یکی از مزایای دموکراسی این است که همه جریانهای سیاسی و خبری فرصت دارند تا از عملکرد دیگران انتقاد کنند. مثلا احزابی که نتوانستهاند حداکثر آرای مردمی را به دست بیاورند و به قدرت برسند، میتوانند از دولت انتقاد کنند. دولت و حزب حاکم هم این فرصت را دارد که از احزاب سیاسی دیگر انتقاد کند.
این انتقاد میتواند به ما کمک کند تا به فضایی بهتر و دموکراتیکتر برسیم. میتواند به جامعه و حتی به حزبهای سیاسی کمک کند تا به نقاط ضعف خود پی ببرند و به سوی بهبود بروند. اما نکتهای که گاه فضای نقد را مهآلود میکند این است که گاهی در فضای رقابت سیاسی، برخی از نقدها به شکلی نادرست مطرح میشوند. مثلا تمام عملکرد مثبت یک دولت یا گروه سیاسی نادیده گرفته میشود و بر ضعفهایش تاکید میکنند.
با اینهمه، حتی در یک نقد سیاسی جناحی، این فرصت برای رقیب وجود دارد که از خود دفاع کند. وقتی گفتمان سیاسی به درستی در جامعه شکل میگیرد و همه گروههای سیاسی فضایی دارند که در آن بتوانند از عملکردشان دفاع کنند، در بازه زمانی طولانی جای نگرانی چندانی در مورد یک نقد جناحی وجود ندارد.
نگرانی از آنجا شروع میشود که گاه برخی از جناحهای سیاسی، بهجای آنکه از تیم رقیب نقد کند به نوعی عملکرد پوپولیسیتی و عوامفریبانه دست میزند. مثلا دست به افشاگریهایی میپردازند که گاه تنها برای منحرف کردن اذهان عمومی انجام میشود.
این رویداد سیاسی/ پوپولیسیتی معمولا در روزهای نزدیک به انتخابات رنگ و بوی جدیتری به خود میگیرند. مثلا افشاگریهای زیادی در روزهای منتهی به آخرین انتخابات ریاستجمهوری دونالد ترامپ در مورد او انجام شد. آیا کسی پیش از انتخابات نمیدانست ترامپ چه شخصیتی دارد؟ گیرم که او شخصیتی سیاسی نداشت و بیشتر به عنوان یک تاجر و شومن مطرح بود، اما به عنوان یک شهروند عادی هم در برابر بسیاری از اتهامهای وارده میبایست جوابگو باشد.
اتفاقاتی از این دست تقریبا در همه انتخابات جهان روی میدهد. در مورد انتخابات پیش روی کانادا هم مسایلی از این دست وجود داشته و احتمالا باز هم خواهد داشت. احتمالا احزاب سیاسی میخواهند آسهای خود را رو کنند و آسهایشان هم همان اسنادی است که از رقیب در دست دارند.
آیا عکسی را که از چهره قهوهای شده ترودو در رسانههای جهانی و ملی منتشر شد، دقیقا هفته گذشته یافتند؟ آیا دو،سه ماه قبل کسی از وجود این عکس خبر نداشت؟ چرا دقیقا در روزهای بسیار نزدیک به انتخابات این عکس رو شد؟

این اتفاق در مورد اندرو شییر هم وجود دارد. آیا کسی نمیدانست که او فردی است که توانایی خرید جتشخصی دارد؟ البته خود شییر تصویر جت شخصیاش را منتشر کرد، اما به هر حال پیش از انتشار این تصاویر، کسی درباره او نمیدانست؟ با اینهمه اگر او پیروز انتخابات شود احتمالا تصویری یا سندی از او در سال ۲۰۲۳ منتشر میشود که مربوط به مثلا سال ۲۰۰۷ است.
نمایشها و افشاگریها
با اینکه نظرسنجیها نشان میدهد که جاگمیت سینگ، رهبر حزب نیودمکراتها فعلا در جایگاهی نیست که تهدیدی برای دو رقیب اصلی ایجاد کند، اما او دلخوش با آرای خاکستری است که تا لحظه آخر مشخص نیستند. از همین روست که سینگ از تکاپو نمیایستد و حتی برخی معتقدند که انتشار تصویر جاستین ترودو با صورت کار او و تیماش است.
