گروهی از افراد، بر این باور هستند که گرم شدن کره زمین، افزایش گازهای گلخانهای، پر شدن اقیانوسها از زبالههای پلاستیکی و دیگر دغدغهای محیط زیستی اهمیت چندانی ندارد یا حتی اگر اهمیت داشته باشد، عامل انسانی ندارد، درنتیجه فعالیتهای محیط زیستی خندهدار و مضحک است.
هفته گذشته خبری یا به تعبیری شبهخبری در صفحات میانی روزنامهها آمد، رفت و شاید کمتر کسی آن را جدی گرفت. معمولا خبرهای جدیتر همیشه لابهلای هیاهوها دود میشوند و به هوا میروند، اما تاثیر خود را بر زندگی ما میگذارند.
خبری که هفته گذشته در برخی از روزنامهها و رسانهها منتشر شد به گرتا تونبرگ، فعال محیط زیست سوئدی مرتبط میشود، اما اینبار نه با محوریت یک فعالیت یا جایزه جدید. اینبار بدون اینکه گرتای نوجوان بخواهد، نامش در روزنامهها آمد.
خبر از این قرار بود که یکی از پژوهشگران دانشگاه واشنگتن، وقتی در آرشیو عکس این موسسه آموزشی/ پژوهشی در جستجو بود، با عکسی روبرو شد که در سال ۱۸۹۸ برداشته شده بود. در این عکس سه دختر نوجوان به تصویر کشیده شده بودند، دخترکانی که احتمالا برای کاوش طلا استخدام شده بودند. یکی از این سه دختر، شباهت عجیبی با گرتا تونبرگ دارد.

بعد از انتشار این عکس، گروهی گرتا را مسافر زمان نامیدند و گفتند که دختر نوجوان سوئدی برای نجات ما در زمان سفر کرده است تا به ما هشدار بدهد. گروهی دیگر، گروهی که اساسا خودش را به خواب زده است، اینها را بازی رسانهای دانستهاند و اعتقاد دارند که سفر در زمان چیز مسخرهای است و از آن مسخرهتر بحث درباره محیط زیست است.
گروهی از افراد، بر این باور هستند که گرم شدن کره زمین، افزایش گازهای گلخانهای، پر شدن اقیانوسها از زبالههای پلاستیکی و دیگر دغدغههای محیط زیستی اهمیت چندانی ندارد یا حتی اگر اهمیت داشته باشد، عامل انسانی ندارد، درنتیجه فعالیتهای محیط زیستی خندهدار و مضحک است. این گروه از افراد، دلایل بسیار زیادی را مطرح میکنند، مثلا به دورههای گرم شدن کره زمین اشاره میکنند و معتقدند که زمین بدون دخالت انسانی گرم و سرد میشود.
بدون اینکه این نظرات را رد یا قبول کنم، با خودم میاندیشم که گرم شدن کره زمین بدون عامل انسانی روی میدهد، اما آیا اقیانوسها هم در دورههای گوناگون زمانی از زبالههای پلاستیکی پر و خالی شدهاند؟
البته گروه میانهای هم هستند که مسافر زمان بودن گرتا را جدی نمیگیرند، اما همینکه این بحث بار دیگر به تکرار نگرانیهای محیط زیستی میانجامد، به آن بها و اهمیت میدهند.
گرتا تونبرگ نخستین بار در سال ۲۰۱۱ یعنی زمانی که هشت سال بیشتر نداشت در مورد آینده رو به نابودی زیستگاه بشر به دلیل گرمایش زمین شنید و از اینکه مردم تا این اندازه نسبت به این موضوع بیتفاوتند بهتزده شد.
آیا مسافرت در زمان ممکن است؟

هرچند امروزه سفر در زمان تخیلی و دور از دسترس به نظر میرسد، اما این اندیشه نخستین بار توسط آلبرت انیشتین مطرح شد. انیشتین معتقد بود که اگر بتوان با سرعت نور حرکت کرد، میتوان علاوه بر حرکت در فضا، در زمان نیز شناور شد. به همین دلیل است که او علاوه بر سه بعدی که همگان میشناسند و پذیرفتهاند، از بعد چهارم، یعنی زمان هم حرف میزند.
