همکلام با علی بندری درباره ی پادکستهایش؛ «چَنِل بی» و «بی پلاس»
بخش ۱ از ۲
|

در ابتدا یک معرفی کوتاه از خودتان بفرمایید و بعد هم لطفاً برای ما بگویید که ایدهی پادکست از کجا آمد؟
علی بندری متولد ۱۳۶۰ هستم. با همسر و دختر سهسالهام در اسلو زندگی میکنم. پادکست از سایت «ناملیک» شروع شد. متوجه شدم بعضی از بچههایی که میشناسم در تابستان ۲۰۱۵ سایتی را برای پادکست درست کردند. من از ۲۰۱۱-۲۰۱۲ پادکست گوش میکنم. بعد من ایدهای داشتم که با آنها در میان گذاشتم. که شما بیایید یک همچین چیزی آنجا درست کنید. که مقاله و گزارشهای خارجی را یک نفر بخواند. بعد بیاید آن را تعریف کند. گفتند که یعنی اینکه از روی ترجمه دوباره بخواند؟ گفتم: نه. آن را بخواند بیاید تعریف کند. گفتند نمیفهمیم چه میگویید. اگر میشود یک نمونه برای ما بفرستید. و من این کار را کردم یک اتود زدم و فرستادم و گفتم منظورم این هست. گفتند اینکه خیلی خوب است. چرا خودتان انجام نمیدهید. گفتم من برنامه پادکست درست کردن را ندارم. گفتند حالا بیا ببینیم چطور میشود. ما میخواهیم در ناملیک یک کانال شخصی بدهیم هرکسی بتواند یک کانال داشته باشد و بتواند چیزهایی درست کند و آنجا بگذارد. قبول کردم اولی را درست کردیم و گذاشتیم. اسمش را هم به خاطر فامیلیام کانال بی گذاشتم. و کانال آنهم از آنجایی آمد که آنها میخواستند آنجا کانال بگذارند. خودم از این کار خیلی خوشم آمد. بعد دومی و سومی و به همین ترتیب. تا به پنجمی و ششمی دیدم واقعاً دارم از این کار لذت میبرم. طوری که مدتهاست از چیزی اینگونه لذت نبردهام. و بعد دیگر شیرجه زدم درونش.
بگذارید از همین «لذتبردن» ادامه دهیم. حداقل در پنجششتا از پادکستها میبینم خیلی تأکید میکنید به مناسبتهای مختلف که این کار یک کار لذتبخش است اما میبینم که به شکل سنتی آدمها فکر میکنند که هر چیزی که لذتبخش باشد حرفهای نیست. یا برعکس اگر حرفهای بود فقط باید مثل یک کار انجام بدهید و نمیتوانید خیلی از آن لذت ببرید. ولی این مرزبندی لااقل در کار شما وجود ندارد. هم خیلی موفق و حرفهای دارد پیش میرود و هم اینکه برای شما خیلی لذتبخش است. این را میخواهم کمی بازش کنید لطفاً.
علی بندری: من نمیدانم «حرفهای» را به چه معنی میگویید. کاری که من میکنم یک کار حرفهای آماتور است؛ یعنی یک کار آماتور هست که داریم به شکل حرفهای انجام میدهیم. واقعاً نمیدانم معنی حرفهای چه میشود؟ شما به من بگویید حرفهای به چه معناست.
حرفهای یعنی اینکه: چیزی تولید میشود که بقیه حاضر هستند برایش هزینه کنند و البته منظور از هزینه فقط پرداخت پول نیست. هزینه یعنی آدمها انتخاب میکنند وقت بگذارند برای چیزی که شما میگویید. یا شما پیشنهاد میدهید که بروید ویکیپدیا یا چیزهای دیگری بسازید. آدمها به شکلهای مختلف برای پادکستهای شما این هزینه میکنند. اینها بستری میشود برای کسی که یک کسبوکار دارد، میآید و حاضر است که با کمال میل هزینه کند و خوشحال است که شما تبلیغکردنش را بپذیرید. این یعنی حرفهای.
