با سن ژاک، فضانورد کبکی به بهانه انتخاب او برای سفر به ایستگاه بینالمللی فضایی
مریم ایرانی
چندی قبل کانادا نام جدیدترین فضانورد خود را که برای سفر فضایی به ایستگاه فضایی بینالمللی خواهد فرستاد، اعلام کرد. دیوید سن ژاک که متولد کبک سیتی در استان کبک است برای این مأموریت مهم از طرف دولت کانادا انتخاب شد. این فضانورد در نوامبر سال 2018 وارد ایستگاه فضایی بینالمللی در 400 کیلومتری زمین خواهد شد. پروژه فضایی بینالمللی کانادا که دیوید سن ژاک در آن مشارکت خواهد کرد، کریس هادفیلد نام دارد.
کریس هادفیلد یک فضانورد کانادایی است که نخستین بار در فضا راهپیمایی کرد. او در طی سفرهای فضاییاش ایده ایجاد آزمایشگاه تحقیقاتی کانادا و بررسی اثرات بیولوژیکی و گرانشی روی انسان برای زندگی در فضا را ارائه داد. او پروژهای را برای تربیت و آموزش فضانوردان و دانشمندان جدید برای کار در ایستگاه فضایی آغاز کرد که به پروژه کریس هادفیلد شهرت دارد. دیوید سن ژاک کانادایی بعد از 5 سال غیبت کانادا در مدار زمین، بهعنوان نماینده جدید کانادا در فضا برای مشارکت در این پروژه برگزیدهشده است.
دیوید سن ژاک یک پزشک خانواده است که هماکنون در سنلامبرت در همسایگی مونترال زندگی میکند. او بهخوبی برای این مأموریت واجد شرایط است. سن ژاک در کنار تحصیلات پزشکی خود که در دانشگاه لاوال به پایان رسانده، دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی هوافضا و فیزیک است. او همچنین دارای مجوز خلبانی هم هست. سیبیسی نیوز با وی مصاحبهای انجام داده است که بخشهایی از آن را برای صفحه دانش این شماره در نظر گرفتهایم. سن ژاک در آستانه دستیابی به رؤیایی است که هزاران نفر در دنیا دوست دارند روزی به آن دست پیدا کنند. رؤیای سفر به فضا و تجربه زندگی در ورای مرزهای جو زمین. در میان اجرام آسمانی و سیاراتی که شاید در کودکی خواب بازی روی آنها را میدیدهایم.
وقتی خبر را شنیدید هیجانزده شدید که شما فضانورد بعدی کانادا هستید؟
من بیش از اینکه هیجانزده شوم سعی کردم حواسم را بیشتر جمع کنم و تمرکز خودم روی مسائل را به دست بیاورم. من یک سال پیش برای چند دقیقه اول که خبر را شنیدم، هیجانزده شدم و سپس متوجه شدم که برنامهای که در پیش رو دارم بسیار سنگین و چالشبرانگیز است. من زمان زیادی را برای تبدیلشدن به یک فضانورد سپری کردم؛ بنابراین برایم مهم بود که این کار بزرگ را با آرامش به سرانجام برسانم. من مثل کوهنوردی هستم که بعد ازآنجام تمرینات زیاد و جدی در نیمهراه رسیدن به قله قرار دارد بنابراین باید بیش از قبل روی کارم متمرکز بشوم.
بیش از هر چیزی مشتاق چه اتفاقی هستید؟
اینیک فرصت بزرگ است. یک امتیاز ویژه که به نمایندگی از طرف همه کاناداییها، برای ترک سیاره زمین و برای رفتن به زندگی در یک سفینه فضایی به من دادهشده است. من دلم میخواهد روزی سفینه فضایی انساندوستی به فضا برود. روزی که ما انسانیت را در کهکشان پراکنده کنیم و اگر همهچیز خوب پیش رود، این رؤیا به حقیقت خواهد پیوست.
فضانوردان جدید کانادایی خیلی خوب برای سفرهای فضایی در مرکز فضایی نزدیک مونترال آموزش میبینند. همه آنها هدف و اشتیاقشان شرکت در پروژه بزرگ اکتشاف کانادایی فضایی (کریس هادفیلد) است. من هماکنون علاوه بر این شوق، یک هیجان دیگر هم دارم و آن این است که آیا وقتی من وارد مدار زمین شوم، میتوانم بالاخره ازآنجا زمین را ببینم که زیر پایم میچرخد؟ من همیشه حسم این است که ما تمام این سختیها و هزینهها را برای خارج شدن از زمین تحمل میکنیم که بتوانیم بهتر به آن نگاه کنیم. بهجایی که خانه همیشگی ما است. این حقیقت است. جایی که همه زندگی ما روی آن است. توپ زیبایی که در یک زمینه سیاه، روی کهکشان میچرخد. نفس میکشد و حساس و شکننده است. تنها پناهگاه ما در کهکشان بیپایان عالم که در برابرش مسئول هستیم.