انیشتین برای مشخصتر شدن نظریهاش از داستان معروف دوقلوهایی استفاده میکند که در سن ۳۰ سالگی از هم جدا میشوند. یکی از دوقلوها به سفر فضایی میرود و بعد از ۱۰ سال که برمیگردد، با تعجب متوجه میشود که برادرش ۸۰ ساله است، در حالی او چهلساله و تنها ۱۰ سال در سفر بوده است.
انیشتین معتقد بود که اگر بتوان به سرعت نور نزدیک شد، میتوان از مرز زمان هم گذر کرد. تا امروز کسی نتوانسته است نظریه انیشتین را به طور علمی رد کند، هرچند استیون هاوکینگ، فیزیکدان مشهور انگلیسی معتقد بود که حرکت با سرعت نور انرژی بسیاری میخواهد و ما توان تولید آن را نداریم، حتی اگر بتوانیم با سرعت نور حرکت کنیم باز هم زمان هیچگاه به عقب باز نمیگردد. البته انیشتین هم هرگز از بازگشت در زمان سخن نمیگفت، او از سفر به آینده حرف میزد.
با اینهمه افراد بسیاری از سفر در زمان، چه سفر به آینده و چه سفر به گذشته گفتهاند و نوشتهاند و حتی داستانهایی هم در این مورد مطرح میشود. مثلا اگر خواستید میتوانید درباره مرگ عجیب رادولف فنز (Rudolf fenz) بخوانید. او که در سال ۱۸۷۰ و هنگام پیادهروی ناپدید شده بود، در سال ۱۹۵۳ زمانی که سی ساله بوده در نیویورک پدیدار میشود و بلافاصله هم تصادف میکند و میمیرد.
داستان رادولف فنز طولانی است و شواهدی طولانی نشان میدهد که او در زمان سفر داشته است. برای اطلاعات بیشتر میتوانید نام او را جستجو کنید تا مطالب بسیاری را به فارسی و انگلیسی دربارهاش بخوانید.

اما رادولف فنز تنها کسی نیست که از سفر او در زمان نوشتهاند. شما به راحتی میتوانید داستانهایی درباره کسپر هاوزر(kaspar hauser) و جیمز الیور (James Oliver) را پیدا کنید. حتی داستانهایی در مورد مسافر زمان بودن دونالد ترامپ هم وجود دارد، گرچه نمیتوان هیچ کدام از این داستانها را سندی بر سفر در زمان برشمرد.
گرتا کیست و چه میگوید؟
همه میدانیم که گرتا تونبرگ یک فعال اجتماعی در حوزه مبارزه با تغییرات اقلیمی است. او کسی است که از گرم شدن کره زمین و افزایش گازهای گلخانهای میگوید. گرتا تونبرگ نخستین بار در سال ۲۰۱۱ یعنی زمانی که هشت سال بیشتر نداشت در مورد آینده رو به نابودی زیستگاه بشر به دلیل گرمایش زمین شنید و از اینکه مردم تا این اندازه نسبت به این موضوع بیتفاوتند بهتزده شد.
گرتا کمحرف و گوشهگیر است، اما حضور فعال او نشان میدهد که میتواند روابط اجتماعی برقرار کند. او مبتلا به نوعی اوتیسم است و این اختلال، ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برایش دشوار میسازد. شاید به همین دلیل است که رفتار او پرخاشگرانه به نظر میرسد.
این امر به افسردگی او انجامید. گرتا والدین خود را به چالش کشید تا از انتشار گاز کربنیک بیشتر خودداری کنند و ازجمله از پدر و مادر خود خواست تا دیگر با هواپیما پرواز نکنند. مادر او، مالنا ارنمان، که خواننده بینالمللی اپرا است با اینکه پرواز نکردن به معنی پایان پیشرفت کاری و اجراهای او بود به این درخواست گرتا پاسخ مثبت داد.
گرتا تونبرگ از آن زمان جنبشی برای اعتصاب در مدارس برای اعتراض به وضعیت محیط زیست راه انداخته است. او اوایل شهریور امسال در اقدامی اعتراضی با یک قایق که از انرژی باد و خورشید استفاده میکرد، اقیانوس اطلس را طی کرد و پس از یک سفر ۱۵ روزه به نیویورک رسید. او در سفر بعدی خود به مونترال آمد و در راهپیمایی مونترالیها برای مبارزه با تغییرات اقلیمی شرکت کرد.