جاگمیت سینگ در کتابش که به تازگی منتشر شده، نوشته که به او در سن ۱۰ سالگی در کانادا تجاوز شده است. البته قرار بوده که این انتشار این کتاب، بیش از آن یک خبر سیاسی باشد یک خبر فرهنگی باشد، اما آنچه که بیشتر به چشم میآید این است که خبر انتشار کتاب خاطرات جاگمیت سینگ بیش از آنکه یک خبر فرهنگی باشد، با هدف تبلیغاتی برای انتخابات پیشروی کانادا منتشر شده است.

ماجرا اینجاست که رهبر حزب NPD از دو عامل برای معرفی خود استفاده میکند. نخست اینکه او از جریانهای اخیر تجاوز و اهانتهای جنسی بهره میبرد و خود را یک قربانی میداند. دیگر اینکه او میداند جامعه چند فرهنگی کانادا به هیچوجه رفتارهای نژادپرستانه را تحمل نخواهد کرد و از اینرو به مشکلاتش در کودکی میپردازد.
سینگ در کتابش آورده که وقتی او به کانادا آمده پسربچهای کوچک بوده که به دلیل رنگ پوست، لباس، فرهنگ و بسیاری چیزهای دیگر با ناملایمات بسیاری روبرو شده است. گمان او بر این است که جامعه چند فرهنگی کانادا، با این پیشفرض که سینگ دشواری اهانت جنسی را به چشم دیده و همچنین نژادپرسی را با پوست و خون لمس کرده، به او رای خواهد داد. نتایج نظرسنجیها که فعلا چیز دیگری است.
اندرو شییر، رهبر حزب محافظهکار، هم اقدامی مشابه با جاگمیت سینگ انجام داده، اما به سبک خودش. او تصویری از خودش و همسرش را بر فراز جت شخصیاش منتشر کرده است با این شعار که وقتش شده به سمت جلو حرکت کنیم.
احتمالا شییر میخواسته با این تصویر، نشانی از یک کانادای مدرن و ثروتمند را در مقابل مردم قرار دهد و نشان دهد که طبقه متوسط کانادا وضعیت خوبی دارد. احتمالا او و تیمش به استعاره پرواز و هواپیما فکر کردهاند. ایستادن او در کنار همسرش هم نشان میدهد که نامزد نخستوزیری کانادا، به نهاد خانواده هم فکر میکند.
اما این تصویر بازخوردی منفی داشت. بسیاری از شییر انتقاد کردند که چطور با داشتن جت شخصی، خودش را فردی از طبقه متوسط جامعه میداند. لیبرالها استفاده تبلیغاتی بسیاری با استفاده از این عکس علیه شییر انجام دادند. احتمالا اگر خود شییر هم تصویری از جت شخصیاش منتشر نمیکرد، لیبرالها آن را با آب و تاب بیشتری رو میکردند.
هنوز خبری از یک افشاگری بزرگ علیه شییر نیست، اما باید تا روز آخر منتظر ماند. احتمالا لیبرالها و شاید نئوتکنوکراتها آس خود را رو کنند.
صورتقهوهای
انتشار عکسی از جاستین ترودو با صورت قهوهای که در سال ۲۰۰۱ گرفته شده، یکی از مهترین افشاگریهای چند وقت اخیر بوده است. آیا میتوان کسی را به دلیل اینکه حدود دو دهه قبل و پیش از وارد شدن به فعالیت سیاسی، کاری انجام داده محکوم کرد؟

ترودو در حالی که تصویری با صورت قهوهای انداخته است که همگان میدانیم که شیطنتهایی از این دست بخشی از شخصیت اوست. او حتی زمانی که در هیات نخستوزیر کانادا به هند رفت، لباسی هندی پوشید و شاید اگر رسمی بودن سفر سیاسی را نداشت، صورتش را قهوهای میکرد و هندی هم میرقصید.
با اینهمه، تصویری از ترودوی جوان در یک جمع خصوصی او را با دشواری روبرو کرده است. آیا ترودو میخواسته با این کارش نوعی عمل نژادپرستانه انجام دهد؟ آیا این یک شیطنت از نوعی که ترودو را با آن میشناسیم نیست؟
یا مثلا در جریانی که بسیاری از آن با عنوان رسوایی شرکت اس.ان.سی لاوالین یاد کردند، شاید ترودو میتوانست به سادگی متهم نباشد. اتهاماتی که به این شرکت کبکی وارد شد به سالهایی برمیگردد که ترودو نخستوزیر نبود. اما او تلاش کرد که بر رای صادره در مورد این شرکت تاثیر بگذارد.
