غولی آرام بر صندلی چرخدار؛ یادبود احمد شاملو
تضمینی بر صحت و سقم جزییاتِ خاطرات ذکر شده در این نوشته نیست. نام اشخاص و مکانها و زمان وقوع رخداده...
تضمینی بر صحت و سقم جزییاتِ خاطرات ذکر شده در این نوشته نیست. نام اشخاص و مکانها و زمان وقوع رخداده...
القصه، کار در این مرحله ختم به خیر شد و راننده نشست پشت فرمان و دوباره حرکت کرد تا به قسمت گمرک ترک ...
بچههای عزیز من! وصیت من به شما این است که به منظور بقای خویش در هر کنج و کنار دندانهای خودتان را ...
هارون که مرد ناز پرورده و لایبالی بود و همیش به پول و دارای خواهرش زندگی شبا روزی را گذشتانده بود؛ ث...
سرانجام در یک روز استثنایی، که گویا خورشید از مغرب طلوع کرده بود و من بیخبر، معجزهای رخ داد که تصو...
من دورهی لیسانس را دانشجوی دانشگاه گیلان بودم. آن زمان مهندسی عمران میخواندم و با اینکه رشتهی مور...
ثریا دختر جوان و محصل پوهنحی روانشناسی پوهنتون کابل با جان و دل قبول کرده بود که رحیمه مادر خودش است...
سرتان را درد نیاورم. چهارشنبه عمدتاً به نو کردن گذرواژهها گذشت. به گمانم همین چهارشنبه ظهر بود که ی...
من درست قبل از کریسمس به شهر نقل مکان کردم. تنها بودم و این مسئله برایم کاملا جدید بود. شوهرم کجا رف...