نکته مثبت هفته
برای کودکانه بازی کردن وقت بگذارید، زیرا یادآور شادابی دوران کودکی است.
حکایت هفته
«ریشۀ ظلم»
میرزا رضا کرمانی تاجر خردهپایی که بیخود و بیجهت مورد ظلم و ستم درباریان و شاهزادگان قجری، علیالخصوص صدراعظم (امینالسلطان) و نایبالسلطنه (کامران میرزا) قرارگرفته بود و نیز سابقۀ مریدی و شاگردی سید جمالالدین اسدآبادی را در کارنامهاش داشت، بالاخره کاسۀ صبرش لبریز شد و در سال 1313 هجری قمری دست به ترور ناصرالدینشاه زد. تا آن موقع سابقه نداشته است که یک رعیت و فردی از قاطبۀ جامعه اقدام به شاه کشی نماید، پس این واقعه را میتوان بهنوعی آغازگر حرکتهای مردمی بعدی در عهد قاجار دانست. هنگامیکه میرزا رضا کرمانی به جرم قتل شاه در حبس بود، فراوان مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفت تا دست به افشاگری زنَد و افراد و گروههای پشت پرده و همدستان احتمالیاش را معرفی کند، اما وی بهصراحت اعلام داشت که در ماجرای قتل و ترور شاه تنهای تنها بوده و هیچ شریک و همدستی نداشته است. بازجوییهای وی نکتههای ظریف و قابلتأملی دارد که در اینجا به ذکر چند نمونه بسنده میکنیم:
چرا شاه را کشتی؟ (با گریه)
برای آسایش مردم! (با خنده)
مگر تو با صدراعظم و نایبالسلطنه مشکل نداشتی، چرا زدی شاه بیچاره و مظلوم را کشتی؟!
برای ریشهکنی ظلم باید ریشه را قطع کرد! وقتی شاهی آنقدر احمق است که پس از پنجاه سال سلطنت و حکومت، عاقبت چنین افراد خائن و نجومی بگیر و مختلسی دورش جمع میشوند، این شاه را باید کشت!
خیلی خب! شاه را کشتی، قبول! حال چه کسی میخواهد جانشین شود؟! پسرش! بد میرود و بدتر جایش را میگیرد! خیال کردهای انوشیروان عادل پس از ناصرالدینشاه قرار است بر تخت سلطنت بنشیند؟!
حرفت را قبول میکنم لکن من با کشتن شاه به مردم فهماندم که او نیز بهمانند من و شما انسانی است فانی و ناقص، نه سایۀ خداوند و فرستادهاش! من بااینکه با این مردم شریک بودم اما نمیخواستم در بیغیرتی نیز با ایشان سهیم شوم!
منبع: (نان داغ کباب داغ، رضا بهرام پور. تهران؛ نشر قطره، 1397)
«غیرممکن غیرممکن است»
معروفترین رکورد ورزشی پیمودن یک مایل در چهار دقیقه بود. سالها بود که متخصصان بر این باور بودند که پیمودن در کمتر از چهار دقیقه برای انسان غیرممکن است. اما در سال 1954 مردی به نام «راجر بانیسر» موفق شد این مسافت را در مدتی کمتر از چهار دقیقه طی کند.
متخصصان معتقد بودند که پرش به طول 9 متر برای انسان غیرممکن است، اما «باب بیمونن» با پرشی به طول بیش از 9 متر یکی از موفقیتهای باورنکردنی ورزشی را در عصر حاضر کسب کرد.
نکته: وقتی کسی پیدا میشود و رکوردی را در هم میشکند بقیه بلافاصله بدنبال او به رکورد جدید میرسند. اغلب موانعی را که سر راه وجود دارد، خودمان ایجاد کردهایم. وقتی بدانیم این موانع، محدودیتهائیست که در ذهن ما ایجاد شدهاند و غیرممکنهای فیزیکی نیستند، احتمال شکستن موانع و رکوردها به طرز چشمگیری افزایش مییابد. چنانچه لاروشفوکو میگوید: «اینکه ما فکر میکنیم برخی چیزها غیرممکن است، بیشتر برای آنست که برای خودمان عذری آورده باشیم.»
