ترجمه: علی چنگیزی|
تقریباً دو سال پیش در تاریخ ۸ ماه می۲۰۱۷ ایالت متحده آمریکا از توافق هستهای ایران خارج شد، دولت ترامپ دور جدیدی از تحریمها علیه ایران را وضع کرد که اقتصاد ایران را با یک چالش جدی درگیر کرده است. تحریمهای ایران جدیدترین نمونه از ابزار سیاست خارجی ایالات متحده است که به طور مداوم باعث ایجاد یا تشدید بحرانهای انسانی میشود. برای درک بهتر آنچه هم اکنون ایران از آن رنج میبرد، میتوانیم به کشوری دیگر که در حال حاضر تحت تحریم ایالات متحده آمریکا هستند نظری افکنده و مروری کنیم. |
اثرات مخرب تحریمهای گسترده اقتصادی دولت ترامپ، که برای اولین بار در سال ۲۰۱۷ علیه ونزوئلا اعمال شد، در تاریخ ۲۵ آوریل توسط اقتصاددانان مارک ویزبروت و جفری ساکس (که به عنوان مشاورین ویژه سه دبیر کل سازمان ملل متحد خدمت کرده بودند) در مقالهای انتشار یافت. نماینده مرکز تحقیقات اقتصادی و سیاسی در این گزارش، تحریمهای اقتصادی ونزوئلا را از «میلیاردها دلار ارز خارجی برای پرداخت هزینههای واردات ضروریِ زندگیِ روزمره محروم کرده است. نتیجه این تحریمها ۴۰۰۰۰ هزار مرگ، بین سال ۲۰۱۷ الی ۲۰۱۸ بوده است. بعلاوه بیش از ۳۰۰۰۰۰ ونزوئلایی به دلیل عدم دسترسی به دارو یا درمان در معرض خطر سلامتی قرار گرفتهاند. این مقاله در هفته آخر آوریل امسال پوشش مطبوعاتی کوتاهی داشت زیرا، به سرعت توسط سومین اقدام ناکام کودتای رهبر مخالفین و رئیسجمهور موقت خود خوانده گوایدو برآن سایه افکند.
شکار غیرنظامیان
تحریم مقامات ونزوئلا، اشخاص و شرکتها به بیش از یک دهه برمیگردد، سیاست تحریمی طراحی شده دولت اوباما علیه ونزوئلا راه را برای تشدید چشمگیر تحریمها توسط دولت ترامپ هموار کرده بود. دولت اوباما در سال ۲۰۱۵، درمورد ونزوئلا «وضعیت اضطراری ملی» اعلام کرد و آن را تهدیدی برای «امنیت ملی» خواند.
دولت ترامپ با استفاده از همان ادبیات وضعیت اضطراری اوباما، تحریمها را برای هدف قرار دادن موسسات مالی ونزوئلا تمدید کرد. دولت ترامپ، میلیاردها دلار از داراییهای دولت ونزوئلا که در ایالات متحده آمریکا نگهداری میشد، از ذخایر طلا گرفته تا اعتبارات تجاری و صندوقهای نفتی از جمله شرکت پالایش نفتی «سیدتکو» آمریکایی که توسط شرکت ملی نفت ونزوئلا «پ د و اس آ» خریداری شده بود را مسدود کرد. در همین زمان، ایالات متحده مانع از توانایی ونزوئلا در بازسازی بدهی خود و انجام فعالیتهای معمول مالی شد. آمریکاییها مانع از انجام هر نوع معامله مالی و تجارت با شرکت نفت ملی ونزوئلا «پ د و اس آ» شدند. و سایر بازیگران بینالمللی مانند هند را برای اجرای انزوای اقتصادی ونزوئلا تحت فشار قرار دادند.
در حالی که تحریمها ظاهراً مقامات و داراییهای دولت را هدف قرار میدادند، براساس گفتههای ویزبرو و ساکس، این بار نه تنها بر دوش دولت«بلکه بر مردم غیرنظامی» نیز سنگینی میکرد. نویسندگان این گزارش تخمین میزدند که، این تحریمها باعث افزایش تورم، رکود اقتصادی و تنزل تولید ناخالص داخلی ونزوئلا در سال ۲۰۱۹ خواهد شد و رشد اقتصادی حدود ۴/۳۷ درصد کاهش خواهد داشت.
