کامبیز صبحی افشار /
مدیریت ناآشنا به کار /
- شرکت تئو تاکسی در نوامبر 2015 در حالی آغاز به کار کرد که هیچ یک از پرسنل چه در میان مدیران و چه کارمندانش، تجربه و مهارت و دانشی در زمینه تاکسیرانی نداشتند. ایده خلاقانه تئو که بر اساس ماشینهای برقی و رانندگان حقوقبگیر برنامهریزی شده بود در نوع خود طرحی جدید و بی سابقه بود. اما این شرکت از همان اوایل کارش به جای رانندگان خبره تاکسی و دارندگان مجوزهای لازم و افراد کارکشتهی صنعت تاکسیرانی به سراغ مدیرانی رفت که هیچ تجربهای، حتی در راندن تاکسی هم نداشتند. در واقع پیچیده شدن بساط تئو تاکسی به دلیل ساختار شکننده و ضعیف آن بود. از طرف دیگر درحالی که اکثر جمعیت رانندگان و دارندگان تاکسی در مونترآل مهاجران هستند، تقریبا همه مدیران تئو ساکنان بومی کبک بودند. بنابراین واقعیت این است که کبکهایی که هیچ تجربه ای در تاکسیرانی نداشتند خود را در راس تئو یافتند، در جایگاهی که میبایست میلیونها دلار از مالیاتهای شهروندان و سرمایههای سرمایهگذاران را مدیریت کنند. پس جای تعجبی نیست که چنین روندی به ورشکستگی منجر شد.
خودروهای گران قیمت و کرایههای معمولی
- علیرغم رقابت شدید «اوبر» همچنان حدود 4500 دستگاه تاکسی در خیابانهای مونترآل درحال کار هستند. این یعنی تاکسی وسیله سودآوری است و لزوما خودش گران قیمت نیست. به همین دلیل است که اگر کسی از ماشین بسیار گرانی به عنوان تاکسی استفاده کند، میتوان انتظار داشت که به همان میزان هم کرایه بالایی بگیرد. اما تئو ایدهای متفاوت را پیشنهاد کرد. او همه را متقاعد کرد که میتواند از مدل اس و ایکس ماشین تسلا، که دوبرابر لیموزین و حداقل سه برابر تاکسیهای معمولی قیمت دارند، برای جابجایی مسافرانش استفاده کند و کرایهای معادل یک تاکسی معمولی بگیرد.
دراینجا این سوال مطرح میشود که حتی اگر فرض کنیم تئو اشتباهی در محاسباتش داشته، چرا آن را در طول زمان تصحیح نکرد؟ به عنوان مثال تئو که توانسته بود انتظارات مشتریانش را برآورده سازد چطور هرگز به فکر افزایش کرایههایش نیفتاد که بتواند شرکتش را سرپا نگاه دارد. مثلا این همه مسافرانی که از مرکز شهر و مناطق گرانقیمتی چون پلاتو مونت رویال (Plateau Mont-Royal) تاون او مونت رویال (Town of Mount Royal) و گریفن تاون و نانز آیلند (Griffintown and Nun’s Island) از تئو استفاده میکردند نمیتوانستند 5 دلار برای هر رفت و آمد بیشتر بپردازند؟
تئو در متقاعد کردن دولت کبک برای تغییر قوانینش موفق عمل کرده بود. به عنوان نمونه تئو تحت عنوان «پروژه پایلت» اجازه گرفت ماشینهایش دورنگ باشند. درخواست ویژهای مطرح کرد که 20 درصد بیشتر از حد معمول ماشین داشته باشد. همچنین تئو اجازه تردد در مسیر فرودگاه دوروال (Dorval) و منطقه ADM را گرفت که برای بسیاری از رانندگان تاکسی جزء محالات محسوب میشود و این در حالی بود که ماشینهای کیا سول (Kia Souls) که بیش از نیمی از ناوگان تئو را تشکیل میدادند حداقلهای فرودگاه مونترال، دفتر تاکسیرانی، کمیسیون حمل و نقل کبک و بخشهای مربوطه را هم نداشتند.