(منبع: خوشبختی را به بها میدهند نه به بهانه. سعید گلمحمدی. تهران نسل نواندیش 1391)
لطیفههای هفته
وقتی خانمت خیلی منطقی ازت میپرسه: نظرت در مورد قیافه فلان دختر چیه؟ تو اصلا نباید منطقی نظر بدی… تو در تمام مواقع باید بگی اصلا درست ندیدمش عزیزم (ستاد رهایی از عواقب خطرناک)
حالا نمیشد امام نیاید ایران؟ … ما میرفتیم فرانسه پیشش زندگی میکردیم!
دیشب دزد اومده بود خونۀ ما و داشت میگشت. بلند شدم گفتم: دنبال چی میگردی؟ … گفت: پول … گرفتم خوابیدم … گفت: حالا که اینطور شد مودم اینترنت را میبرم … هیچی دیگه نصف شبی رفتم پول براش کارت به کارت کردم.
نمیشه من نیمۀ گمشدۀ کس دیگهای رو پیدا کنم؟ … آخر با توجه به اخلاق گند خودم آنیکی نیمهام هم نباید آش دهنسوزی باشد!
قانونی در فیزیک هست با عنوان قلب مردها! … میگوید: اگر میخوای بیای تو قلبم در بازه، اگر خواستی بری هم در بازه … فقط جلوی در وانستا که جلوی رفتوآمدو نگیری!
واکنش افراد با دیدن بنز چند میلیاردی:
آمریکایی: اووو، مای گاد
عرب: احسنت
انگلیسی: اوه، وری نایس
ایرانی: پدرسگِ دزد!
چند روزه مامانم میگه: خیلی خوشحالم که خدا شما رو به من داد … خیلی نامحسوس داره برای خونهتکونی دون میپاشه!
نکته هفته
مراقب فرصتها باش. همینکه فرصتی پیش آمد بیدرنگ آن را بقاپ، نگذار از ترس فلج شوی.
نقلقول هفته
مادر ترزا: اندازۀ کردار ما مهم نیست، بلکه میزان عشق و دقتی که در آن وجود دارد مهم است.
ضربالمثل هفته
پارسی: اول اندیشه وانگهی گفتار!
مصری: انسان بندۀ احسان است.
شعر طنز هفته
«میخای بده میخای نده»
جون خودم اگه بگن هالو گل سرسبده
توی تموم شاعرای طنز و جد سرآمده
بگن رو دستش تا حالا هیچ شاعری نیومده
میگم که این کارا دیگه قدیمیه، کپکزده
من که دیگه رای نمیدم، میخای بده، میخوای نده
اگه بیان جوازمو دوباره حاضر بکنن
فیلمای توقیف شدهمو پروانه صادر بکنن
کتابامو چاپ کنن، اصلاً منو ناشر بکنن
بهم بدن یه وام تبصره سه خارج از رده
من که دیگه رای نمیدم، میخای بده، میخای نده
اگه کرایه ور بیفته تاکسی مفتکی بشه
تو مترو واسه هر نفر یه واگن تکی بشه
دموکراسی جانشین سیستم زورکی بشه
من که دیگه رای نمیدم، میخای بده، میخای نده
اگه بیان و تهرونو بدن به دست کارشناس
در اختیارش بزارن صد تا تریلی اسکناس
اونم بیاد عوض کنه سیستم شهر و از اساس
بازم میگم اینا همش حقهس و دوز و شعبده
من که دیگه رای نمیدم، میخای بده، میخای نده
اگه بگن هرکی میخاد اللی تللی کنه
هرکسی که میتونه کودتای مخملی کنه
یا بره درویش بشه و همش علی علی کنه
از این به بعد وزیر میشه هر کی که کارو بلده
من که دیگه رای نمیدم، میخای بده، میخای نده
منبع: (افاضات آقای هالو 6، محمدرضا عالیپیام. تهران؛ محمدرضا عالیپیام، 1391. قسمتی از شعر میخای بده میخای نده)