خوان کارلوس روزالس، پدر پنج فرزند از شمال کاراکاس توضیح میدهد که بخاطر تحریمها امکان یک زندگی عادی را دست داده است، بازوی پسر ۱۴ ساله روزالس هفتهها قبل شکست و به دلیل کمبود وسایل پزشکی نتوانست جراحی کند. این بحران از جهات دیگری خانواده روزالس را نیز تحت فشار گذارده است. روزالس میگوید، به «لطف» تحریمها و رشد سریع و لگام گسیخته روزانه تورم اقتصادی، مبلغی که روزی هزینه تحصیل بچهها، پرداخت مخارج روزانه، دارو و مواد غذایی یک ماه را شامل میشد، امروز «حتی برای پرداخت یک آب نبات نیز کافی نیست». او که قادر به تهیه غذا نیست، به کمیتههای محلی دولت برای توزیع و تولید مواد غذایی (با نام اختصاری CLAP) وابسته است. او میگوید، «خدمات عمومی یارانهای توسط دولت، به بهبود شرایط مردم برای برون رفت از این بحران کمک میکند» اما متأسفانه، در اواخر ماه مه، ایالات متحده آمادگی خود را برای تحریم برنامه کمکهای غذایی دولت ارائه داد و مقامات را متهم کرد که از آن برای پول شویی استفاده میکنند».
لازم به ذکر است، همانطور که کیمر اویلا، استاد جرمشناسی در دانشگاه مرکزی ونزوئلا در مصاحبه با نشریه تایمز گفته است، تحریمهای ایالات متحده دلیل اصلی بحران ونزوئلا نیستند. اویلا استدلال میکند که «سقوط قیمت نفت» اخیرا و از سال ۲۰۱۴ به اینطرف، در یک کشور «رانتی» که به صنایع نفتی و تقریبأ فقط به درآمدهای نفتی وابسته است، تنها محرک نبوده است. آویلا معتقد است که، «چندین دهه تصمیم گیری نابخردانه»، «عدم شفافیت»، و «فساد و اختلاس گسترده» از طرف دولتهای مختلف ونزوئلا، از قبل از چاوز تا مادورو، سقوط اقتصادی را تسریع کرده است. با این حال، هیچ یک از این موارد توجیهگر مداخله تاریخی ایالات متحده در ونزوئلا در همسویی با خشونت مخالفان داخلی نمیتواند باشد. به عنوان مثال، حمله به دیوان عالی کشور در سال ۲۰۱۷ از طریق هلیکوپتر یک نمونه از همسویی و مداخله آمریکا میباشد. موفقیتهای رژیم چاوز را نیز نمیتوان نادیده گرفت، همانطور که گِرِگ گراندین خاطرنشان میکند، کاهش شدید «فقر، نابرابری، بی سوادی، تقلیل مرگ و میر کودکان و سوء تغذیه، از دستاوردهای دولت چاوز بوده است». چپ وظیفه دارد در عین حالی که از اقتدار خود دفاع میکند و تأثیرات مخرب تحریمها را بر میشمرد، به دلائل شکستهای فعلی دولت ونزوئلا نیز بپردازد و آنها را توضیح دهد.
تاریخ خشن تحریمها
تحریمها دارای سابقه طولانی در وخیمتر کردن شرایط زندگی تحریمشدهها دارد. اگرچه حامیان تحریمها میگویند برای به حداقل رساندن خسارت غیرنظامیان با عنوانهای «هدفمند» یا «هوشمند» تحریمها را مورد تأیید قرار میدهند، اما آسیبپذیری تحریمشدهها کمتر از شیوههای نظامی نیست. در گزارش مرکز تحقیقات سیاستهای اقتصادی CEPR روشن است که در شرایط ونزوئلا این مورد کاملا قابل تایید است.
شرمآورترین پرونده مرگبار تحریمها، علیه عراق به بهانه حمله صدام حسین به کویت اعمال گردید. در دوم آگوست ۱۹۹۰ با قطعنامه ۶۶۱، که در تاریخ ۶اوت توسط شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد، آمریکا خواستار آن شد که کشورهای عضو سازمان ملل از تجارت یا انجام معاملات مالی با عراق خودداری کنند. پس از پایان جنگ خلیج فارس در اواخر فوریه ۱۹۹۱ این مجازاتها در قطعنامه ۶۸۷ شورای امنیت کدگذاری شد. رئیس جمهور جورج اچ. بوش تصریح کرد که تحریمهای سازمان ملل «تا زمانی که صدام حسین در قدرت باشد» برداشته نمیشود.
