جرج ویل خطاب به ترودو: «شما یک دروغگو هستید، درباره رهبری کانادا در حل و فصل بحران تغییرات اقلیمی و آب و هوا دروغ میگویید. هدف شما از ساخت این خطلولهها حل این مشکلات نیست. اگر شما به دنبال مصالحه و حل مشکلات بودید، مردم و هم قبیلههای من را دستگیر نمیکردید.»

ترودو گفت: «کانادا دارای تاریخی طولانی و شکست خورده در رابطه با مردم بومی است و ما متاسفانه هرگز نتوانستیم در کنار هم به عنوان صاحبان این سرزمین با یکدیگر باشیم.»

استفاده از اصطلاحاتی چون «هندی»، «سرخپوست» و «اسکیمو» به عنوان واژگان نادرست در کانادا کاهش یافته و اغلب با بار منفی در نظر گرفته میشود

بومیان راههای ارتباطی بین اکا و مونترال را با مسدود کردن پل مرسیه Mercier Bridge بستند و به این ترتیب بود که جنگی واقعی در استان کبک به راه افتاد.
«مرد باش!»
این فریاد خشمگینانه جمعیت زیادی از بومیان کانادا بود که پنجشنبه شب گذشته یعنی 9 ژانویه، علیه «جاستین ترودو» نخست وزیر کانادا شعار میدادند. «لطفا برای ما اشک تمساح نریز! ما حالمان از این ژستهای تو به هم میخورد!» این فریاد یکی دیگر از معترضانی بود که بر علیه ترودو شعار میدادند. ترودو چند ساعت قبل از مراسم اعتراض، اعلام کرده بود که نمیتواند برای مردم بومی کانادا به یک راه حل درست برسد.
هفته گذشته در پی افزایش تنشها برای مخالفت با ساخت خط لوله گاز طبیعی که بخش مهمی از پروژه نفت وگاز کانادا است، در حدود 14 نفر در شمال غربی استان بریتیش کلمبیا دستگیر شدند. این دستگیریها دقیقا در روزی رخ دادند که یک دادگاه عالی در ونکوور طی حکمی برداشتن موانعی که توسط بومیان، ادامه پروژه را با مشکل مواجه کند، لازمالاجرا دانستهبود. روز چهارشنبه 8 ژانویه، پلیس کانادا طی یک اقدام ضربتی اعضای گروهی موسوم به Unist’ot’en را که کمپینی قدیمی از بومیان کانادایی Wet’suwet’en مخالف ساخت خط لوله نفتی هستند را دستگیر کرد.
جاستین ترودو در سخنرانی عمومی خود که در دانشگاه Thompson Rivers University (TRU) در ونکوور انجام میشد هیچ اشارهای به این دستگیریها نکرد. اولین پس لرزههای دستگیری و سرکوب معترضان به پروژه خط لولههای نفتی، با اعتراض ویلجورج، یکی از اعضای قبیله بومیان کانادایی، همراه شد. او در حین سخنرانی ترودو خبر را دریافت کرد و در حالی که به شدت عصبانی بود بر سر ترودو فریاد میزد که چرا اینقدر ژست انسانی به خود گرفته و خودش را به بیراهه زدهاست و درباره «تلاش برای توقف تغییرات اقلیمی جهان» به مردم دروغ میگوید. او به ترودو گفت:
«شما یک دروغگو هستید، درباره رهبری کانادا در حل و فصل بحران تغییرات اقلیمی و آب و هوا دروغ میگویید. هدف شما از ساخت این خطلولهها حل این مشکلات نیست. اگر شما به دنبال مصالحه و حل مشکلات بودید، مردم و هم قبیلههای من را دستگیر نمیکردید.»
ترودو با دعوت به سکوت و آرامش جورج میخواست به سوالی درباره انتشار گازهای گلخانهای جواب بدهد ولی جورج سکوت نکرد و با ادامه به دروغگو خواندن ترودو به او گفت که راهاندازی خط لوله (نفت و گاز) نمیتواند سبب شود که ترودو و کانادا رهبر تلاش های حفظ محیط زیست شوند. او سپس با ضعیف خواندن ترودو این جلسه را ترک کرد.
اما ماجرا به همین جا ختم نشد. ترودو با سوال دیگری از طرف یکی دیگر از بومیان حاضر در جلسه مواجه شد که از او پرسید که برای جلوگیری از ضایع شدن حق بومیان کانادایی که سالها است تحت استعمار هستند چه تمهیدی اندیشیدهاست. او خطاب به ترودو فریاد میزد :«پس کی شما سیاستمداران میخواهید ما را بعنوان انسان بپذیرید؟ کی میخواهید قبول کنید که همیشه چنگ انداختن به سرزمینهای ماست که برای شما مهم بوده و نه حقوق انسانی ما.»
