نرگس هاشمی|
اینکه ادبیات کودک چیست و نهادینهسازی ادبیات کودک در افغانستان چه اهمیت دارد و برای انکشاف آن کدام راههای را باید در نظر گرفت. نظریات ادبیات شناسان و صاحبان خرد را اینگونه جمعآوری کردهایم:
افسر رهبین؛ شاعر، نویسنده، ادبیات شناس و فعال فرهنگی به این نظراست:
ادبیات کودک، نبشتههایی را در برمیگیرد که بازتابدهندهی کرد و کنش کودکان و نوجوانان باشد. برخی از کارشناسان حوزهی کودک بر این باوراند که ادبیات کودک و نقد آن همانند ادبیات بزرگان باید باشد و هیچ تفاوتی در این میان نمیآرند. مگر شماری دیگر از دانشمندان به ویژگیهای ادبیات کودک باور دارند و شیوه و شگرد آن را با ادبیات به مفهوم عام، تفاوت میگذارند.
بنده نیز بر این باورم که؛ ادبیات کودک، هم ازلحاظ پرداخت زبانی و هم از دید اندیشه و تخیل و دیگر ملزمههای ادبی باید ویژگی خود را داشته باشد. به تعبیر دیگر، همانگونه که کودک و نوجوان ازلحاظ دریافتهای فکری در سطح پایینتر قرار دارند، زبان و بیان ادبی ایشان نیز باید در سطح گیرایی فکری و ذوق و سلیقهی آنها باشد. به گونهی مثال: برای آنکه کودکان و نوجوانان به مطالعه دلبستگی یابند، کتابهایی که برای خوانش ایشان در نظر گرفته میشود، باید با تصاویر جالب همراه باشند، یا اینکه برای خواباندن کودک باید به آنها افسانه گفته شود یا لالایی خوانده شود. بیگمان ادبیات کودک بر بنیاد همین دریافتها، باید ساده، آهنگین و رنگین باشد.
کودکان افغانستان، بیشتر از هر کشور دیگر؛ نیازمند تدوین و ترویج ادبیات کودک است. سوگمندانه پیامدهای ناگوار جنگ، زندگی کودکان را مانند دیگر اقشار جامعه برهم زده است.
به دور ماندن از آموزش و پرورش، کار اجباری و حتی قاچاق و سوءاستفاده از آنها برای دست زدن به گدایی و دیگر موارد، زندگی درصدی بیشتر از کودکان را در این کشور تهدید میکند.
همینگونه بازتاب رخدادهای جنگی از راه رسانههای دیداری و شنیداری و چاپی بر روان کودکان تأثیرات ناگوار برجا میگذارد و برای زدودن آن باید ادبیات کودک را موردتوجه بیشتر قرار داد.
برای انکشاف و تدوین بهتر ادبیات کودک موارد زیرین را باید در نظر داشت:
۱. ایجاد فضای مصون و سالم برای آموزش و پرورش کودکان
۲. معیاری ساختن ادبیات کودکان و نوجوانان با شگردهای آموزش جهانی
۳. فراهمسازی مواد درسی مطابق به معیارهای جهانی
۴. به دور داشتن متون ادبیات کودکان از کاربرد واژههای جنگ و خشونت
۵. به کار گرفتن رنگها و نقاشیها و نیز بیان ساده و سلیس در کتابها و دیگر متون آموزشی کودکان
۶. آشنا ساختن آنها با ارزشهای دینی، تاریخی و فرهنگی کشور، برای ایجاد حس هویتی و ملی در آنها
۷. آشنا ساختن کودکان و نوجوانان با شخصیتهای بزرگ علمی ادبی و تاریخی چون: ابنسینا، فارابی، رابعه بلخی، سنایی، مولانا، سعدی، حافظ و…
پوهنوال احمدشاه رقیقی استاد دانشگاه و ادبیات شناس به این مفکوره است:
ادبیات کودکان و نوجوانان به معنای واقعی مؤلفهیی از نوشتههایی است که در آن حس و حال کودکانه حاکم باشد. این ادبیات به نوشتهها و سرودههای ادبی گفته میشود که بخشی از فرهنگ شفاهی، لالاییها، مثلها، قصهها…را در برداشته باشد. همچنین داستانها و نمایشنامهها شعرها و نوشتههایی را درزمینهء دین، دانش اجتماعی، علم و حوزههای هنری و سرگرمی شامل است که نویسندگان و سرایندگان و هنروران برای کودکان و نوجوانان پدید میآورند.