علی بندری: بله؛ به این معنا الآن پادکست «چنلبی» کاملاً حرفهایست. و به معنای دیگری هم حرفهایست: من آن را خیلی جدی میگیرم. از روز اولی که یادم هست وقتیکه تعداد اپیزود پادکست هنوز خیلی کم بود. پنجشش اپیزود بیشتر نبود. من میزبان حرفهای برای پادکست نداشتم. هیچ جا به من آمار درستی نمیداد. ولی من آمارم را دستی روی فایل اکسل ثبت میکردم. چارت میکشیدم. هر جمعه من روتین ثابتی داشتم. این فایل را آپدیت میکردم؛ با قبلی مقایسه میکردم ببینم چه چیزی را دارند میشنوند. تعداد شنوندهها خیلی پایین بود؛ ولی برای من مهم بود. مثل کسبوکار با آن برخورد میکردم. بااینکه نهتنها پول درنمیآوردم بلکه چشمانداز اینکه روزی بخواهد پول دربیاورد هم نداشتم. ولی نگاهم به آن حرفهای بود. و کامل وارد شده بودم. یعنی برایش خیلی وقت میگذاشتم. طوری جدی میگرفتم که حتی کاری را که برایش صبح تا شب میرفتم اینقدر جدی نمیگرفتم. به این معنا همیشه حرفهای بود. الآن هم هست. و بقیه بچههایی هم که کار میکنند. همینطور هستند. آدمهایی هستند که از من هم سختگیرتر هستند. ممکن است شما حتی اسمشان را هم ندانید. در گروه پادکست کار میکنند و از من جدیتر هستند. برخوردشان با پادکست حرفهایتر هست. به این معنی که مثلاً امید که ویرایش میکند. بعضی مواقع من میگویم یکی دو تا سوتی در پادکست باشد خوب است، به خاطر اینکه نباید بینقص باشد. بگذاریم یکچیزی بماند. ولی او نه همهچیز را میخواهد دربیاورد. هر دفعه چیزی را تا جایی که میتوانیم بینقص ارائه بدهیم. به این معنا حرفهایست.
کمی راجع به گروهتان بگویید. شنیدن این بخش از زبان شما شیرینتر است. و بعد این ایدهای که من احساس میکنم ضمن ربط، یک تفاوتی بین «بیپلاس» و «چنلبی» هست. یعنی «بیپلاس» خیلی روشنتر، مشخصتر و چارچوبمندتر، و زمان پادکستها به هم نزدیک است و از قبل شما میدانید چه چیزی را میخواهید کار کنید. آنجا نه، یک تنوعی هست. یکجور آزمونوخطای کنترلشده در جریان بوده است. «بیپلاس» خیلی مشخص هست که چهکار میخواهید بکنید ولی اینکه ایدهی «چنلبی» از کجا آمد و آن چیزی که شما به آن مجلهی معتبر، گزارش خوب و آن چیزی که میگویید من از توی آنها درمیآورم؛ چیزی است که مخاطب ما جزئیاتش را بداند، برایش بهتر است.