ترودو در پاسخ به این اعتراض گفت: «کانادا دارای تاریخی طولانی و شکست خورده در رابطه با مردم بومی است و ما متاسفانه هرگز نتوانستیم در کنار هم به عنوان صاحبان این سرزمین با یکدیگر باشیم.» اما سارا با اعتراض از ترودو خواست که ژست عذرخواهی و اشک تمساح به خودش نگیرد.
سرچشمه این اعتراضات، مخالفت با پروژه «توسعه لولههای نفتی TransMountain» است. بومیان Wet’suwet’e که ساکن بریتیش کلمبیا هستند نمیخواهند اجازه بدهند که خط لولههای نفتی از سرزمینهای آنان بگذرد. آنها اعتقاد دارند که کانادا به این بهانه میخواهد باقیمانده سرزمینهای مادری آنان را هم تصاحب و از منافع آن به نفع خودش بهرهبرداری کند. این قبیله بزرگ که دارای 5 زیرمجموعه و 13 رییس قبیله برای هرکدام از آنها است، به طور قطعی و یقینی سه سال قبل، به پروژههای نفتی وگازی یک «نه» بزرگ گفتهاند. علاوه بر اینکه آنها اعتقاد دارند این پروژه بخشی از برنامهریزی برای تصرف سرزمین آبا و اجدادیشان است، به شدت معتقدند عبور لولههای نفت و گاز از سرزمینهای بومیان باعث خسارتهای جبرانناپذیر اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی خواهد بود. از سال 1876، بومیان کانادا طبق توافقاتی که با دولت فدرال کانادا مبنی بر داشتن یک سندیکا و نماینده قانونی برای آن داشتهاند، قبیله معترض Wet’suwet’en همواره به طور سنتی و با روشهای قبیلهای رهبرانی را انتخاب کردهاست تا بتوانند به نمایندگی از مردم قبیله پاسخگوی نیازهایشان باشند. یکی از دلایل تعارضی که بین بومیان و دولت کانادا در این جا پدید میآید، همین تفاوت در بحث سیستم انتخاب سنتی نمایندگان و نوع تعاملات با قوانین دولت فدرال است. نمایندگان سنتی بومیها خود را قائل به حفظ خاک سرزمین مادری میدانند و هرگونه دخالتی را در آن محکوم میکنند، اما نمایندگان فدرال خواستار پایبندی به مرزبندیهای قانونی هستند.
شرکت Transcanada که با تغییر نام اصلی خود امروزه شرکت TC Energy نامیدهمیشود، مالک اصلی این پروژه است و اعلام کرده که از سال 2009 محل اصلی این پروژه که در بریتیش کلمبیا واقع شدهاست، به اشغال بومیان مختلف درآمده و آنها با ساخت کپین و محلهای اعتراض چالشهای زیادی را به وجود آوردهاند که به ضرر مالی این شرکت بوده است. برآورد مالی این پروژه چیزی در حدود 4.8 میلیارد دلار است. به همین دلیل است که جاستین ترودو از سال 2014 برای رفع این ضرر وزیان مالی بزرگ، قولداده بود که بتواند بین دولت و بومیان کانادایی صلح ایجاد کند ولی موفق نشد. از دیدگاه معترضان، دولت فدرال نسبت به تاثیرات زیستمحیطی احداث این خط لولههای نفتی در سرزمینهای بومیان بیتفاوت است. معترضان می گویند دولت فدرال فقط ظاهر وانمود میکند که اینگونه نیست و همین باعث افزایش خشم مخالفان بومی نسبت به پروژه خطوط لوله نفت وگاز میشود.
اما، این اولین بار نیست که دولت فدرال کانادا با چالش اعتراضات بومیان مواجه میشود و به نظر میآید آخرین بار هم نخواهد بود. از روزی که مهاجران اروپایی سرزمینهای مادری بومیان را به تصرف درآوردند و آنها را از حقوق خود محروم کردند، بومیان دیگر رنگ آرامش را ندیدند. آنها که هزاران سال در این سرمزمین زندگی کرده اند امروز در آن محکوم به قانونشکنی میشوند. حتی امروز نیز به وفور پیش میآید که بومیان ناچار میشوند خانه خود را بگذارند و بروند. این وضعیتی است که برای بیش از 500 سال در کانادا وجود داشته است. کسانی که از هزاران سال قبل ساکن این سرزمین بودهاند امروز خود را بدون هیچ حق و امتیاز میبینند. پرونده این شماره با نگاه به حواشی اخیر بومیان و منازعات مهمی که بین آنان و دولتهای کانادا رخ دادهاست، تهیه شدهاست.