این گونهء ادبی زمانی پدید آمد که متخصصان آموزش کودکان متوجه شدند که کودکان به دلیل سن و سال، به ادبیات بزرگسالان التفاتی ندارند.
ادبیات کودک را میتوان ساده، اما خلاقانه و متفاوت ارائه کرد. روی این ملاحظه است که انتخاب موضوع و زبان در ادبیات کودک نسبت به ادبیات عام توجه بیشتر میخواهد.
اهمیت ادبیات کودک، ارزش بخشیدن به آیندهی بشریت است و نویسندگی برای کودکان مستلزم شناخت آنها و شناخت این نوع ادبیات. قصهها میتوانند نقش موءثری در پرورش شخصیت کودکان داشته باشند؛ کودک خودش را جای شخصیتهای قصه قرار میدهد، میآموزد و همانندسازی میکند؛ بنابراین ظرافتهای کاری است که نقش مهم و حساس نویسنده در ادبیات کودک اعتبار بیشتر مییابد.
هفته را دنبال کنید در: اینستاگرام – تلگرام – توئیتر
بیشتر بخوانید: |
مهمترین اهداف ادبیات کودک و نوجوان عبارت است از:
الف. ایجاد خویشتنشناسی کودک و احترام به اصالت انسانی
ب. آماده کردن کودک برای شناسایی، دوست داشتن و ساختن محیط
ج. رغبت دادن کودک به مطالعه و تبدیل رغبت به عادت آن در این راستا
گرچه در افغانستان به دلیل تمرکز جنگ مزمن نهتنها کودکان که آحاد جامعه نیازمند و علاقهمند هنر و ارائههای عاطفی و احساسیاند که ویژهء ادبیات است؛ اما اینک که بحث از ادبیات کودک و کودک است، گفتنی است که جنگ، بیعدالتی، استبداد، خشونت، اقتصاد خراب خانوادهها و بسا آفات دیگر بیش از همه روان کودکان را آسیبزده و حقوق انسانی آنها را پامال و شخصیتشان را آزرده است. از اینجاست که توجه به ادبیات کودک در افغانستان ضروری و موارد آتی الزامی مینماید:
۱. توجه بیشتر بالای واژههای دوستی و محبت و مهربانی و عشق با بیان کودکانه
۲. دور ساختن متون ادبی از پدیدههای خشونت و نفرت و جنگ و کینه و حقارت و زبونی
۳. ایجاد حس وطندوستی و مسئولیتهای اجتماعی از طریق ادبیات
حسین پرواز، استاد ادبیات و نویسنده و محقق به این نظر است:
کودک یک جامعه بزرگسالی کوچک است، بنابران ضرور است تا کودکان بسیاری ضروریات علمی، هنری، ادبی، ذهنی و عاطفی را در سطح و درک خودش فرابگیرند. از اینکه شخصیت انسان در کودکی و طفولیت بنا میشود و نضج میگیرد و همانند تهداب پر از ستونهای سنگی عمارت بزرگسالی آنها ساخته میشود؛ جای هیچ تردیدی نیست و نیز زمانی جامعه یک کشور موفقِ دارندهی آرزوهای بزرگ و امکانات برآورده شدن آن خواهد بود که دارای نیروی انسانی پیشرونده، دانشمند و با درک و درایت باشد.
