نکته مثبت هفته
بهجای استفاده از عبارتِ اگر شده بود، عبارت دفعۀ دیگر را به کار ببر.
حکایت هفته
«حتی در جهنم»
نام حاجی ابراهیم کلانتر در تاریخ ایران با خیانت و نامردی گرهخورده است. خیانتی که البته درنهایت به نفعش تمام شد و او را به وزارت و صدارت دو تن از پادشاهان قاجاری یعنی آقا محمدشاه و فتحعلی شاه رسانید و از طنز روزگار به اعتمادالدوله ملقب شد!
ابراهیمخان بهمانند اکثر وزرا و صدراعظمهای قاجاری (و البته غیر قاجاری!) اعتقاد قلبی راسخی به مدل حکومت «طایفهای» در کشور داشت. بدینصورت که پس از انتصاب خویش به مقام صدارت عظمی، تمامی پستها و مناصب مهم و نانوآبدار را به خویشان و آشنایانش واگذار و شبکهای از محارم خویش در جایجای ایران ایجاد کرد. در هر ولایت، شهر و دهکورهای حاکمان و سیاستگذاران منصوب و منتسب به اعتمادالدولۀ صدراعظم بودند و در شیوۀ حکمرانیشان اختیار تام داشتند!
القصه، روزی یکی از اهالی شیراز که از ظلم و جور حاکم شهر به ستوه آمده بود، راهی پایتخت شد و به حضور صدراعظم رسید. وی پس از عرض حال و ارائۀ شکایتش، از صدراعظم خواست تا با عزل حاکم مذکور، فرد منصفی را جایگزینش کند تا شیرازیان بتوانند روزگاری بهراحتی به حیات و معاش خویش بپردازند.
قطعاً ابراهیمخان نمیتوانست به خاطر شکایت یک رعیت غریبه، قوموخویش خود را از نان خوردن بیندازد، پس به وی پیشنهاد داد تا از شیراز به شهر دیگری مثلاً اصفهان کوچ کند؛ اما مرد شیرازی از ظلم و ستمهای اقوام حاجی ابراهیمخان در اصفهان نیز با ذکر مثالهای فراوان و ترسیم نمودار گله کرد و چاره را تنها در عزل حاکم شیراز دانست.
حاجی ابراهیمخان پس از لحاظ کردن نمرۀ کامل پرسش قبل در ورقۀ شخص مذکور، چند شهر دیگر ازجمله کرمان، یزد، قم، مشهد و حتی اردبیل را مثال زد؛ اما مرد شیرازی زیر بار نمیرفت.
درنهایت صدراعظم عصبانی شده و گفته بود: «اصلاً به درک! خب به من چه که تو آبت با اقوام من در یک جوی نمیرود! با این اوضاع تو نه در شیراز، نه اصفهان، نه یزد و نه حتی در اردبیل و هیچ جای دیگری نمیتوانی زندگی کنی. پس بمیر و یکراست برو به جهنم! شاید آنجا روی آرامش را ببینی مردک!» اما مرد شیرازی که حاضرجوابتر از این حرفها بود، بیآنکه خمی به ابرو آورد گفت: «خیر جناب صدراعظم! شما مثلاینکه همهجا را کنترات برداشتهاید! من اگر به جهنم هم بروم روی آرامش را نخواهم دید، چون پیش از من ابوی مرحوم شما آنجا اسکانیافته است. این مردم را از ظلم و ستم خاندان شما رهایی نیست!»
منبع: (نان داغ کباب داغ، رضا بهرامپور. تهران؛ نشر قطره، 1397. قسمتی از داستان حتی در جهنم)
لطیفههای هفته
تنها ردی که توی زندگی از خودم بهجا گذاشتم … ردِ آب زباله روی پلهها بود … که متأسفانه مدیر ساختمان استقبال نکرد و همین روزها باید تخلیه کنم….
یعنی بین حدود یک میلیارد کاربر واتسآپ توی جهان … یک نفر نیست بزند روی شانۀ مدیرعاملش و بگوید: دادش! … با خودت چه فکری کردی که امکان حذف پیام را ایجاد کردی ولی اثرش را باقی گذاشتی؟!
تنها جایی که خانمها کامل به حرف همسرشان گوش میدن … زمانیه که داره تو اتاق با تلفنش حرف میزنه!
مرد خوب همیشه باید دو جاش کبود باشه … یکی چشمش، یکی دستش … صبح که دارد میرود هر چی خانمش گفت محکم بزنه روی چشمش و بگه به روی چشم خانمی … شب که میآد محکم بزند روی دستش و بگه ای دادبیداد یادم رفت!
گوجه نقدی: 12،570 … گوجه صرافی: 13،250 … گوجه دستوری: 6،460 … خرید گوجه سنا: 9،300 … گوجه نیمایی: 11،700 … گوجه جهانگیری: 3،700 … گوجه تهران: 13،450 … گوجه مشهد: 13،390 … گوجه بازار آزاد: 14،560 … نیم گوجه: 6،760 … ربع گوجه: 3،450 … گوجه طرح قدیم: 5:600!
با مادرتون کاردارید و پیداش نمیکنید؟ … قاشق فلزی رو بردارید و بکشید کف ماهیتابۀ نسوز … هرکجای دنیا باشد در کسری از ثانیه ظاهر میشود…
رفتم بانک رودستۀ صندلی نوشته بود: وقتی زلزله آمد پشت صندلی را نگاه کنید … پشت صندلی را نگاه کردم نوشته بود الآن نه خرِ وقتی زلزله آمد … کلاً هشتاد میلیون دلقک دور هم جمع شدیم داریم زندگی میکنیم!
نکته هفته
درنهایت، داروندار ما کلمات هستند؛ پس بهتر است درست انتخاب شوند.
نقلقول هفته
ابوعلی سینا: کسی که به تمرینهای بدنی میپردازد به هیچ دارویی نیاز ندارد، درمان او در جنبش و حرکت است.
ضربالمثل هفته
پارسی: سخن را زیوری جز راستی نیست.
انگلیسی: زیبایی در چشم بیننده است.
شعر طنز هفته
«هرکس که در این معرکه خر داشته باشد …»
هرکس که در این معرکه خر داشته باشد
صد مرتبه بهتر که هنر داشته باشد
قربان رفیقی که چو شد صاحب پُستی
از قبل مرا مدنظر داشته باشد
قلبم دو سه تا تیر کشید و نگرانم
جداً نکند شعر ضرر داشته باشد
آدم پسازاین وضعیت خودرو و بنزین
امروزه به صرفست که خر داشته باشد
بااینهمه، امروزه صلاح است که انسان
کمتر ز همهچیز خبر داشته باشد
هرگز نکند چاپ کسی شعر خودش را
اندازۀ من شعر اگر داشته باشد
این شعر پر از حاشیه بر روی مخاطب
ایکاش که یکذره اثر داشته باشد!
میخواستم از درد دلم بازبگویم
ترسیدم از این بیش خطر داشته باشد
منبع: (سنگِ پای قزوین، گردآورنده: مهران حسینی. تهران؛ شرکت انتشارات سورۀ مصر، 1396. سرایندۀ شعر: محمد شفیعی فر)