با افزایش شواهد در طی پنج سال بعدی مبنی بر این که این تحریمها باعث کشته شدن صدها هزار کودک شده بود، ایالات متحده همچنان به اعضای شورای امنیت مبنی بر توافق با تحریمها فشار وارد میکرد. در سال ۱۹۹۶ در مورد مرگ ۵۰۰هزار کودک در اثر سوء تغذیه به علت اعمال تحریمها بر عراق، از وزیر امور خارجه آنزمان ایالات متحده مادلین آلبرایت در مورد تأثیرات تحریمها بر زندگی مردم و کودکان در سازمان ملل سؤال شد، او با خونسردی پاسخ داد، ارزش آن را دارد. با ارائه مطالعات بعدی و بازنگری از تخمینها در سال ۱۹۹ نشان داده شد که اکثریت بزرگی از ۲۲۷۰۰۰ کودک زیر ۵ سال که در نتیجه جنگ کشته شدهاند، به دلیل تحریمها بوده است. همزمان تحریمکنندگان نقش صدام حسین را در وخیمترشدن شرایط برجسته میکردند.
بسیاری میگویند که گزینه تحریمها که جایگزین مداخله نظامی بود، تعداد بیشتری از غیرنظامیان را بین سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ کشته است. یکی از مقامات سازمان ملل متحد اثرات تحریمها را «نسل کشی» توصیف کرده است. هدف آنها، تغییر رژیم بود که با موفقیت همراه شد.
وقتی درخواست تحریم از درون میآید
مطمئنا، تحریمها گاهی اوقات ابزاریست در خدمت جنبشهای اجتماعی، مانند تحریمهای ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی، که بطور رسمی توسط ایالات متحده در سال ۱۹۸۶ وضع شد، ولی پیش از آن، از سوی فعالان ضد نژادپرستی و آپارتاید در سراسر جهان مسأله تحریم رژیم آپارتاید مطرح شده بود. گریك رویز، هماهنگكننده سابق منطقهای آمریكا برای كمیته ملی BDS فلسطین، میگوید: تمایز مهم این است كه «چه كسی خواستار تحریم است؟». در مورد آفریقای جنوبی، رویز میگوید، تحریمها «راهی برای جامعه جهانی بر علیه نژادپرستی بود. یک همبستگی قدرتمند بینالمللی، شرکتها، دانشگاهها و دولتها را تحت فشار قرار داد تا از این امر پیروی کنند. در پایان، نیویورک تایمز در سال ۱۹۹۳ خاطر نشان کرد، این تحریمها «به تسریع پایان آپارتاید کمک کرد.»
نیروهای جنبش ضد نژادپرستی همین شیوهی جنگ تحریمی یا BDS را برعلیه اسرائیل را هدایت کردند. روئیز مینویسد، فراخوان BDS فلسطینیها در سال ۲۰۰۵ «با یک حرکت عظیم جامعه مدنی فلسطین مواجه و امضا شد». در این فراخوان از سازمانهای اجتماعی مدنی و «وجدان مردم» جامعه جهانی درخواست شده بود تا «تحریمهای گسترده» علیه اسرائیل مشابه آنچه که در آفریقای جنوبی اعمال شده بود» را اعمال کنند. پس از این فراخوان، کمیته ملی BDS فلسطین به عنوان نهاد هماهنگی برای کارزار تحریمها BDS تشکیل شد. فعالان سیاسی، با استفاده از این ممنتوم، بازیگران اصلی را برای قطع منابع شرکتهایی که از اشغال اسرائیل سود میبرند را تحت فشار قرار دادند، از دانشگاهها گرفته تا صندوقهای بازنشستگی نروژ، تا شرکتهای چند ملیتی ارتباطات. روئیز بین تحریمهای مردمی «از-پایین-به-بالا» و تحریمهای «از-بالا-به-پایین» آمریکا تفاوت قایل میشود.
تولید عدم توافق
نکتهی طعنه آمیز در مورد تحریمهای آمریکا این است که در دستیابی به اهداف تعیین شدهی (غالبا امپریالیستی) دولت آمریکا موفق نبودهاند. به عنوان مثال در عراق، اظهارات مکرر دولت آمریکا مبنی بر اینکه مجازاتها برداشته نمیشوند مگر اینکه صدام حسین از سمت خود استعفاء دهد موفقیتآمیز نبود، ولی مسئولین اظهار میداشتند که هدف نهایی از اعمال تحریمها تحریک تودهها برای سرنگونی صدام حسین بود است ولی چنین اتفاقی که انتظارش را میکشیدند نیز نیفتاد. در عوض، بسیاری از عراقیها سبب بحران بوجود آمده را، تجاوز ایالات متحده به عراق ارزیابی میکنند: همانطور که یک افسر ارتش عراق به نیویورک تایمز گفت، «اکثر مردم فکر میکردند، صدام آنها را تغذیه میکند» در حالی که آمریکاییها در تلاش بودند تا با تحریمها و کمبود مواد غذایی آنها را بکشند. صدام حسین بر اساس این برداشت با ایجاد یک کارزار رسانهای که اثرات تحریمها را پخش و اغراق میکرد توانست تبلیغات آمریکاییها را خنثی و بر علیه خودشان برگرداند. در یک مقطع ، صدام حسین به پزشکان دستور داد كه برای دفن کودکان صبر کنند تا تعدادشان بیشتر شود و در تشییع جنازهها تعداد زیادی شرکت جویند تا خشم بر علیه دشمنان بیشتر شود. اثر بخشی این کارزار و بیرحمانه بودن تحریمها منجر به ایجاد احساسات طولانی مدت ضد آمریکایی در میان عراقیها شد. حملات ۱۱ سپتامبر اسامه بن لادن تا حدی انگیزه تحریمها را تقویت کرد. در پی درگذشت رئیس جمهور بوش پدر در سال ۲۰۱۸، وقتی که خبرنگاران از عراقیها در مورد میراث وی پرسیدند، مردم عراق او را آقای تحریم معرفی میکردند.
