دکتر الهام گرامی|
دنیای واقعی ما انسانها مملو از مسائل و مشکلاتی است که هر روزه با آنها مواجهه میشویم. زندگی رویارویی با مسائل و تلاش برای حل آنهاست. حل موفقیتآمیز مشکلات، تأثیر زیادی در ایجاد اعتمادبهنفس و آرامش افراد دارد، در حالی که حل ناقص مسائل، بهداشت روان شخص را بهطورجدی تهدید خواهد کرد.
مهارت حل مسئله یکی از مهارتهای دهگانه مهم زندگی است که به افراد در حل مسائل فردی و اجتماعی کمک میکند.
انسانها خیلی اوقات میتوانند مشکلات خویش را حل نمایند، بیآنکه حل مسئله را در کارگاه مهارتهای زندگی آموخته باشند. هر کس بر اساس دانستهها، مهارتها، پیشینه، شخصیت، نگرش و اهمیتی که برای آن مسئله قائل است، روش خاص خود را در حل مسائل به کار میبرد، ولی نکته اینجاست که بدون آموزش این مهارت مهم ممکن است اشخاص یا در حل مسئله از روشهای نادرست استفاده کنند و یا حل مسئله آنها با شکست مواجه شود.
برای کسب این مهارت ابتدا باید وجود مسائل و مشکلات در زندگی را یک امر طبیعی و حتی لازمه زندگی بدانیم، ولی بعضیها این موضوع را امری غیرطبیعی میدانند و با کوچکترین مشکلی، دچار ناراحتی و استرس میشوند. بدیهی است که با وجود استرس و نگرانی نمیتوان انتظار برخورد مناسب با مشکلات را داشت تا جایی که اینگونه افراد دچار انفعال شده و از رویارویی با مشکلشان طفره میروند و مسئله را حلنشده رها میکنند.
بهطورکلی مهارتهای زندگی و ازجمله مهارت حل مسئله در همه افراد میتواند کاربرد مثبتی داشته باشد و همگان میبایستی آن را آموزش ببینند، لذا از یکطرف میتوان گفت تنها بخشی از مهارت حل مسئله به دانش و اطلاعات فرد بستگی دارد و از طرف دیگر بخش مهمی به تمرین و تکرار آن در زندگی واقعی برمیگردد؛ بنابراین لازم است آموزش و تمرین این مهارت از دوران کودکی آغاز شود تا بتوان در بزرگسالی با مسائل اصلیتر زندگی، راحتتر مواجه شد.
مراحل رسیدن به حل مسئله
۱. تعریف دقیق مسئله: در اولین گام بایستی تعریف دقیقی از مشکل داشته باشید. مشکلم چیست؟ از کی و چطور و به چه دلیلی شروع شده است؟ چه کسی و چگونه در به وجود آوردن آن دخیل بوده است؟ اگر بیشتر از یک مشکل وجود دارد، باید آنها را اولویتبندی کرده و طبق اولویت برای حل هرکدام اقدام عملی انجام دهید.
۲. به دست آوردن راهحلهای متفاوت با بارش فکری: بارش فکری به این صورت است که بدون ایجاد محدودیت برای ذهن، هر راهحل یا تصمیمی را که به ذهنمان آمد، بدون در نظر گرفتن درست یا نادرست بودن و مثبت و منفی بودن آن یادداشت کنیم. نکته مهم در این مرحله آن است که کمیت و تعداد راهحلها مهمتر از کیفیت آنهاست.
هفته را دنبال کنید در: اینستاگرام – تلگرام – توئیتر
بیشتر بخوانید: |
۳. ارزیابی گزینهها و انتخاب بهترین راهحل: طی این مرحله ما میبایستی هر یک از گزینههای مرحله قبل را موردبررسی و ارزشیابی قرار دهیم. آنچه در این مرحله مهم است اندیشیدن به مزایا و معایب گزینهها و کشفِ بهترین راهحل است؛ یعنی درنهایت، راهحلی را انتخاب کنیم که بیشترین سود و کمترین زیان را داشته باشد.
۴. اجرا و بازبینی راهحلها: در مرحله نهایی، راهحلهای مفید و سودمند را که مطابق با واقعیت زندگی و توانمندیمان است، انتخاب کرده و از میان آنها اولویتبندی نموده و به اجرای راهحلی که اولویت دارد و مناسب و مفید است میپردازیم. درنهایت اگر مسئله با این روش حل شد، به خود پاداش داده و اگر مسئله حل نشد، موانع را شناسایی و برطرف میکنیم.
مفاهيم كليدی در حل مسئله
برای رسیدن به حل مسئله در درجه اول باید به خودمان مسلط بوده و اضطراب، افکار ناکارآمد و نیز انفعال را از خود دور کنیم.
حل مسئله منعکسکننده یک رويكرد مثبت نسبت به زندگی است و نقطه مقابل درماندگی و اهمالکاری محسوب میشود.
حل مسئله یک فرايند است نه یک نتيجه.
وقتی کسی با مشكلی مواجه میشود، اولين قدم اتخاذ نگرشِ حل مسئله و شناسايی افکار منفی و مبارزه با آنها از طريق تفکر منطقی است.
باورهای غلطی مثل باید سعی کنیم در زندگی مشکلی پیدا نشود، مقصر باید پیدا و تنبیه شود، اگر درست رفتار یا عمل میکردم این مشکلات ایجاد نمیشد را کنار بگذارید.
برخی مسائل ضروریتر و برخی اهميت کمتری دارند. مسائل ضروری را حل کرده و از کنار مسائل غیرضروری و پیشپاافتاده رد شوید.
مسائلی در اولویت قرار دارند که هم مهم هستند و هم فوری.
هرچه شناخت ما از خودمان و اولویتهایمان دقیقتر باشد، میتوانيم مسائل مهم زندگیمان را بهتر و سریعتر حل کنيم.
راهحلهای انتخاب شده بایستی معقول و مطابق با توانمندیها، اهداف، واقعیات زندگی و آرامش ما و دیگران باشند.
درنهایت اگر نتوانستیم به راهحل منطقی برای حل مشکلمان برسیم، از افراد مورد اعتماد یا یک روانشناس و مشاور کمک بگیریم.