بهناز کاوندی|
تعطیلات نوروز در ایران تمام شده، ولی هنوز هم در خانه خواهم ماند و خاطرات قدیمی را مرور خواهم کرد. در حال حاضر اکثر کشورهای دنیا درگیر ویروس کرونا شدهاند و برای شکستن زنجیره انتقال آن تلاش میشود به همین علت از رفت و آمد در سطح شهر جلوگیری میکنند.
بسیاری از موزهها در سراسر دنیا شروع به پخش مجازی از بازدید در جای جای موزهها کردهاند. فرصت بسیار خوبی است برای تمامی مردمی که امکان سفر یا فرصت بازدید ندارند.
من هم پیرو این حرکت زیبا شروع کردم به نوشتن و بازبینی عکسهایی از تهران گردیهایم. متوجه شدم که هنوز مکانهایی هست که در موردشان ننوشتهام و با شما به اشتراک نگذاشتهام. یکی از مکانهایی که بدون برنامهریزی و بنابر تصادف پیدا کردم، خانه سیمین و جلال بود. یک روز بدنبال آدرسی از خیابان شریعتی به سمت دزاشیب بودم، پیاده که قدم میزدم گفتم بگذار از کوچه پس کوچهها بروم. یکی از کوچهها را انتخاب کردم و ماجراجویی شروع شد.
کلی کوچه پس کوچههای باریک و بن بست، اما خانههایی که نوساز بودند و سر به آسمان داشتند بطوری که برایم تعجبآور بود که چطور این آپارتمانهای بلند و چندین طبقه ساخته شدهاند. در همین فکر بودم که یک تابلو نظرم را جلب کرد: «خانه سیمین و جلال». سیمین دانشور و جلال آلاحمد. سریع به سمت اشاره شده رفتم، در داخل کوچه بنبست یک خانه شیرین و زیبا بازمانده از نسل قدیم بود.
خانهموزه سیمین و جلال
تابلو جلوی درب را میخوانم: این ساختمان، خانه سیمین و جلال، سیمین دانشور و جلال آلاحمد، توسط شهرداری در سال 1393 خریداری و با همکاری شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری با هدف احیای خانه مشاهیر و بزرگان احیا، مرمت و سپس به موزه تبدیل شده است.
قدمت خانه سیمین و جلال به دوره پهلوی دوم برمیگردد و توسط جلال در زمینی به مساحت 420 متر مربع در 2 طبقه ساخته شده است. این زوج نویسنده و مترجمِ نام آشنای ایرانی، با عشق و علاقه خاصی این خانه را ساخته و در آن زندگی میکردند. همه پدران و مادران ما از کتابهای این دو خاطرات بسیار شیرین و زیبایی دارند، در حال حاضر هم بین جوانان، طرفداران خاص خود را دارند. وارد خانه میشوم تا بیشتر با این ساختمان و ساکنیناش آشنا شوم. حیاط زیبایی پیش رویم است. حوض زیبایی نظرم را جلب میکند با شمعدانیهای رنگینی دور تا دور آن، من را به خاطرات دوران کودکیام برد.
بیشتر بخوانید: |
از دور در آستانه ورودی ساختمان، مجسمه مومی از سیمین دانشور است. نشسته بر صندلی چوبی قدیمی رو به حیاط و حوض، انگار در انتظار ماست برای ورود. برایم جالب بود که اینگونه به انتظار است. متوجه شدم که سیمین بعد از در گذشت جلال، در یکی از کتابهایش به نام جزیره سرگردانی نوشته است که «احمد نمرده و هنوز زنده است!».
بدین سبب این مجسمه از سیمین در خانه و در انتظار آمدن همسرش نشسته است. چند لحظهایی در حیاط زیبایشان دوری میزنم و بعد وارد ساختمان اصلی میشوم. چقدر دقیق مثل همان روزگار بازسازی شده، تمام وسایل و دکور به همراه طراحی زیبایی داخلی، بطوری که هنوز روح زندگی در آن جریان دارد.