با توجه به همه این استثتنائاتی که دولت برای تئو قائل شده، بیشک میتوان انتظار داشت که تعرفههای کمتری برای این شرکت لحاظ میشد و این تاکسیرانی پابرجا میماند. البته شایان توجه است که همه این مجوزهای ویژه به سبب نفوذ و دانش و تخصص مدیر و موسس سابق تئو تاکسی تری سنت سیر Thierry St-Cyr بدست آمده بود.
گروه بزرگی از کارمندانی که درآمدزایی نمیکردند
- یکی دیگر از مشکلات اساسی که به اختلالات مالی لاینحل تئو انجامید این بود که شرکت میبایست حقوق گروههای زیادی را تامین میکرد: مدیرانی که لابد حقوقهای سنگین داشتند و هر کدامشان هم تیمی از همکاران را هدایت میکردند، هماهنگکنندگان ناوگان تاکسیرانی، مهندسان کامپیوتر که نرمافزار و سیستم مکان یابی وسیله نقلیه را گسترش میدادند، پرسنل کارواش و مکانیکها و مسئولین برق ماشین، بازاریابها و در نهایت خود رانندگان. اگرچه همه درآمد این سیستم بزرگ در واقع از تحرک رانندگان بدست میآمد، خود رانندگان همیشه در انتهای لیست حقوق بگیران بودند و به نسبت کارمندان اداری بسیار حقوق کمتری داشتند.
اوایل سال 2018 و همزمان با تغییر مدیران ارشد شرکت و جایگزینی دومینیک لیمی (Dominique Lemay) به عنوان رییس (CEO) و کوین گان (Kévyn Gagné) به عنوان مدیر منابع انسانی، بخشی که به نظم و انضباط رانندگان رسیدگی میکرد چند برابر شد و در طی یک ماه 30 راننده اخراج شدند و 20 نفر دیگر هم داوطلبانه به دلیل فشار زیاد روانی و اذیت و آزارهای محیط کار استعفا دادند. مدیران دیگری چون ورونیک گاسلین (Véronique Gosselin) و گاءتن افوک (Gaetan Affoque)رانندگان را برای عملکرد ضعیفشان در درآمدزایی مورد سرزنش قرار میدادند درحالیکه تعداد محدود تماسها، تعداد محدود ماشینها و افزایش رانندگان طبیعتا به درآمد کم در طی یک ساعت میآنجامید.
بهتدریج تعداد مشتریان ناراضی هم زیادتر شد که از تاکسیرانیهای دیگر خدمات دریافت میکردند و این هم درآمد را تحت تاثیر قرار داد. اگرچه همواره رانندگان در معرض سرزنشهای مدیران قرار میگرفتند، در حقیقت شکست شرکت به دلیل ناکارآمدی مدیران و سهامداران و سرمایهگذارانی بود که از دانش و مشاوره متخصصان واقعی صنعت تاکسی استفاده نکردند.
عدم اعتماد میان مدیریت و رانندگان
- من امیدوارم اطلاعاتی که برای نوشتن آن وقت گذاشتهام برای مخاطبان شما مثمرالثمر واقع شود. به نظرم بهواسطهی اظهارنظرهای افرادی چون پییر ایومکسویین ما رانندگان را همواره در حال هدردادن انرژی برقی خودروها در حین حرکت نشان داده است. یا نظر کارفرمایانی چون فرانسوا لمبرت که تمایل دارند مردم را قانع کنند که دلیل اصلی شکست شرکت تئو خرابکاری در خودروها توسط رانندگان بوده است.
چقدر شرمآور است که برخی از روزنامهنگاران و افراد سعی میکنند آسیبها را ببینند و تصویر رانندگانِ تاکسی را خراب کنند و وجهه آنها را لکهدار کنند. آن هم فقط و فقط به خاطر بروز یک شایعه.
