رفع مسئولیت: انتشار مواضع اشخاص و کاندیداهای انتخابات کنگره ایرانیان کانادا به معنی تایید یا رد آنها نیست. این امر در قالب وظیفه حرفهای «هفته» و ایجاد فضای مناسب و فرصتِ برابر برای کاندیداها توسط هفته صورت میگیرد. املا و انشای نوشتههای تبلیغاتی متعلق به کاندیداها و تیمهای انتخاباتی است. / تحریریه هفته |
علی چنگیزی|

هنوز بیست و چهار ساعت از اتمام زمان نامنویسی علاقهمندان به کنگره ایرانیان کانادا جهت شرکت در رایگیری و تعیین هیئت مدیره آتی کنگره نمیگذشت و بیست و سه روز دیگر تا انجام مجمع عمومی باقیمانده بود که، زمزمههای منبی بر انشقاق و استعفا از درون جبهه کارزار تخریب و انحلال کنگره به گوش رسید.
ناگفته نماند که پیشبینی این موضوع با آشنایی از برنامهریزان و سیاستگذاران پشت پرده و اهداف سیاسی که کارزاریان دنبال میکردند و میکنند چندان تعجبآور نبود. با نگاهی سطحی به نامزدهای انتخاباتی کارزاریان به راحتی میتوان به عدم تجانس آنها پی برد. به گفته برخی از برنامهریزان، کارزار سعی کرده است تا نامزدهایی متفاوت با افقهای دید و نظرگاههای مختلف را جمع کند، یعنی در حقیقت برنامهریزان جهت جلب هر چه بیشتر آرای ایرانیان رنگینکمانی تولید کردهاند که در برگیرنده، سلطنت طلبان، مدافعین مجاهدین، مدافین سرسخت اسرائیل و نهایتا سیاستهای صیهونیستی علیه فلسطینیان، براندازان، تحریمیها و جنگطلبان علیه ایران باشد. در عین حال که در این میان فردی با افکاری دمکراتیک، انعطافپذیر و صادق را برای جلب آرای اقشار میانی در میان بقیه کاندیداها جا داده و به جامعه ایرانی کانادای معرفی کردند، این نامزد انتخاباتی آقای سوشیانت زنگنهپور بود.
اولین باری که سوشیانت زنگنهپور را مشاهده کردم در یکی از برنامههای زوم و مناظره کارزاریان بود، لختی به سخنان او گوش دادم و به طرز برخوردش توجه کردم، از خود پرسیدم، چگونه یک چنین جوانی با ادب، آرام در برخورد، خوشفکر، منطقی و مهربان توانسته با گروهی اتهامزن و هتاک که همه کوشش خود را جهت تخریب کنگره ایرانیان کانادا متمرکز نموده و جامعه ایرانی کانادا را دو قطبی کرده است همکاری کند؟
بطور حتم سوشیانت زنگنهپور با مشاهده عملکرد سیاستگذاران کارزار و تخریب، که با خودمرکزبینی و شیفتگی برای بدست آوردن قدرت در کنگره و پیشبرد امیالشان حاضر به پرداخت بیش از ۸۰۰۰۰ دلار به وکلای تشنه مال و منال و کشیدن پنج شش جوان داوطلب برای کار و خدمت به جامعه ایرانی در مقابل دادگاههای قوه قضاییه کانادا، در مورد صداقت و راستگویی آنها از خود سوالها کرده و بدگمان شده بوده.
جدایی سوشیانت از کارزار تخریب از جنبه دیگری نیز میتواند مورد بررسی قرار گیرد. مواضع او در مورد تحریمهای ناعادلانه آمریکا علیه ایران و مردم ایران و احتمال جنگی که یکپارچگی، امنیت ملی و استقلال ایران را میتواند به خطر بیاندازد، مواضع او بسیار متفاوت و حتی در تقابل با مواضع دیگر نمایندهگان، همچنین سیاستگذارن کارزار است. دقیقا بهعلت همین مواضع صحیح و انساندوستانه اوست که از طریق پیامهای شرمآور و تهدیدآمیز او را مجبور به موضع گیری و استعفا میکنند. در استعفانامهاش به وضوح به این نوع برخورد کارزاریان اشاره میکند و میگوید.
«هفته گذشته، من این بدبینی عمیق را از طریق هجمه اطلاعاتی نادرست، سخیف و به دور از صداقت، که با هدف تخریب شخصیت من انجام شد، تجربه کردم.