میدانیم که دمای کره زمین نسبت به دوران پیشاصنعتی حدود یک و نیم درجه افزایش یافته و تحت تاثیر آن بروز گرمای بیسابقه، خشکسالی و بارانهای سیلابزا و همینطور فرسایش زمین و بیابانزایی شدت گرفته است. دانشمندان و سازمان ملل متحد مدتهاست بهطور فزایندهای عواقب بسیار وخیم این روند را به سیاستمداران گوشزد میکنند. بسیاری از دانشمندان این وضعیت را خطرناک میدانند، اما متاسفانه گوش شنوایی بر این خطرات وجود ندارد.
تا اینجای کار شاید مشکل چندانی وجود نداشته باشد. در بدترین و بیرحمانهترین شرایط میتوان چند فریضه را مطرح کرد. نخست اینکه گرتا توسط فرد یا افرادی آموزش دیده و جملاتی را تکرار میکند، بدون اینکه معنیشان را بداند. دیگر اینکه، او دخترکی از خانواده مرفه و ثروتمند است و از سر سیری چیزی میگوید. یا در نهایت، او دخترکی است که برای رسیدن به شهرت میخواهد حرفهای شیک بزند و رسانهها هم به دلیل آنکه در جستجوی سوژهاند، او را در بوق و کرنا میکنند.
پاسخ به ادعاها یا ادعاهایی از این دست در این نوشته نمیگنجد. اما در پاسخ به کسانی که گرتا را خشمگین میدانند یا از نحوه حرف زدنش را به چالش میکشند، باید به بیماری او اشاره کنم. گرتا از بیماری سندرم آسپرگر (Asperger syndrome ) رنج میبرد که نوعی اوتیسم است.
وجه تمایز بیماران سندرم آسپرگر و اوتیسم، در حفظ مهارتهای تکلمی و هوش(iQ) بسیار بالا و حافظه بلند مدت قوی این افراد است، هرچند بعضی از پژوهشها نشاندهندهٔ تفاوت اساسی بین سندرم آسپرگر و اوتیسم با عملکرد بالا است.
هرچند امروزه سفر در زمان تخیلی و دور از دسترس به نظر میرسد، اما این اندیشه نخستین بار توسط آلبرت انیشتین مطرح شد. انیشتین معتقد بود که اگر بتوان با سرعت نور حرکت کرد، میتوان علاوه بر حرکت در فضا، در زمان نیز شناور شد. به همین دلیل است که او علاوه بر سه بعدی که همگان میشناسند و پذیرفتهاند، از بعد چهارم، یعنی زمان هم حرف میزند.
گرتا کمحرف و گوشهگیر است، اما حضور فعال او نشان میدهد که میتواند روابط اجتماعی برقرار کند. با این همه شاید برخی از مشکلات کلامیاش به بیماریاش مرتبط شود. کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم، در ارتباطات کلامی و غیر کلامی، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی، مشکل دارند. این اختلال، ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار میسازد. رفتار آنها در بعضی موارد، خود آزارانه و پرخاشگرانه به نظر میرسد.
با همه این توصیفها، نمیتوان گرتا را جدی نگرفت. آیا استیون هاوکینگ که ناتوانی کامل حرکتی و گفتاری داشت، نباید جدی گرفته میشد؟ آیا نیچه را که به عنوان یکی از بزرگترین فلاسفه میشناسیم، باید به دلیل مشکلات ارتباطی و بیماری جدیاش در سالهای آخر عمرش، نباید جدی بگیریم؟
پرسش دیگر و پایانیام این است: آیا رفتار عجیب گرتا میتواند دلیلی بر مسافر زمان بودنش داشته باشد؟ شاید انسانها در سالهای آینده رفتاری متفاوت با ما داشته باشند؟
نظرات تعدادی از کاربران ایرانی درباره گرتا
با جستجوهایی درباره گرتا تونبرگ میتوانید از آرای مخاطبان فارسیزبان درباره او بدانید. خواندن برخی از این پیامها به ما نشان میدهد که جامعه ایرانی چگونه میاندیشد. جامعه ایرانی، جامعه متنوع با آرایی متفاوت است و بسیاری از افراد گرتا را به عنوان نوجوانی خلاق قبول دارند. در ادامه تنها به نظرات مخالف و گاه بسیار متفاوت اشاره کردهام، نظراتی که جای تامل دارند. برای آنکه دخل و تصرفی در نوشتهها نشود، حتی در املای کلمات و رسمالخط کلمات دستی نبردهام، گرچه اشکالات و غلطهایی در پیامها وجود دارد.
