فرزاد سروری
تنظیم: نویده احمدی|
من اهل ولایت بغلان هستم، شهری که در آن طالبان حکومت میکنند. مردم ناچار هستند که زیر فشار ستم طالبان زندگی کنند. مردم شهر ما بیشتر فقیر هستند و به همین دلیل توان مهاجرت به شهرهای دیگر افغانستان را ندارند. آنها آرزو دارند که روزی طالبان از بغلان بروند و مردم طعم صلح و آرامش را بچشند. طالبان در همه شهرهای افغانستان قدرت ندارند اما حضور آنها در حال گسترش است. طالبان فکر میکنند که تفکرشان درست و به حق است اما به نظر من آنها از دین واقعی خارج شدهاند. به نظرم هیچ مسلمانی برادر مسلمان خود را نمیکشد اما آنها به راحتی و با گفتن الله اکبر مردم را انتحاری میکنند.
طالبان فکر میکنند که تفکرشان درست و به حق است اما آنها از دین واقعی خارج شدهاند. به نظرم هیچ مسلمانی برادر مسلمان خود را نمیکشد
خیلیها میگویند که گروه طالبان از کشورهای مختلفی مثل پاکستان حمایت میشود و حتی بسیاری از طالبان اهل پاکستان هستند که در پاکستان به مدرسههای دینی میروند و برای جهادی که فکر میکنند درست است به افغانستان میآیند. طالبان دانش و سواد را از بین برده است. آنها هر روز انتحاری میکنند و امنیت را از بین میبرند و برای همین مدرسههای زیادی از بین رفته است. از طرف دیگر زمانی که خانوادهها شرایط را میسنجند، به این نتیجه میرسند که کودکان خود را از رفتن به مدرسه منع کنند چرا که باور دارند جان فرزندانشان بسیار مهمتر از آموختن علم و دانش است.
طالبان به زنان افغان ظلمهای بیشماری کرده است و یکی از ظلمهای نابخشودنی آنها تجاوز است
من تا کلاس دهم درس خواندم اما آنگونه که باید نتوانستم درسها را خوب یاد بگیریم چرا که بیشتر روزهای سال تحصیلی مدرسه به دلیل ناامنی بسته میشد و معلمها در کلاس درس حاضر نمیشدند و دانش آموزان حق داشتند که به راحتی غیبت کنند اما با این وجود همه دانشآموزان به راحتی در درسهایشان نمره میگرفتند و معلمها دلسوز نبودند و سطح دانش دانشآموزان بسیار پایینتر از سال تحصیلی آنها بود. دولت افغانستان قوی و قدرتمند نیست و متاسفانه مشکلات زیادی دارد و برای همین نمیتواند به طور جدی با طالبان مبارزه کند.
بیشتر بخوانید: |
طالبان به زنان افغان ظلمهای بیشماری کرده است و یکی از ظلمهای نابخشودنی آنها تجاوز است. در شهر ما طالبان چندین بار به زنان بیگناه تجاوز کردند و خشم مردم شهر ما را برانگیختند اما مردم سکوت کردند و نتوانستند که بر علیه ستم آنها صدای خود را بلند کنند. سالها است که این اتفاقات وحشتناک رخ میدهد اما هیچ وقت متوقف نمیشود و هر روز تکرار میشود. جنگ و ناامنی در افغانستان روز به روز شدید میشود و بیکاری زیاد شده است و جوانان از سرناچاری به کشورهای مختلف مهاجرت میکنند تا بتوانند لقمه نانی را برای خانوادههای خود بفرستند. جوانان دیگر که توان خارج شدن از افغانستان را ندارند به اردوی ملی افغانستان میپیوندند.
راه قاچاق خستگی بیپایانی دارد که آدم را از پا میاندازد و خستگی شدید حتی ممکن است که قلب را از کار بیندازد
وقتی پدرم فوت کرد، برادرم عضو اردوی ملی افغانستان شد و خانوادهام با حقوقی که او میگرفت، زندگیشان را میچرخاندند. بعد از مدتی در یکی از حملههای نیروهای دولتی به طالبان برادرم تیر خورد و مجروح شد و برای همین دیگر نتوانست که به کار خود ادامه دهد. من میخواستم که به اردوی ملی بروم اما مادرم اجازه نداد و ناچار شدم که راهی ایران شوم. حالا یک ماه است که به ایران مهاجر شدهام. سه برادر و یک خواهر دارم و یکی از برادرانم چند سال قبل به ایران آمده است. بیشتر جوانان مهاجر برای کار به ایران میآیند. ایران با افغانستان هم دین و هم زبان است و سالهای سال است که این همسایه افغانستان مهاجران زیادی را پذیرفته است. جوانان افغان برای مهاجرت چارهای جز راه قاچاقی ندارند. هزینههای راه قانونی بسیار گران است و پاسپورت گرفتن زمان زیادی را میگیرد. راه قاچاق خطرناک است و مرگبار است اما راهی برای زندگی بهتر هم است.
از روزی که از افغانستان آمدم از صبح تا شب سرکار میروم و فرصت تفریح کردن و استراحت ندارم و حقوق ناچیزی میگیرم
به خاطر دارم که از مرز پاکستان به سوی ایران میآمدم و چندین جنازه را دیدیم، آنها کسانی بودند که از کوه به سمت پایین پرت شده بودند و شاید در جا مرده بودند و کسانی که همراه آنها بودند، جسدها را به حال خود گذاشته بودند. راه قاچاق خستگی بیپایانی دارد که آدم را از پا میاندازد و خستگی شدید حتی ممکن است که قلب را از کار بیندازد. مهاجرت بالا و پایین دارد. از روزی که از افغانستان آمدم از صبح تا شب سرکار میروم و فرصت تفریح کردن و استحراحت ندارم و حقوق ناچیزی میگیرم. آرزو دارم که روزی صلح و آرامش در کشورم برقرار شود.
هفته را دنبال کنید در: اینستاگرام – تلگرام – توئیتر