توئیتهای من بطور گزینشی انتخاب و تفسیر شد و به واسطه این عمل، به من و خانوادهام اهانت شد. تهدید شدم و به من برچسب لابیگر، مدافع جمهوری اسلامی و کسی که مخفیانه برای سلیمانی عزاداری میکند، زده شد. اینها به سختی مرا آزار داد. زیرا بسیاری از این روشها برگرفته از آموزههای جمهوری اسلامی ایران است و من آنها را قبلا دیدهام. متأسفانه «مخالفان» جمهوری اسلامی با استفاده از همین روشها، خود در حال تبدیل شدن به همان چیزی هستند که با آن مخالفت میکنند. اما آنچه برای من بیش از همه ناامیدکننده و غیرقابلقبول بود، عدم تحمل جامعه نسبت به هر ایدهایست که ممکن است تنها به نظر رسد جمهوری اسلامی به نحوی از آن منتفع میشود و با معیارهای از پیش تعیین شده افراد تفاوت دارد»
جهت آگاهی خوانندهگان عزیز یک نمونه از تهدیدهای سخیفی که سوشیانت از آن نام میبرد را در اینجا میآورم تا درجه دشمنی و کینهورزی این افراد نسبت به کسانی که از حس میهندوستی برخوردارند مشخص شود.
«سوشیانت زنگنهپور، از عملههای رژیم و از کاندیداهای تغییر و بازسازی چهره لابی ملاها در کانادا، کاربر سایبری عضو باند امنیتی را پروموت میکنه. بالاخره رودخانه دریا را پیدا میکند و گندیده هم گودال را»
هفته را دنبال کنید در: اینستاگرام – تلگرام – توئیتر
این سخنان و نوشته هتاکانه و سخیف، ریشه در تفکر و سیاستهای هدایتکننده کارزاریان دارد، در غیر اینصورت، قبل از اینکه سوشیانت بخواهد برعلیه این هتاکی موضعگیری بکند و نهایتا به استعفای او منجر گردد، وظیفه مسئولین و سیاسگذاران کارزار بود که، در مقابله با این چنین حملات ناجوانمردانه بطور رسمی و قاطعانه در دفاع از یکی از نامزدهای «مورد تاییدشان» بیانیه صادر و نظرشان را به اطلاع عموم میرساندند. سیاستگذاران کارزار و بقیه نامزدها سوشیانت را در مقابل حملات یاران و سمپاتهای کارزار تنها رها کردند و به نظر من تازه این شروع انشقاق در صفوف کارزاریان است.
چرا برنامهریزان کارزار تخریب، با آگاهی از تصمیم سوشیانت زنگنهپور و نیت او برای کنارهگیری از نامزدی انتخابات در آخرین لحظات از او خواسته بودند که نامهای به دیمیتری لاسکاریس بنویسد و از اینکه او، ایرانیان درگیر در کمپین انتخاباتیش در حزب سبز را دعوت به عضویت در کنگره ایرانیان کرده و خواسته که به پویش صلح و همبستگی رای دهند را محکوم کند؟ و نه نمایندهگان دیگری که خواهان ادامه در کارزار هستند؟ پاسخ به این سوال برای کسانیکه کارگزاران کارزار را از قبل میشناسند بسیار سهل است. تعین کنندهگان برنامههای کارزار تخریب و انحلال از دیرباز با بینش ابزاری برخورد کردن با انسانها برای پیشبرد اهدافشان بارها و بارها از حسن نیت و سلامت روح و اخلاق علاقمندان به فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در مونترال و کانادا سوء استفاده کرده و پس از برآورده شدن اهدافشان، شخص مورد نظر را در تنهایی رها کردهاند. در نامهای که سوشیانت به دیمیتری لاسکاریس مینویسد به وضوح از موضع شخصی خود که مخالفت با تحریمها و جنگ برعلیه ایران است دفاع میکند. طعم این نوع موضعگیری از جانب سوشیانت به مذاق کارزاریان به هیچ وجه خوش نمیآید اما برنامهریزان با استفاده ابزاری از سوشیانت به نوعی به هدف خود یعنی مقابله با یک سمپات پویش همبستگی و صلح رسیدهاند.
کارزاریان با اتهامات واهی و غیرحقیقی علیه هیئت مدیره جوان کنونی کنگره ایرانیان کانادا، همچنین که نامزدهای انتخاباتی پویش همبستگی و صلح، آنچنان جو مسمومی ایجاد و به جامعه ایرانی مقیم تحمیل کردهاند که بازار تهمت و انگزنی و شایعههای بیاساس تبدیل به فرهنگ تبلیغاتی غالب در میان خود و پشتیبانانشان شده و اولین قربانی این فرهنگ تبلیغاتی سوشیانت زنگنهپور یکی از نامزدهای انتخاباتی کارزاریان است. او اولین است و آخرین در این کارزار نخواهد بود. کارزاری که آستانه تحمل مواضع منطقی و میهندوستانه یکی از اعضای هیئت مدیره آیندهاش را ندارد بالطبع شکیبایی برای تحمل نظرات مخالف جامعه ایرانی مقیم کانادا با خود را بهطریق اولی نخواهد داشت. کارزاریان تخریب در انتظار انشقاقها و نهایتا انشعابهای آینده باشند.