یک استراتژی که الکساندر تایفر نیز تابستان گذشته از آن استفاده کرد: متهم کردن چند راننده به خوابیدن در خودروهای تئو در سطح شهر لاوال. همه اینها بهخاطر خوابیدن یک راننده در خودرویش اتفاق افتاد.
خدا میداند او چرا اینکار را کرده بود. شاید آنقدر خسته بود که برای جلوگیری از بروز تصادف دست به استراحت زده؟ آیا تازه استخدام شده بود و به چم و خم کار آشنایی نداشت؟ هر امکانی وجود دارد ولی اینکه بخواهند همهی رانندگان را به یک چشم نگاه کنند، منصفانه است؟
از طرف دیگر میخواهم قیاسی داشته باشم، میان رانندگان عادی تاکسی که احتمالا یک یا چندبار با مشتریانی که فرار کرده تا کرایهاشان را پرداخت نکنند روبهرو شدهاند. حالا باید قبل از ارائه خدمات و شروع حرکت به جیبهای هر مشتری رجوع کنند تا مطمئن شوند که آیا پول به اندازه کافی دارند؟ مبادا آخر مسیر دچار اشکال شوند. آن هم فقط به این دلیل که یکبار با این مشکل مواجه شدهاند؟
این رویدادها بخشی از ریسکهایی هستند که با کاسبی همراه هستند. وقتی به رستوران یا فروشگاهی میرویم، غذا سفارش میدهیم، یا هر کالایی دیگری را خریداری میکنیم، فروشندگان و یا کارکنان آنها به راحتی به ما اعتماد میکنند. اطمینان دارند که ما پولشان را پرداخت کرده و هیچگونه خسارتی به آنها وارد نخواهیم کرد.
اعتماد پایه و اساس حاکم در جامعه بوده است. اما مدیریت، همچنین رئیس سابق الکساندر تایفر، سعی کردند عقیده عمومی مردم را بر این باور برسانند که اغلب رانندگان درستکار نیستند. چه مفتضح!
در ابتدا، تئو برای جذب بشتر رانندگان و مردم این باور را به وجود آورده بود که رانندگان تئو تاکسی ۱۵ دلار در ساعت دریافت میکنند. اما حقیقت این است که در طول آموزش اجباری و قبل از شروع کار جدیدمان در تئو، رانندگان ساعتی ۱۱ دلار حقوق میگرفتند.
در تعطیلات بود که متوجه شدیم سال اول، ساعتی ۱۱ دلار به ما حقوق میدادند.
نکته بدتر اینکه وقتی رانندگان متوجه شدند طبق قوانین تئو در کل ساعتی 16.50 دلار دریافتی دارند، اشتیاقشان را برای اضافهکاری از دست دادند.
- اما متاسفانه این پایان ماجرا نبود. کارکنان تئو تاکسی فکر میکردند از مزایای اجتماعی بهرهمند میشوند اما در حقیقت این شرکت فقط در مقابل رسانهها لاف میزد. آقای تایفر و همکارانش ما را فریب دادند.
کسانی که مرخصی والدین گرفته بودند، بسته به میزان مرخصی بین 55 تا 75 درصد از ساعتی 11دلار را دریافت میکردند.
آیا فکر میکنید این خدمات رفاهی اجتماعی میتواند به افراد و خانوادههایی که در لحظات دشوار قرار دارند کمک کند؟ مبلغ بسیار کم است. در طول سال، چندین راننده تصمیم گرفتند، حقوق واقعی ما را به مشتریان اطلاع دهند.
هنگامی که دولت تصمیم گرفت حداقل حقوقمان را به ساعتی 12 دلار افزایش دهد، الکساندر تایفر برای خاتمه اعتراضات بر آن شد تا ساعتی ۱۲.۵۰ دلار به ما بدهد.