ترودو بعدها گفت که هدفش از این دخالت حمایت از شهروندان کانادایی بوده است و چنانچه میدانیم شرکت اس.ان.سی لاوالین میخواسته با رشوه دادن برنده مناقصه شود و برنده شدن این شرکت کبکی ساخت و ساز، چندین هزار شغل ایجاد میکرد. اما مطابق قانون، حتی ایجاد شغل هم نمیتواند نادرستی رشوه دادن را از بین ببرد.
محافظهکاران تلاش بسیاری کردند تا از این جریان به سود خود بهره ببرند.
سیاست و دروغ
یکی از مشکلات بازیهای سیاسی این است که این بازیها بیش از آنکه به نفع مردم باشد، بیشتر به فریب آنها میانجامد. آیا حزبی و گروهی که برای مدتها اشتباه رقیباش را پنهان میکند تا در روزهای نزدیک به انتخابات آنرا رو کند، به فکر مردم است؟ آیا این حزب به فکر اصلاح است؟
ماجرای قهوهای شدن صورت ترودو به سالها قبل بر میگردد. چرا افشای آن تا روزهای پیش از انتخابات به تعویق افتاد؟ ماجرا چندان پیچیده نیست. رویه ماکیاولیوار سیاست، احتمالا بر اخلاقگراییاش میچربد.
دو عقیده مطرح فلسفی در مورد سیاست وجود دارد. در عقیده نخست که به افلاطون مربوط میشود، او کسانی را به عنوان حاکم میپذیرد که مردان دانش و فلسفه باشند. عبارت فیلسوف، شاه که برآمده از افکار افلاطون است، به این معنیست که بهترین حاکمان افرادی هستند که دارای دانش فلسفی باشند.
با اینهمه تجربههای بسیاری ثابت کرده که برای سیاستمدار بودن، به تجربه سیاسی نیاز است و نه فلسفه. چه بسیار کسانی که اهل فلسفه به نظر میرسیدند و بعد دیکتاتور شدند.
نوع دوم نگاه به سیاست، به ماکیاولی برمیگردد که متاسفانه طرفداران بسیاری دارد. او در کتاب «شهریار» نکات و ظرایف رفتاری یک سیاستمدار را شرح داده است. عبارت مشهور « هدف، وسیله را توجیه میکند» از اوست. او معتقد بود که فرد سیاستمدار برای رسیدن به قدرت از هر وسیلهای، اخلاقی و غیر اخلاقی، میتواند استفاده کند.
آیا افشاگریهایی که در روزهای نزدیک انتخابات مطرح میشوند، توصیههای ماکیاولیوار نیستند؟
هانا آرنت در مورد دروغ سیاستمدران مینویسد: «دروغگویی چندان دشوار نیست. دروغ همیشه پذیرفتنیتر از واقعیت است و با عقل بیشترجور درمیآید. چون دروغگو این مزیت بزرگ را دارد که پیشاپیش میداند که مخاطبان آرزومند یا منتظر شنیدن چه هستند. حال آنکه واقعیت این خصلت اضطرابآور را دارد که ما را با چیزی غیره منتظره روبروی میکند که آمادهاش نبودیم.»
با اینهمه، دموکراسی در نهایت به نتیجه بهتری میرسد، هرچند بازیهایی از این دست ممکن است در کوتاهمدت بر آن تاثیر بگذارد. وینستون چرچیل میگوید: «دموکراسی بدترین شیوۀ حکومت است، البته به جز بقیۀ شیوهها که هر از گاهی امتحان شدهاند.»
دموکراسی مبتی بر رای اکثریت با تمام مشکلاتی که دارد، بهترین شیوه حکومتی است. در دموکراسی هر کس، از هر نژاد، با هر مذهب و با هر نوع نگاهی میتواند به قدرت سیاسی برسد. به همین دلیل قومگرایی دیگر معنایی نخواهد داشت. افشاگریهایی از جنس صورت ترودو یا جت شخصی شییر هم تاریخ مصرفی کوتاه دارند و در نهایت دموکراسی پیروز خواهد شد.