بومیان کانادا کیستند؟
بومیان کانادایی، مردمی بودند که مسیر زندگی وتجارت را در کشوری که امروز به نام کانادا، میشناسیم، گشودند و این مربوط به 1000 تا 500 سال قبل از میلاد مسیح میشود. این مردمان جوامعی توسعه یافته را ساختند که هرکدام با فرهنگ، آداب و رسوم و ویژگیهای منحصر به فرد خودشان اداره میشدند. بومیهای کانادا یا Aboriginal Canadians به ساکنان اصلی سرزمین کانادا در دوران پیش از «کشف آمریکای شمالی» توسط اروپاییها، گفته میشوند. آنها شامل اقوام اولیه First Nations یا IndianBand و اقوام اینوئیت The Inuit و اقوام متی The Metis میشوند.
اصطلاح «هندی» Indian، ناشی از اشتباه لفظی کریستفکلمب است که وقتی به سواحل آمریکا رسید، در تشخیصی اشتباه آسیا و کشور هند را به جای قاره آمریکای شمالی تصور کرد و اقوام آن را «هندی» نامید. هنوز هم این کلمه گاهی در اسناد و مدارک حقوقی برای بومیهای کانادا استفاده میشود. اما استفاده از اصطلاحاتی چون «هندی» و «اسکیمو» به عنوان واژگان نادرست در کانادا کاهش یافته و اغلب با بار منفی در نظر گرفته میشود و بومیان کانادا و بهطور کلی مردمان اولیه آمریکای شمالی را در مجموع به عنوان Aboriginal یا indigenous میشناسند.
باوجود آنکه بسیاری از ایشان در نواحی شمالی کشور سکونت داشته و اکثریت جمعیت آن مناطق را تشکیل میدهند اما تعداد آنها در استانهای جنوبی کشور بیشتر است که البته باتوجه به جمعیت بیشتر این مناطق چندان به چشم نمیآید.
مردمی که تحت نام اقوام اولیه کانادا شناخته میشوند بیشتر در مناطقی به نام «رزرو» Reserve در سراسر کانادا زندگی میکنند. «رزروها» محدودههایی هستند که از سرزمینهای پهناور قبایل سرخپوستان و ساکنان اولیه به جای ماندهاند؛ مناطقی که روزی محل شکار و کوچ نشینی آنها بود اما امروز تنها به بخشهایی چون شهرهای کوچک یا چندین هکتار جنگل و زمینهای کشاورزی کاهش یافتهاند. همه بومیان در رزرو زندگی نمیکنند بلکه بخشی از آنها وارد جامعه کانادا شدهاند و در کنار دیگر مردمان از فرهنگهای مختلف زندگی میکنند. اینوویتها، اقوام بومی شمال کانادا در منطقهی Arctic هستند؛ همان دسته از مردمان اولیه آمریکای شمالی که در ایالات متحده آمریکا به نام اسکیمو شناخته میشوند. در کانادا اقوام اینوویت در قلمرو شمال غربی، قلمرو نوناووت واقع در شمالیترین نقطه کانادا اما جدا از قلمرو شمال غرب، منطقه نوناویک Nunavik واقع در شمال استان کبک و منطقه لابرادور در شمال شرقی زندگی میکنند. آنها در گرینلند به مالکیت دانمارک، و در آلاسکا به مالکیت آمریکا، نیز به سر میبرند.
اقوام «متی» یا «میتیس»، در استانهای مرکزی کانادا اسکان یافتهاند و دارای نژاد دورگه مرکب از فرانسویان و ساکنان اولیه کانادا هستند. اقوام متی دارای زبان ترکیبی بومی با فرانسوی هستند.
قوانین بومی آنها در قانون اساسی کانادا لحاظ شده و نوعی خودمختاری دارند و به نوعی استقلال فرهنگی زبانی و اقتصادی رسیدهاند. این قضیه در سال ۱۹۹۵ حاصل شد.