لطفاً توجه داشته باشید که تا امروز هیچگونه آگاهی و دسترسی به میزان دقیق دریافتی هر سواری نداشتیم. آنها در پایان هر هفته مقداری نامشخص به ما پرداخت میکردند، که در صحت و دقت آن شک است.
لطفا متذکر شوید، ما تا به امروز نمیدانستیم انعام هر راننده چهقدر است. اما حالا تمام دروغهایی که تئو به رانندگانش گفته بود روشن شده است.
در این حین الکساندر تایفر حقوق رانندگان را ۱۵ دلار در ساعت در نظر گرفته و خواهان افزایش حداقل دستمزد در کبک به ۱۵ دلار در ساعت بود، در حالی که حتی انعام رانندگان مشخص نیست.
امیدواریم این اطلاعات آشکار شود و به شما کمک کند مقالهای منحصر به فرد بنویسید و تصویر واقعی تئو تاکسی را نشان دهد. باشد که این اطلاعات رفتار ناعادلانهای که رانندگان آن را تحمل میکردند را بازگو کند. از زمانی که در اختیار ما گذاشتید متشکریم.
ناتوانی در جذب رانندگانِ باتجربه
6) ناتوانایی مدیریت برای یافتن راههای استراتژیک یا راهحلهایی برای استخدام و متقاعد کردن رانندگان تاکسی مجوزدار برای استخدام در تئوتاکسی. آیا میدانستید که در استان کبک بالغ بر ده هزار نفر هستند که بیش از 150 ساعت آموزش حرفهای را با درجه 75 درصدی با موفقیت پشت سر گذاشتهاند.
این آزمون در تمامی ادارات تاکسیرانی و دفاتر حملونقل کبک از متقاضیان درخواست میشود. مهمتر این است که تئو نتوانست حتی 500 نفر از 10000 راننده را مجاب کند تا به شرکت بپیوندند.
لحظهای به آنچه بیان کردم فکر کنید. در واقع، تنها پنج درصد از تمام رانندگانی که متقاعد شده بودند و شرایط و حقوق ساعتی 15 دلار (یا در مورد ما، حداقل دستمزد به اضافه انعام) را پذیرفتند. از خودتان بپرسید چرا ۹۵ % یا ۹۵۰۰ راننده تاکسی حرفهای حتی تردید هم نکردند به تئو تاکسی یک فرصت بدهند و گفتههای آنها را نسبت به موقعیتهای دیگر مقایسه کنند.
پاسخ بسیار ساده است، اعداد و ارقام دروغ نمیگویند. یک تاکسی عادی در قیاس برابر، تقریبا دو برابر درآمد ناخالص در سال نسبت به همتای خود در تئو کسب کرد. درست است که او کمی بیش از رانندهی دیگر کار میکند، اما میداند که برای ساعات اضافهای که تلاش میکند دستمزد دریافت میکند.
در مقایسه با تئوتاکسی، برنامه به ۴۰ ساعت در هفته محدود میشد. پس از کسر کل رقم مالیات، درآمد سالانه یک راننده در تئو حدود ۲۵۰۰۰ دلار بدست میآید. این درآمد به شدت به خط فقر در کبک نزدیک است. کم کردن هزینههای زندگی در این روزها، اگر خیلی شانس داشته باشید بدهی هم نداشته باشید. آیا فکر میکنید رانندگان تاکسی در مونترال از عهده خرید یک مجوز تاکسی به ارزش ۲۵۰ هزار دلار بر میآیند؟
در حالیکه سال 2013 با درآمد سالانه و ناچیز 25هزار دلار مواجه بودیم. آیا فکر میکنید که در طول مدت مشابه، برای کسی که در تورنتو کار میکند و میبایست برای کسب مجوز تاکسی مبلغی به ارزش ۳۵۰هزار دلار، یا کسی که در ونکوور است و باید ۶۰۰هزار دلار برای یک تاکسی بپردازد، امکانپذیر است؟ چیزی که گروهی از رانندگان تاکسی به آن باور آورده بودند این بود که تئو قصد دارد از رانندگان خود به عنوان بردگان مدرن سوءاستفاده کند.