- نام مستعار : ببینید این قدرت مدیاها و کلأ جریان چپ چطور میتونه با تبلیغات و صرف پول یک شبه یک نفر رو اینقدر بزرگ کنه و به خورد مردم بده. این دختر خانم از کجا یکدفعه سر و کله اش پیدا شد؟ این دختر خانم از زور شکم سیری دیگه نتونسته مشکلی تو دنیا مهمتر از به اصطلاح گرم شدن زمین پیدا کنه؟ اینهمه کودک تو دنیا از گرسنگی و بی سرپرستی رنج میبرند اونوقت ما به زور مدیا باید افازات مصنوعی و نچسب ایشون رو هر روز گوش بدیم. تلوزیون رو روشن میکنیم گرتا رو میبینیم روزنامه رو برمیداریم گرتا رو باید ببینیم، میریم تو توییتر همه جا صحبت از گرتاست، میریم تو اینستا باز گرتا رو باید ببینیم، بابا بسه دیگه. حالا چند وقت دیگه هم کتاب خاطرات مینویسه (براش مینویسند) و تو تمام کتابفروشیها هم باید کتابهاشو ببینیم. همه این نمایشها هم فقط و فقط برای حسادتیه که اروپا و چین به منابع نفت و گاز آمریکا میکنند و هر روز از هر دری وارد میشوند تا دنیا رو بیاندازند به جون آمریکا تا از منابعش استفاده نکنه.
- ایران اشغالی: دختر بچه از چهره و صورتش کینه و جنون میباره هم در بیانش و هم در نگاهش,,اگر راست میگه بره روسیه و چین داد و بیداد کند (معظم اله کجایی که یک انگشتر بهش هدیه کنی)
- نام مستعار : در مشکلات محیط زیستی تردیی نیست.ولی این دختر جوان وقتی صحبت کرد من یاد فیلم های ترسناک افتادم!انگار یه نقشی رو تمرین حسابی کرده!
- مرزیگر : اگه الان تو ایران بودی جات زندان بود و شلاق میخوردی.
- نام مستعار : کسانی که میگن کره زمین نباید تغییر کنه و همه چیز زیر سر انسانه مانند این است که بگن انقراض میلیونها جاندار در میلیونها سال مانند دایناسورها هم تقصیر بشر دو پا است. کره زمین و یونیورس همیشه شاهد همه این تغییرات هستند و همیشه هم بودند و کره زمین انقدر بزرگ و عظیم هست که اگر تصور کنید بشر دو پا با چند دودکش میتواند هوای ان را تغییر دهد مانند این میماند که قبول کنیم مورچهها در خانه های ایرانیان باعث مصرف اکسیژن و تغییر میزان اکسیژت در خانه میشوند.
- کودکی ندیده : حمایت از محیط زیست امری لازم است اما نحوه پیشبرد این هدف دیگر به یک دکان سیاسی و تبلیغاتی و محلی برای ژست بی محتوای مثلا روشنفکری شده. اکثر کسانی که شعارهای محیط زیست میدهند واقعا هیچ استنباط علمی و عملی از این بحران و نحوه برخورد با آن ندارند اما فکر میکنند که صحبت در باره آن “شیک” است. حمایت از محیط زیست و بعضی موضوعات دیگر “روشنفکری” به عامل جلب توجه برای سلبریتیها مبدل شده و البته برای ما ایرانیان، جای تظاهر به چپگرایی دهه های گذشته را به عنوان “روشنفکر جا زدن” خودمان گرفته. در این میان بستن خیابانها، از برجها بالا رفتن و حالا به صحنه کشاندن بچهها به جای کمک به حل مساله آن را به ابتذال میکشاند و توجهها را منحرف میکند. در مورد این دختر خانم، کاش اقلا به او میگفتند که مثل بچهها حرف بزند و انشای بزرگسالان را نخواند. توی ذوق میخورد.
- تبعیدی : یک دخترک بیچاره که توسط دموکراتها و چپها مغزشویی شده و آلت دستی شده برای مخالفت با دونالد ترامپ. شرم آوره!
یک نظر
بازتاب ها: جنگ جهانی سوم علیه محیط زیست؟ دختر نوجوان آلمانی، گرتا تونبرگ و مایی که خطر را جدی نمیگیریم