علی بندری: شما دو تا حرف قشنگ زدید. در مورد گروه که الآن پادکست را تولید میکند پنج نفر هستیم. سه نفر عضو اصلی و دو نفر که جدیدالورود هستند. سه نفر من و هدیه کعبی و امید صدیقفر. هدیه کعبی در انتخاب گزارش کمک میکند و هم آنها را ترجمه میکند. چند وقت پیش صفورا رهبری هم به ما اضافه شد. که ایشان هم در ترجمه کمک میکنند. و فاطمه روانگرد هم اضافه شد، که ایشان هم تا الآن یک کار ترجمه انجام دادند. بهجز این خانمها که مترجم و من که راوی هستم. امید صدیقفر که طراح صوتی پادکست است. به این معنی که از وقتیکه قصه انتخاب میشود، امید در جریان قصه است و شروع میکنیم باهم به حرف زدن که حالا قصه را نویسنده اینگونه تعریف کرده از الف رسیده به ب و بعد رسیده به جیم. آیا ما هم همینطور تعریف کنیم؟ یا اینکه ما یک مقدار از جیم را قایم کنیم و بگذاریم بعد از دال بگوییم. یا این ملاحظات من میروم ضبط میکنم و بعد من این فایل خام را به امید میدهم. و این فایل خام برای یک پادکست یکساعته ممکن است سه ساعت باشد. امید با توجه به اینکه قصه را قبلاً خوانده و فضا را میداند. در این مدت فکر میکند که موزیک را چه بگذاریم که به حال و هوا بیاید. هم فضاسازی کند هم اینکه بالاخره یک شخصیتی از موزیک «چنلبی» الآن به وجود آمده که میخواهد آن را رعایت کند. امید معیارهای خیلی دقیقی دارد. موزیک انتخاب میکند، بعد ویرایش میکند و کات میزند و تدوین میکند و به این محصول نهایی میرسد که منتشر میشود.
بیشتر بخوانید: |
اما در این مسیر «مجلهی معتبر» چیست که در شناسنامهی کارتان اینهمه بر آن تأکید دارید؟
علی بندری: این واقعاً سؤال خوبی است. مجلههای اینجا سبکشان با ما متفاوت است. من سعی میکنم که به یک یا دو مجله محدود نمانم. برای گفتن از حادثه جنایی «نیویورکر» یک سبک دارد برای روایت کردنش و مثلاً «ونیتیفر» (Vanity Fair) سبک کاملاً متفاوتی.
من داستان برادران منندز را عمداً از ونیتیفر انتخاب کردم تا ببینید که ونیتیفر این قصه را چگونه تعریف میکند. سبک ونیتیفر در تعریف کردن یک داستان جنائیِ به این خشنی چیست؟
یا حتی مَسترمایند؟
علی بندری: آن قصهی دیگری است. از همان اوایلی که شروع به این کار کردم فهمیدم که گزارشهایی که من دوست دارم و آنها را میخوانم گزارشهایی هستند که به آنها long form journalism (گزارشهای طولانی) میگویند. خیلی زود هم دریافتم سایتی به اسم lonoform.org هست که من مشتری آن شدم. به شکلی که روزانه چک میکنم و پادکستشان را هم هفتگی و مرتب میشنوم. یکی از میزبانان این پادکست آقایی به اسم Evan Ratliff است. او بنیانگذار مجلهای است به اسم «آتاویست». او جذب این موضوع شد که ملت چگونه میروند و خودشان را گموگور میکنند و بعد نمیشود پیدایشان کرد؟ این گزارش، یک داستان طولانی ست داستانش را چندینجا گفته، میتوانید در «وایرد» پیدا کنید و بخوانید یا سخنرانیاش را در یوتیوب ببینید. این گزارش را وقتی توی «وایرد» نوشت، گفت که من احساس کردم حق مطلب ادا نمیشود با متن. اینکه یک متنی بیاوری و چند عکس کنارش، من نمیتوانم آن تجربهای را که داشتم خوب منتقل کنم. یکجور جدیدی از گزارش لازم دارم. من میخواهم تجربهی خواندن یک تجربهی جدیدی باشد. که خواننده نخواهد یک کلمه ببیند برود گوگل ببیند این کجاست؟ این چه شکلیست؟ همهاش توی متن باشد. این او را به این سمت برد که بیاید یک نرمافزاری را بنیاد گذاشتند برای منتشرکردن گزارشهای متنی پر از موادِ چندرسانهای و هایپرلینک و لینک در لابهلای متن./ ادامه دارد…
