خالد بایزیدی |
۱
دهان هیچ کس را دوست ندارم
که خونی باشد
مگر درشب یلدایی که اناری شکافته باشد
۲
شب یلدا را از این رو دوست دارم
که خرامان خرامان میآید
و ما دانههای دلمان را
دانه دانه میشکافیم
۳
انار را!
در یلدا قاب گرفتم
سهراب در گوشم خواند:
کاش دل ما نیز…
چون دانههای انار
پیدا بود
۴
خدایا!
در این شب یلدا
عمر ما دراز باد
و عمر دیکتاتورها
کوتاه
۵
تو!
درشب یلدا
به من ستاره هدیه کردی
و من
از آسمان پرستارهام
فوج فوج
کبوتران را
۶
از شب یلدا پرسیدم:
از چه اندوهگینی؟
گفت:
ستارگانی میبینم
که زندانی درازنایی شب مناند
۷
اگر بدانم که برمیگردی
تمام یلداهایم را
تا بانگ خروس
به انتظارت مینشینم
۸
بوسههایت!
طعم انار شبهای یلدا میدهند
به شب یلدا
نزدیک شدهایم؟!
۹
شب یلدا یعنی:
زلف سپید
مادربزرگ
بر شانههای همیشه
سپید زمستان
۱۰
دانههای انار
برلب یار
به شکوفه نشست
و بوسهای
برگونههای گلفاماش
به سرخی گرائید
۱۱
من بوسهای را
از لبان سرخات دزدیدم
وتو!
یلداهایم را
از نگاهم
۱۲
درشب یلدا
میخواهم!
در سپیدی نگاهت
تا بانگ خروس بنشینم
۱۳
شب یلدا یعنی: دور هم بودن
شبی فارغ از اندوه و غم بودن
«دلیر» پایان عمر خفاش است
چون دانههای انار با هم بودن
۱۴
کاش!
انسانها هم
چون دانههای انار
همه با هم بودند
از شوق دیدار
با بوسهای
گونههای گلفام همدیگر را
در سرخی دانههایشان
سرخ…سرخ میکردند
آنگاه جنگ خونینمان تنها
بوسهی سرخای میبود بر لبهایمان؟؟!!
هفته را دنبال کنید در: اینستاگرام – تلگرام – توئیتر
بیشتر بخوانید: |