بومیان کانادا از پرداخت مالیات به دولت معاف هستند و تحصیلات دانشگاهی برای آنها رایگان است. با این وجود آنها به خاطر از دست دادن سرزمینهای خود و نابودی سنتهایشان در رنجاند. سرخپوستان، گویی خود را در محاصره زندگی نوینی میبینند که آنها را از طبیعت زیبای اجدادشان دور کردهاست. جمعیت این اقوام ۱٬۱۷۲٬۷۹۰ نفر در سال ۲۰۰۶ و ۱٬۴۰۰٬۶۸۵ نفر در سال ۲۰۱۱ برآورد شدهاست. آنها به زبانهای بومی آمریکا سخن میگویند هرچند پارهای از آنها امروزه انگلیسی زبان شدهاند.
یکی از قبائل بومی بسیار معروف ساکن کانادا که بیشتر در حاشیه رود سنلوران بودهاند و فرانسویهای نخستینی که وارد خاک کانادا شدند با آنها روبرو گردیدند، ایروکووها Iroquois نام داشتند. آنها در سراسر دورانی که فرانسویها در منطقه کبک مشغول جایگیری بودند برای حفظ زمینهای خود با آنان جنگیدند. هرچند در مقاطعی نیز با آنها وارد مذاکرات و تجارت شدند ولی در نهایت با بیرحمی از سرزمینهای اجدادیشان بیرون رانده شدند و عده زیادی از آنان نیز به قتل رسیدند. اما این آغاز یک دوران بود. دورانی تاریک و سیاه که بومیان کانادا را از روزهای روشن خود دورتر میکرد. برخی از سیاهترین این اتفاقات در ادامه خواهند آمد.
نسل کشی فرهنگی بومیان کانادا
یکی از بحثبرانگیزترین چالشهای میان دولت کانادا و بومیان ساکن آن، مساله «مدارس ویژه» است که در اوایل دهه 50 میلادی در کانادا تبدیل به یک بحران بزرگ هویتی و فرهنگی شد. در این برنامه که اوایل قرن بیستم آغاز شده بود و در ظاهر پوشش فرهنگی داشت، کودکانِ بومیان به زور از والدینشان جدا میشدند و با هدف تبدیل کردن آنان به یک شهروند عادی در مدارسی تحت نظارت کلیسای کاتولیک قرار می گرفتند. در آنجا آنها به طور جدی و سختگیرانه تحت نظارت و آموزش قرار میگرفتند. البته اسناد و گواهی بازماندگان این مدارس حاکی از آن است که در بسیاری موارد کودکان مورد شکنجه و تجاوز نیز واقع میشدند. کاری که باعث آسیبهای روانی و حتی جسمی به کودکان و والدین این بومیان شد. ایده تاسیس این مدارس این بود که بومیان کمتر از اروپاییان و دیگر ساکنان کانادا، متمدن هستند و برای متمدن شدن باید حتما «آموزش» ببینند، مسیحی شوند و انگلیسی صحبت کنند. اروپاییها با زور اسلحه کودکان بیچاره را مجبور به حضور در این مدارس میکردند و مورد سوءرفتار و سوتغذیه و آزارهای روحی برای تربیت شدن قرار میدادند. عملی که آثار و نتایج آن تا به امروز در بین مردم بومی باقیماندهاست. نسلکشی آشکاری که با بیتوجهی در قبال سلامتی کودکان بومی، منجر به مرگ هزاران نفر از بومیان شد. قربانیان این روند هرگز نتوانستند به زندگی عادی بازگردند. دولتهای کانادا بارها بابت این رفتار عذرخواهی کردهاند، اما آیا این زخمها با عذرخواهی التیام مییابند؟
ماجرای گورستان کاجها و خشونت علیه بومیان اُکا
شاید یکی از بزرگترین مقابلهها و خشونتهای دولت کانادا که در 50 سال گذشته علیه بومیان کانادا انجام گرفته، حادثهای موسوم به «ُاکا» Oka است که در استان کبک و در منطقهای به همین نام در چندکیلومتری شهر مونترال رخ داد. این درگیری میان ارتش کانادا و بومیان قبیله موهاووک Mohawk به جود آمد. این منازعات در روز 11 جولای 1990 آغاز و به مدت 78 روز طول کشید. بومیان موهاووک جزو قبایل ایروکوو هستند که هزاران سال است در حاشیه رود سنلوران به زندگی مشغولند. در حین ورود اولین