توقع سرمایهگذاران شرکت تئو این بود که ما از ابتدای ساعات کاری خود تا پایان روز، بدون توقف، و برای کمک به شرکت تلاش کنیم. تقریبا سه برابر بیشتر از آنچه که آنها به عنوان حقوق پایه به ما پرداخت میکردند.
به همهی این کمبودها و یا بهتر بگویم به بیاعتنایی به ارزش شغلی و زحمات رانندگان دقت کنید و سپس عدم رضایت از مدیریت تئو را هم به آن بیافزایید. اکثر رانندگان از اینکه این شرایط را در تئو تحمل کردند ناامید و شرمنده هستند.
حتی اگر واژه «بردگی» امروزه تابو باشد، شما درک میکنید که چرا من از آن در این زمینه استفاده میکنم. به همین دلیل است که مدیریت Teo در اوایل تابستان ۲۰۱۷ با توجه به ناتوانی مدیریت و اداره استخدام رانندگان از بین ۱۰هزار راننده تاکسی که در کبک ثبت نام کردهاند، خود را در وضعیت بحرانی پیدا کرده است. و زمانی که این تنها راه حل مناسب برای متقاعد کردن دولت و وزارت حمل و نقل کبک بود، بار دیگر مقررات را تغییر داده و به تئو تاکسی اجازه داد که یک کلاس جدیدی از رانندگان تاکسی را ایجاد کند. آنها مدل خود را از روی اوبر انتخاب کرده بودند.
رانندگان جدید را در بخش بزرگ مونترال، برای خودروهایشان از جمله خودروهای تسلا که تقریبا ۱۲۰هزار دلار هزینه کرده بودند بهکار گرفتند. بدون اینکه به سطح دانش و اطلاعات آنها درباره صنعت تاکسیرانی و یا حتی موقعیت جغرافیایی منطقه اعتنایی شود. امروز ما تقریبا نیمی از رانندگانی را میبینیم که هرگز در صنعت تاکسی کار نکرده بودند.
من گروهی از رانندگان را دیده ام که کلاس 4 دارند و حتی به اندازه کافی تجربه رانندگی در جاده را ندارند. از این هم فراتر وجود دارد و اینکه رانندگانی هستند حتی خودروی شخصی هم ندارند و فقط خودروهای تئو امکان رانندگی به آنان داده است. با توجه به همه این موارد به راحتی میتوان درک کرد که علت افزایش هزینههای شرکت به چه دلیل است.
هزینههایی چون خسارات ناشی از تصادفات، نواقص فنی پیش آمده خودروها و هزینههای نگهداری که در پی این موارد حادث شد. در این میان ما یک ایمیل گستاخانه از آقای تایفر دریافت کردیم که اشاره به کسر مبلغ 25 سنت از انعام ما داشت در حالیکه همانزمان دولت حداقل دستمزد را از 10.75 دلار به 11.25 دلار در ساعت افزایش داده بود.
آقای تایفر به گزاف، دستمزد پرداختی به ما را 15 دلار در ساعت اعلام نمود. در حالیکه طرح تشویقی دولت کبک بنابر اصلاح حقوق و دستمزد کارگران به رقم 15 دلار در ساعت بود. آیا این قضیه پرتاب تیری در تاریکی بود و یا یک سیاست خاصی را دنبال میکرد؟ یک راننده پس از دریافت تماس درخواستی و GPS هیچ گریزی ندارد و ناچار است سرویس را انجام دهد. آنان همواره به تمام فعالیتها و حتی موقعیتهایی که در آن قرار میگیریم اشراف دارند. هر لحظه قادرند برای ما پیغامی بروی تبلت فرستاده و دستورات خود را اعلام کنند. این شرائط کاری رانندگان بوده است.