ده نکتهٔ جذاب در باب «پادکست» که شاید ندانیم
۱. سیام سپتامبر برابر با ۸ مهر، روز جهانی پادکست نامگذاری شده است و این واژه که در سالهای گذشته رشدی چشمگیری در همه جهان ازجمله ایران داشته است، همچنین اصلیترین دلیل نامگذاری این روز آن است که با توجه به فزونی اوقات تلفشده در کنار همهگیرشدن گوشیهای هوشمند، پادکست مهمترین راه جبران کمبود مطالعه است؛
۲. در روند روزافزون پخشکنندههای صوتی و تصویری، به آیپادها یک ویژگی افزوده شد که به کاربران آن امکان میداد با استفاده از قابلیت نرمافزاری RSS Feed (خواندن یک فهرست از آخرین اطلاعات یک آدرس اینترنتی مشخص) فهرست تعداد زیادی رادیوهای اینترنتی را در اختیار داشته باشند، عضو آنها شوند و آخرین برنامههای صوتی رادیوهای محبوبشان را حتی زمانی که به اینترنت وصل نیستند، بشنود؛
۳. این خلاقیت «اپل» علاوهبر فروش بسیار زیاد آیپاد، در دنیای رسانههای «کاربرمحور»، تحولی ژرف را ایجاد نمود و دنیا شاهد خلق واژهای جدید برای فایلهای صوتی رادیوهای اینترنتی بود: پادکست (pod cast)؛
۴. شنوندهی پادکست بر اساس علاقهی خود، به محتوا دسترسی دارد و بهعکسِ رادیو، مطالب به او تحویل داده نمیشود بلکه او آنها را بر اساس نیاز خود دریافت میکند. آنهم در تمام دستگاههای دیجیتال و هوشمند تحویل میگیرد. پس لزوماً نیازی به رایانه نیازی نیست.
۵. امکانات آسانِ پادکستخوانها باحال و شگفتانگیز است؛ مثل: زمانسنج (برای خاموشی خودکار در وقت خواب)، تنظیمگرِ سرعت شنیدن و…..
۶. پادکست به شنوندگان اجازه را میدهد که چندکاره (multitask) باشند. همزمان با: جستوجو در وب، رانندگی، ورزش، کارهای منزل، یا حضور در فضای فشرده مترو و اتوبوس پادکست گوش کنند.
۷. ناملیک، کَستا، شنوتو و تهرانپادکست اهم سرویسدهندگان پادکست در ایراناند و دوتای اول سرویس آر.اس.اس. هم ارائه میدهند.
۸. کاربرهای ایرانی، بیشتر از طریق وب و تلگرام پادکست میشنیدند و خود را از مزایای اپلیکیشنهای اندروید و ios محروم میکردند که خوشبختانه این روند با سرعت خوبی در حال اصلاح است.
۹. تا چند سال قبل خیلی از ما پادکست را صرفاً فایلهای میکسشدهی موسیقی میدانستیم؛ اما در حاضر بیشتر از ۱۱ دستهبندی موضوعی برای پادکستهای فارسی تعریف شده و موضوعات «مدیریت و کارآفرینی»، «روانشناسی و جامعه» و «شعر و داستان» در سایتی مثل شِنوتو در صدرند
۱۰. و آخرین نکتهی جالبتوجه اینکه علاقهمندان به شعر و داستان در نیمهشب و اوایل صبح بیشتر پادکست میشنوند.
منبع این نکات: وبگاههای آیتیایران و شنوتو (با تلخیص)
درود از صمیم قلب خواهان موفقیت تیم شما هستم پادکست چنل بی پنجرهها را برویم گشود درود وسپاس
سلام ممنون از مصاحبتون با اقای بندری
چرا بخش دوم مصاحبه در سایت نیست ؟
سلام و عرض ادب
دوست گرامی
با تشکر فراوان از حسن توجه شما، به اصلاع میرساند که بخش دوم مصاحبه با جناب بندری نیز در سایت منتشر شده است.
لینک مطلب:
https://hafteh.ca/canada/8910