فرانسویهایی که پا به کانادا گذاشتند، بومیان این قبیله بودند که در این منطقه سکونت داشتند. در سال 1717 بعد از اینکه فرانسویها بر مناطق بومیان این قبیله تسلط پیدا کردند و قلمروهای جدید فرانسویها را بنا نهادند، یکی از مناطق معروف و گورستان آبا و اجدادی قبیله موهاووک به نام «گورستان کاج» Pine Hill Cemetery را هم به زور تصرف و آن را به کلیسای کاتولیک بخشیدند. در سال 1868، یکی از بومیان موهاووک در نامهای به کنفدراسیون فرانسویها خواستار بازگرداندن این زمینها به مردم بومی شد ولی کسی حرفهای او را جدی نگرفت. او در این نامه اعلام کرده بود 9 کیلومتر مربع از اراضی مقدس قبیله او باید به بومیان بازگردانده شود. بعد از این بیاعتنایی به درخواست، او و یارانش در 1869 به این مناطق حمله کردند تا آن را پس بگیرند ولی موفق نشدند. تا سالها منازعات درباره زمینهای این منطقه به شدت ادامه داشت و بومیان نتوانستهبودند مالکیت کامل این زمینها را به مردم خود بازگردانند. تا اینکه در سال 1959 قرار شد در این گورستان قدیمی، یک زمین گلف تاسیس شود. شنیدن این خبر خشم بومیان را برانگیخت و آتش درگیریهای اُکا، از همینجا آغاز شد. در ابتدا اعتراضات کاری از پیش نبرد. عملیات ساخت و ساز آغاز شد ولی در سال 1977 یک دادگاه محلی برای بررسی بیشتر اعتراضات بومیان، مهلتی برای بررسی داد که در نهایت درخواست بومیان در سال 1986 رد شد. در سال 1989 باشگاه گلف تصمیم گرفت که تمامی کاجهای این اراضی را قطع و عملیات خود را گسترش دهد که با مخالفت شدید بومیان به وزارت محیط زیست کبک مجبور شدند با نمایندگان بومیان جلساتی داشتهباشند. اما در نهایت در سال 1990 رای به قطع کاجها و ادامه ساخت داده شد که باعث آغاز درگیری بود. این تصمیم ناعادلانه حتی مورد اعتراض وزیر بومیان کبک هم قرار گرفت. اما راه به جایی نبرد. روز 11 جولای 1990 مردم خشمگین موهاووک، راه را برای انجام پروژه باشگاه گلف مسدود کردند و خواستار توقف آن شدند. پلیس با پرتاب گاز اشکآور سعی در پراکنده کردن آنان کرد. عدهای هم با باتوم به بومیان حمله کردند. بعد از این مرحله دو طرف شروع به تیراندازی به هم کردند و غوغای عجیبی آغاز شد. بومیان با استفاده از وسایل ارتباط جمعی که در آن زمان وجود داشت و ایستگاههای رادیویی به بومیان دیگر ساکن در سایر مناطق کبک و حتی آمریکا هم اطلاعرسانی کردند و به این ترتیب اعتراضات زیاد شد. بومیان راههای ارتباطی بین اکا و مونترال را با مسدود کردن پل مرسیه Mercier Bridge بستند و به این ترتیب بود که جنگی واقعی در استان کبک به راه افتاد.
بعد از کشمکشها و خشونتهای بسیار، بالاخره در 29 آگوست 1990، نیروی هنگ 22 ارتش سلطنتی کانادا که متعلق به نیروهای فرانسوی ملکه است و به نیروهای “Van Doo” شهرت دارد وارد کارزار شدند و به مذاکره با بومیان در حوالی پل مرسیه پرداختند. مذاکرات نتیجه داد و بومیان صحنه کارزار را ترک کردند ولی درگیری هنوز در اُکا در جریان بود. مردم بومی این منطقه دوباره به زمینهای گلف حمله کردند ولی پلیس در نهایت آنها را متفرق کرد. بالاخره دولت فدرال با پرداخت 5.3 میلیون دلار مالکیت این زمینها را از باشگاه گلف پس گرفت و پروژه را هم متوقف کرد و خشونتها به پایان رسید. ولی نام درگیریهای «اکا» بعنوان یکی از نقطههای سیاه تاریخ دولت کانادا برای اعمال خشونت در برابر بومیان باقی ماند.
