معصومه سیدی/
قضاوت با شما
آخر هفته بود و هوا به شدت گرم، تصمیم گرفتم با دختر کوچکم به پارک «ژان دراپو» برای دیدن فستیوال «دوموند» بروم، انتهای پارک یک چادر بود که بانک «دژاردن» جهت تبلیغات مقداری پاستیل و آبنبات گذاشته بود و از رهگذران پذیرایی میکرد. دختر من هم مثل بیشتر کودکان عاشق شکلات و به قول خودمان هله هوله است. من از خانمی که آنجا بود درخواست مقداری شکلات برای فرزندم کردم. ایشان از من پرسید آیا کارت عضویت بانک دژاردن و یا هر نوع کارتی که مربوط به بانک دژاردن آنها باشد دارم. من هم هیچ حسابی با این بانک نداشتم. در واقع تا آن زمان اصلا آن بانک را نمیشناختم. در جواب ایشان گفتم: خیر، من هیچ کارتی ندارم و فقط دخترم کمی شکلات میخواهد. این خانم محترم گفتند: «من نمیتوانم به بچه شما چیزی بدهم چون شما کارت بانک دژاردن را ندارید.»
ابتدا فکر کردم شوخی میکند که در ازای درخواست کمی شکلات که ارزش آن کمتر از 50 سنت بود، آن هم برای یک کودک، این جواب را میدهد. اما او جدیتر از این حرفها بود. به دخترم گفتم برویم جای دیگر من برای تو هر مقدار شکلات و پاستیل بخواهی بخرم، اما او تا مدتها ساکت بود. شاید او هم متوجه رفتار نادرست آن خانم شده بود.
برای من این سوال ایجاد شد: در کشور متمدنی که احترام به کودکان یک امر مهم محسوب میشود چرا و چگونه چنین فردی با چنان طرف رفتار و تفکر، از طرف یک کمپانی بزرگی مثل بانک دژاردن میشود مسئول تبلیغ.
برای پیگیری موضوع من به دفتر مرکزی بانک دژاردن ایمیل زدم و به آنها خاطرنشان کردم که ارزش شکلاتهای شما بسیار ناچیزتر از شکستن قلب یک کودک است. تاکید کردم که تمام شکلاتها را با مقداری پول میتوان خرید اما بیاحترامی به کودک را هیچگونه نمیتوان جبران کرد.
هر چند که بعد از آن از طرف بانک دژاردن چندین ایمیل و تلفن جهت عذرخواهی داشتم و آنها بسیار اظهار پشیمانی کردند و از رفتار همکارشان بسیار شرمنده بودند، حتی دخترم را به بانک دژاردن دعوت کردند و هدیه خوبی هم به او دادند اما سوال من این است:
«چرا رفتار نامناسب ما آدمها گاهی آن چنان در ذهن دیگران نقش میبندد که هیچ هدیهای آن را از بین نمیبرد.»