلی، به یك آرایشگاه گرانقیمت در لسآنجلس رفتند. خانم اوكانر تجربه ۴۰۰ دلاری خود را این طور شرح میدهد: «فكر میكردیم این كار برای سلامتی موهایمان مفید است. همینکه آرایشگر مشغول كار شد، سوزش چشمها و گلوی من هم شروع شد. درك این موضوع سخت بود كه چرا دچار چنین وضعی شدهام».
سوزش چشم و گلو باعث شد شبان اوكانر و الكساندرا اسپانت درباره شامپوی استفادهشده در سبك برزیلی تقویت مو تحقیق كنند. نتیجه مطالعه آنها نشان داد كه در شامپوی مصرفشده بهجای تركیبات كاروتن از فرم آلدئید استفادهشده است و فرم آلدئید یك ماده شیمیایی سرطانزاست.
اما شرکتهای تولید مواد آرایشی، شاید توجه چندانی به این قضیه نداشته باشند. آنها میخواهند با کمترین قیمت موارد آرایشی خود را تولید کنند و بفروشند، نهفقط در این مورد که تقریباً در همه موارد.
وقتی به سود سرشاری که به شرکتهای تولید مواد آرایشی میرسد فکر میکنم، یا درباره هزینههایی که در جراحیهای زیبایی میخوانم به این نتیجه میرسم که این پارادایم ایجادشده، این موج افرادی که میخواهند به هر وسیلهای زیباتر شوند، بیش از هر چیزی برای سودآوری بیشتر شکلگرفته است.
برگردید و بهکل جریان نگاه کنید، از لنزهای رنگی گرفته تا محلولی که این عدسیها را تمیز میکند، از عملهای جراحی پروتز بگیرید تا داروهای لاغری، از رژ لب تا کرم آفتاب گرفتن، همه و همه راههایی هستند برای بازار سرمایهداری که به سود بیشتری برسد.
ستارههای هالیوودی، نهتنها خود پولسازند که به فروش بیشتر همه محصولات زیبایی کمک میکنند. انگار پاردایم زیبایی، بیش از هر چیزی وابسته به پول و تجارت است. انگار بدون آنکه متوجه باشیم، پول خرج میکنیم اما بهجای زیبا شدن، حتی سلامتیمان را هم به خطر میاندازیم.