اینجاست که باید به کودکان پرداخت و در صدر همه به ادبیات کودک توجه کرد. ادبیات کودک همان ادبیات معمول یک جامعه شعر، قصه و داستان هست البته در سطحی از فهم کودک. در کشور ما بهطور رسمی و آگاهانه در دههی پنجاه خورشیدی با تألیف کتاب الفبا برای صنف اول و کتابهای درسی قرائت فارسی به صنفهای بعدی آغاز و بسیار زیبا و با درک و شناخت موضوع آغاز شد. بنیاد ادبیات کودک ما مدیون کار و آفریدههای شادروان محمد آصف مایل هست. به بیان جلالالدین مولوی:
«چون سروکارت به طفلان اوفتاد پس زبان کودکی باید گشاد»
سید عبدالله بهزاد جوان آگاه و فعال فرهنگی دربارهی ادبیات کودک به این عقیده است:
کودک در یک جامعه حکم همان خشت اول دیوار ثریا را دارد، اگر کج بنا نهاده شود، کل دیوار کج خواهد شد (وطن امروز ما)
ادبیات کودک باید عاری از سیاست زدگی و افراطگرایی دینی باشد. ادبیات کودک باید برحسب متون بیدارکننده، ذهن کودک را روشن و با تثبیت روان نگرشی کودک آن را تعالی بخشد. از قصههای پندآموز گرفته تا حکایات تاریخی و درنهایت شِمّهای از زندگی مدرن و خصوصیات و معایب آن.
ذهن کودک روشنبین و واقعگراست، هیچگاهی دروغ و طفره رفتن را نمیپذیرد. پس نباید ادبیات کودک آغشته بهدروغ و سرهم کردن جفنگیات باشد.
در کل ادبیات کودک باید دستآویزی باشد برای رشد فکری و علمی کودک. باید شعور را در کنار علم برای کودک تجسم بخشد، چراکه علم بدون شعور، بیخردی را بهبار میآورد، هرچند آدمی دانشمند باشد.
محمد آصف پیمان به این عقیده است:
به موضوع بینهایت حیاتی پرداختهاید؛ با تأسف قرار مشاهده و سمع نهتنها، ادبيات كودک بلكه اديبان نويسندگان، سخنسرایان و مردم اهل قلم و دانش كتاب و مطالعه ادبيات كهن و معاصر، هنر و درمجموع فرهنگ و کتاب و دانش در سرزمین ما اهميت خويش را از دست داده است. مزيد بر ادبیات كودک و ترغيب و تشویقشان به مطالعه و خواندن و نوشتن و اهميت خواندن و نوشتن در زمانهای گذشته قلمبهدستان و چیزنویسان همت میگماشتند، مجلاتی بنام، بخوان و بدان، مجله كودک، كمكيانوانيس و… را به خاطر ايجاد مصروفت سالم اولادان وطن و آموزش و رهنمونیشان به نشر و چاپ میرسانیدند و مطالبی سودمند و سوقدهنده در قالب فکاهیهای پندآمیز، قصههای آموزنده، کارتونهای جالب، بازیهای طفلانه، کاردستیها و رسمها كه رنگآمیزی آن از اطفال خواسته میشد تا انجام دهند و افسانهها و داستانهای كوتاه و قابلفهم طفل و آموزنده و کاردستیها و طرز رفتار و از مسائل تربيتی و اخلاقی و معاشرتی مینوشتند و به دسترس معصومين قرارمی دادند؛ اما از زمان روی کار آمدن كامپيوتر و مبايل و كتاب و ادبیات و خاصه ادبيات كودک در حالت نزع و نابودی قرار گرفت، بازیها، ترانهها، فکاهیها، آموختنیها و رهنمودهای فراوانی درزمینهٔ رشد استعداد كودكان و اطفال عزيز قرار دارد، كه کمتر صاحبان قلم به آن میپردازند، حتی هيچ. من ده سال در راديو و تلویزیون ملی به اطفال، قصه و فکاهی و بازیهای كودكانه را تمثل كردم كه به آن توجه بايسته و شایسته بزرگان جلب نشد.