چه چیزی برای شما از همهچیز سختتر است؟
سؤال چالشبرانگیزی است. اگر بخواهید همیشه در بهترین حالت خود باقی بمانید باید همیشه روی تعادل زندگی کنید. کار، همهچیز شما نیست. خانواده، دوستان و والدین خیلی مهم هستند. من همیشه میخواهم مطمئن باشم بین همه اینها توازن ایجاد میکنم. مطمئن شوم که همیشه همان آدمی که دوست دارم هستم. این تنها راه من برای بهترین بودن است و این کار سادهای نیست. چیزهای زیادی هم هستند که از تبعات علاقه من بهعنوان یک فضانورد هستند و کار را کمی سخت میکنند. بیشتر اوقات جتلگ هستم. همیشه باید امتحان بدهم و چیزهای جدیدتری یاد بگیرم.
از خانوادهتان بگویید، آنها چه میکنند؟
خانواده من در هوستون زندگی میکنند. این جایی است که بچهها متولدشدهاند؛ اما من کمی کمتر از نصف وقتم را میتوانم آنجا صرف کنم. بقیه زمان من، یا در مسکو در حال یادگیری نحوه پرواز در موشک سایوز میگذرد یا در ژاپن در مورد بخش ژاپنی ایستگاه فضایی به مطالعه مشغولم. من در اروپا در مورد بخش اروپایی ایستگاه فضایی درس میخوانم و در کانادا به یادگیری روباتیک و آزمایشهای مختلف علمی میپردازم. در تمام این مدت خانواده به ملاقات من میآیند. با همه این احوالات من و همسرم به درک خوبی از هم رسیدهایم. درست است که زندگی چالشبرانگیزی داریم اما هر چالشی یک فرصت برای این است که از ما آدمهای بهتری بسازد. حداقل من اینطور فکر میکنم.
در حال حاضر یکی از چالشهای بزرگ در آموزش برای این مأموریت این است که همسر من مجبور است از کار حرفهایاش به خاطر من بگذرد و از آن غیبت داشته باشد. این مسئله وقتی من به خانه بازمیگردم برایم خیلی ناراحتکننده است ولی بیشتر همکاران من به من میگویند اینیکی از بخشهای ثابت زندگی هر فضانوردی است و چارهای وجود ندارد و بیشتر آنها هم مشکلات مشابهی دارند.
چیز بیشتری که درباره دغدغههایم میتوانم بگویم این است که من به دنبال کارهای گروهیام. اینیک ماجراجویی شگفتانگیز است. با آدمهایی که مثل من عاشق کارهای هیجانانگیز هستند. من فکر میکنم هرکسی باید یکبار از زمین خارج شود تا بتواند از بیرون به آن نگاه کند و دوباره زمین برایش مفهوم دیگری داشته باشد.
آیا پروژه کریس هادفیلد پروژه دشواری است؟
اینیک میراث بزرگ است. میراثی که به همه برای مشارکت خوشآمد میگوید و میخواهد همهچیز را قابلدسترس کند. کریس هادفیلد برای من منبع الهام بخشی بزرگی است. چون به طرز قابلباوری خودش است. او دنبال این نیست که از خودش یک ابرقهرمان بسازد. او میخواهد خودش باشد. درسی که من از او گرفتم این است که خودم باشم و به کارم ادامه بدهم و در مأموریتهایم از تجربههای شخصیام استفاده کنم. بعد این تجربهها را به اشتراک میگذارم.
آیا ما فضا را تسخیر خواهیم کرد؟
دانش ما درباره زمین از فضا میآید. دانشی که ما چطور باید کشاورزی کنیم. با چه ابزاری از خود دفاع کنیم. چگونه در برابر بحرانها مدیریت داشته باشیم. چطور وضعیت آب و هوایی را کنترل کنیم و… تمام این دانشها از شناخت فضا میآید ولی شاید ما متوجه آن نیستیم. من یک تجربه جالب برایتان بگویم. یکبار در پمپبنزین نتوانستم با کارت اعتباری پول بدهم. مشکلی برای دستگاه پیشآمده بود که مجبور شدم پول نقد بدهم. بعداً در اخبار خواندم به خاطر بروز مشکل سادهای در یک ایستگاه ماهوارهای نرمافزار دستگاه موقتاً غیرفعال شده بود. میبینید در مورد چیز به همین سادگی هم فضا مقصر است.
ما قربانیان موفقیت خود هستیم. ایستگاه فضایی یکی از موفقیتهای ما است؛ مانند داستانهای علمی تخیلی است. پیچیدهترین چیزی که بشر ساخته است. یک معجزه است؛ اما معجزه همکاری. این پدیده را 16 ملیت مختلف با مشارکت هم ساختهاند؛ و همین برایم آن را جذابتر میکند. افرادی که 15 سال است روی زمین زندگی نکردهاند تا رازهای فضا را پیدا کنند و زمین را بهتر بشناسند. ما آموختهایم تا روزی بتوانیم در فضا هم زندگی کنیم. ما رویای زندگی در مریخ را داریم.
کاناداییها امروز بابت مشارکت در این پروژه به خود میبالند زیرا ما هم بخشی از ملیتهایی هستیم که مرزهای انسانیت را جابجا میکنیم. انسان همیشه بیشتر از قبل میخواهد. روزی رؤیایش خروج از غار بود و زندگی روی کوه. کمکم وارد جنگل شد و بعد رویای اقیانوس را دید. یک روز در هوا پرید و امروز میخواهد به فضا دسترسی پیدا کند. ما جزو انسانهایی هستیم که میخواهیم به فضا برویم چون این بخشی از ذات انسانی ما برای خواستن چیزهای بهتر است.