پرونده عراق به وضوح نشان میدهد که قربانیان فقیر، گرسنه و بیمار تحریمها کاندیداهای ایدهآلی برای سرنگونی دولتهای خود نیستند. همچنین به راحتی گناهان حکومتهای خود را به دلیل اثرات تحریمهای خارجی نادیده میگیرند. در چند ماه گذشته، ایرانیان و کوباییها در اعتراض به تحریمهای ایالات متحده، به خیابانها آمدند. در ونزوئلا، خوان کارلوس روزالز میداند چه کسی را باید مقصر بداند: «از زمان صدور فرمان اجرایی اوباما، اوضاع اینجا کشنده شده است.»
تحریمها یعنی افزایش رنج مردم، نه ایجاد دموکراسی
صرف نظر از نتایج ویرانگر تحریمها، استفاده از آنها علیه کشورها نه تنها «ناعادلانه» است بلکه به یک تاکتیک مکرر سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شده است، که اغلب به عنوان تنها گزینه جایگزین تهاجم نظامی مطرح میشود. دولت ترامپ مشتاقانه این رویکرد را پذیرفته است. در تاریخ ۳۰ آوریل ۲۰۱۹، رئیسجمهور ترامپ تهدید کرد که «تحریمهای بیشتر» و «مجازاتهای در سطح بالاتری» علیه کوبا اعمال میکند زیرا کوبا در حمایت از رئیسجمهور ونزوئلا نیکولا مادورو ،گام برداشته است. این تهدیدات همزمان با تشدید تحریمهای بر علیه ایران بود. ابتدا در رفع لغو معافیتهایی که قبلا به خریداران عمده نفت ایران اجازه داده بود تا واردات این محصول را ادامه دهند، سپس در دور جدید تحریمها در ۸ می که هدف صادرات فلزات صنعتی بود که ۱۰٪ از اقتصاد صادرات ایران را تشکیل میدهد. این اقدامات به تحریمهای موجود دولت ترامپ علیه «افراد، شخصیتها، هواپیماها و کشتیها» ایرانی نیز افزوده شد.
تاریخ نشان داده است که عواقب این تحریمها عمدتاً دولت ایران را در تنگنا قرار نخواهد داد، بلکه فشار بر مردم ایران افزایش مییابد که از زمان انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ تحت تحریمهای ایالات متحده قرار گرفته. اگرچه هنوز مطالعه جامعی از میزان تحریمهای دولت ترامپ علیه ایران صورت نگرفته است، اما ایرانیان گزارش میدهند که زندگی روزمره آنها دشوارتر شده است، در قالب کمبود مواد دارویی، افزایش آلودگی هوا، از بین رفتن شغل و کمبود آذوقه. این دور از آخرین مجازاتها فقط باعث افزایش اعتراضها میشود.
صحبتهای ترامپ از «گزینه نظامی بالقوه» و اعتراف تکان دهنده گستاخانه دولت وی مبنی بر اینکه تحریمهای ونزوئلا به معنای «افزایش درد و رنج» مردم نیست، باید ما را از هرگونه تصور واهی که ایالات متحده در حال اعمال مجازات برای «بازگرداندن دموکراسی» یا «احترام به حقوق بشر است» رها کند. با آنچه هم اکنون در حال به وقوع پیوستن است، در آینده باید شاهد استفاده بیشتر از تحریمهای کشنده به عنوان پوششی صرف برای تغییر رژیم در کشورهای مختلف باشیم؛ رویکردی که جان هزاران نفر را خواهد گرفت.
منبع: این مطلب به قلم Gabe Levine-Drizin در تاریخ 30می 2019 در مجلهی In These Times منتشر شده است.