در قسمتی از خانه سیمین و جلال که بصورت نیمطبقه ساخته شده است یک مجسمه مومی دیگر قرار داد و این بار خود جلال است که گویی در حال فکر کردن برای نوشتن و خلق یک اثر جدید نشسته است. البته مطابق نوشتهها مشخص است این مکان جایی است که جلال برای نوشتن آثارش به آن پناه میبرده و اکثر آثارش را در این محل خلق کرده است.
در هر جای این خانه قدم میگذاریم، آثاری از زندگی آنها دیده میشود از حلقههای ازدواج که بر روی میز قرارداد تا آشپزخانه.

از بین تابلوهای قاب شده بر دیوارهای خانه، یک طراحی که توسط خود جلال کشیده شده نشان میدهد: چرا این خانه اینهمه انرژی دارد زیرا با فکر و اندیشه جلال برای تبدیل شدن این ساختمان به یک خانهی دنج برای خود و سیمین است. جالب است بدانید که خودِ جلال، مستقیما در کار ساخت خانه مشارکت داشته است. او در نامههایی که برای همسرش میفرستاده، از درد دست هایش در هنگام سنگ تراشیدن و آسیبهایی که به جسماش وارد شده بود، تعریف کرده بود. چیزی که در هر آجر این خانه مشخص است و نمود ویژهای دارد این است که با عشق بنا شده و پاکی و صداقت این حس حتی الان هم در آن موج میزند. در نامه دیگری جلال برای همسرش نوشت: «سیمین تو کم خندیدهای. این خانه را بنا میکنم تا صدای خندههای تو از آجرهای این خانه بلند شود».
بهترین و هیجانانگیز ترین قسمت خانه عکسهای خانوادگی سیمین و جلال و سپس کتابخانه آنهاست. تمامی آثاری که توسط این دو نویسنده به نام ایرانی، گردآوری و نگهداری میشوند.

مهمترین آثاری که در این موزه نگهداری میشوند عبارتند از: سووشون از سیمین دانشور، مائدههای زمینی اثر آندرهژید که توسط جلال آل احمد ترجمه شده، جزیره سرگردانی از سیمین دانشور، غرب زدگی از جلال آل احمد، کتاب ساربان سرگردان از سیمین دانشور و بسیاری دیگر از آثار این زوج هنری است. البته در این موزه آثار دیگری هم به نمایش گذاشته شده که متعلق به این دو نفر است و بیشترشان هم توسط ویکتوریا دانشور، خواهر سیمین در روز افتتاح موزه به آن اهدا شده است.
واقعا این خانه/ موزه یکی از بهترین خانههای هنرمندان بود که بازدید کردم. از بین صحبتهای افرادی که آنجا بودند متوجه شدم این خانه زمانی پاتوق بسیاری از شاعران، نویسندگان و جریانسازان همدوره سیمین و جلال مانند شاملو، موسی صدر و آیتالله طالقانی بوده است و این روزها نیز نویسندگان و شاعران در این خانه دور هم جمع میشوند.
امیدوارم بزودی همه در کمال سلامت بتوانند در این خانه جمع شوند. من هم شرکت خواهم کرد و از تجربه حضورم برایتان خواهم نوشت.
بهناز کاوندی کارشناس ارشد کارآفرینی (مربی و منتور کارآفرینی) در حال حاضر بصورت حرفهایی بر روی استارتآپهای حوزه گردشگری و سلامت فعال است. با توجه به علاقه شخصی به سفر و بازدید از مکانهای جدید، دستی بر قلم دارد تا تجربیاتش از گردشگری را با دیگران به اشتراک بگذارد. |
2 نظرات
بازتاب ها: گردش در عمارت مسعودیه | بازدید از محلات قدیمی تهران قسمت (11)
بازتاب ها: گردش در خانه موزه مدرس | بازدید از محلات قدیمی تهران قسمت (12)