جنبش زنانه بومیان، نه به اتلاف وقت
در دسامبر سال 2012، چهار زن که سه نفر از آنها بومی کانادایی بودند در اعتراض به سیاستهای وقت دولت هارپر در امضای قانون C-4، جنبش «بیحرکتی کافیست» Idle No More را شکل دادند. آنها معتقد بودند که امضای این قانون از طرف دولت کانادا آسیبهای جدی زیست محیطی به مناطق مسکونی بومیان کانادایی میزند. این جنبشها سبب اعتراضات گستردهای در بریتیش کلمبیا و نواحی بومی شمالی کانادا شد و یکی از سران این اعتراضات یک اعتصاب غذای طولانی را برای رسیدن به هدف انتخاب کرد. او اعلام کردهبود تا زمانی که نخستوزیر هارپر حاضر به شنیدن حرفهایش نشود دست از این اعتصاب برنخواهد داشت. اهداف این جنبش زنانه به جز مساله حفظ سرزمینهای بومیان در برابر آلودگیهای زیست محیطی، برخورداری از حقوق انسانی برای بومیان، اجازه ملاقات با نماینده عفوبینالملل به طور مرتب، داشتن یک انجمن زنان بومیان کانادا، ارتباط بیشتر دولت کانادا با بومیان و دخالت دادن نظرات بیشتر آنان در مسایل مهم کانادا و نیز حق تحصیلات و آموزش با امکانان بیشتر برای آنان.
در ادامه این حرکت، جنبش بومیان معترض به خطوط لوله نفت هم به آن پیوست و آنها خواستار توقف طرحهای توسعه لولههای نفتی شدند که باعث انتقال حجم بسیار زیادی از آلودگیهای نفتی به سرزمینهای بومیان میشد. اعتراضات گستردهای در ماه دسامبر در سراسر کانادا به راه افتاد و در شهر رجینا و ادمونتون و ساسکاچوآن بومیان با رقصیدن در دستههای دایرهای شکل به روش سنتی اعتراض خود را به دولت نشان دادند. در حدود 100 تظاهرات کوچک و بزرگ در شهرهای کانادا رخ دادند که در نوع خود بیسابقه بود. در نهایت دولت فدرال موظف شد تا حقوق بیشتری را برای بومیان به رسمیت بشناسد و سرزمینهای آنان را از آلودگیهای زیست محیطی حفظ کند.
کلام آخر

جاستین ترودو در جریان سخنرانی که در سپتامبر 2017 در سازمان ملل داشت، با ابراز تاسف از فعالیتهای اندک دولت کانادا در رابطه با بومیان کانادا، اعلام کرد که به تمامی مفاد حمایتی سازمان ملل برای حفظ حقوق بومیان کانادا پایبند است و برای پیشرفت آنان از هیچ کوششی فروگذار نخواهد شد. او ادامه داد که کانادا کاملا به این نکته واقف است که تلاش برای داشتن کشور کانادا بدون تلاشهای بومیان کانادا که از ابتدا در این سرزمین حضور داشتهاند، کاملا بیمعنی خواهد بود. او در ادامه در برابر ظلم آشکار کانادا حقوق بومیان در جریان کلونیسازی کانادا و نیز ایجاد و تاسیس مدارس بومیان که باعث جدایی کودکان و والدین از هم شدهبود، ابراز تاسف کرد. با این حال تاکید کرد که به شدت بر پیشرفت حقوق و سطح زندگی بومیان نظارت میکند.
بسیاری از بومیان معتقدند وعده و وعیدهای بسیار دولتهای کانادا برای به رسمیت شناختن هرچه بیشتر فرهنگ بومیان و تلاش برای احقاق حقوق از دست رفته آنان، ژستهای سیاسی است درحالی که یافتن حل مساله مسکوت مانده است. آنها میگویند هنوز هم بومیان «نخستین قربانیان سیاستهای نابخردانه کانادا در مساله محیط زیست هستند» و سرزمینهای مادریشان با خطر نابودی کامل مواجه است. یکی از تحلیلگران کانادا میگوید: مالکان هزاران ساله سرزمینهای پهناور کانادا، اینروزها بیش از همیشه خود را در عرصه سیاست کانادا تنها احساس میکنند و باید به ناچار خوشبینانه منتظر روزی باشند تا دوباره بتوانند حق مالکیت اصلی خود را نه کامل ولی حتی اندکی به دست بیاورند.
تا به امروز که به گفته جاستین ترودو، تاریخ مذاکرات دولت و بومیان، شکستخوردهترین بخش تاریخ ملت کانادا است. برای آینده چه چیزی در انتظار خواهد بود؟ کسی دقیق نمیداند.
یک نظر
بازتاب ها: ترانس مانتین برنده شد، ردِ درخواست بریتیش کلمبیا توسط دیوان عالی کانادا