(قسمت سوم از سری کارگاههای مهارتهای زندگی زناشویی)
در ادامه به چند مورد از علل عمده بروز اختلافات زوجین که ناشی از همین تفاوتهایشان است اشاره میکنیم که همسران میتوانند با توجه بیشتر به آنها به کاهش تعارضات و تنشهای پیش آمده کمک کرده و به راهحلهای کارآمدتری برسند:
شناسایی اختلافات در زندگی زناشویی
بسیاری از اختلافات و مشکلات زن و شوهرها بر اثر سوءتفاهم، سوءتعبیر و ضعف درک متقابل شکل میگیرد. برخی از اختلافاتی که به دلیل تفاوتهای همسران ایجاد میشود، جزئی و گذرا و لیکن بعضی از این تفاوتها و اختلافات بسیار عمیق و چالشزا هستند و حتی میتوانند در دراز مدت منجر به جدایی زن و شوهرها شوند.
اختلاف بهدلیل دخالتهای خانوادهها و اطرافیان:
این مورد یکی از عوامل تشدید اختلافات بین زن و شوهرهای جوان است که در جامعه ما به یک معضل واقعی تبدیل شده است. در جوامع سنتی مثل ایران، فقط دو نفر نیستند که با هم ازدواج میکنند، بلکه دو خانواده نیز با هم پیوند خورده و در تمامی مراحل ازدواج از کوچکترین گفتوگوها و تبادل نظرات و مراسم گرفته تا بعدتر بچهدار شدن و دومین فرزند و غیره در زندگی دو زوج جوان نقش بسزایی دارند.
اختلافات زن و شوهر باید در فضای خصوصی خودشان بدون پادرمیانی و حضور والدین هر یک از دو طرف، حل گردد، حال آنکه در جامعه ما رفتارهای یک زوج جوان از ابتدا زیر ذرهبین خانوادههای یکدیگر بوده و تنها خودشان نیستند که برای زندگیشان تصمیم میگیرند.
اختلاف عقیده در حوزه مذهبی:
مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور مذهبی تفاوتهای عمیقی با یکدیگر دارند، زندگی بیتنشی نخواهند داشت، بنابراین در بعد اعتقادات مذهبی زن و شوهر بایستی مطمئن شوند که اختلاف نظر بزرگی ندارند.
اختلاف طبقاتی و اقتصادی:
افراد باید بدانند که سطح بسیار متفاوت اقتصادی و اجتماعی بین زوجین ممکن است مشکلاتی به همراه داشته باشد. اگر هر کدام از قدرت اقتصادی بالاتری برخوردار و خانواده متمولی داشته باشند، این موضوع، ممکن است احساس ضعف و ناتوانی را به طرف مقابل منتقل کند که در نتیجه سبب اختلافنظر شده و تنشهایی را به دنبال خواهد داشت.
اختلاف سنی:
میزان اختلاف سن زوجین یک امر نسبی است و نمیتوان عدد مشخص و قطعی درباره آن مشخص کرد ولی مسلم است اختلاف سنیهای نامعقول مشکلات زیادی را به همراه دارد، چرا که در این صورت زن و مرد در دوران متفاوتی از رشد سنی و روانی قرار دارند و بالطبع خواستهها و انتظاراتشان متفاوت است.
به طور مثال، اگر خانم 30 ساله باشد و دغدغه اصیلش ادامه تحصیل و یافتن شغل خوب باشد، حال آن که شوهر بیش از 45 ساله سن دارد، قبلا به این اهداف رسیده و تمرکزش بر ثبات زندگی و آماده شدن تدریجی برای خانهنشینی است.
اختلاف در میزان تحصیلات:
اختلاف سطح تحصیلات همسران نسبت به یکدیگر، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن اختلاف سطح اندیشه و تفکر در این زمینه خالی از اهمیت نیست. در صورتیکه سطح تحصیل و دانش بین زن و شوهر بسیار متفاوت باشد، بالطبع دغدغه و نگرش آنها با زندگی و همچنین سطح درآمدشان متفاوت خواهد بود. و این مسئله باعث ایجاد تنشهایی خواهد شد.
اختلاف در خلق و خو و عادات:
وجود فاصله زیاد در معیارهای اخلاقی و عادات پذیرفته شده زوجین، یکی دیگر از عوامل تنشزا در زندگی محسوب میشود. بعضی افراد سرد، درونگرا و کمتر اهل فعالیتهای اجتماعی و بعضی دارای روحیهای گرم، اجتماعی و بیشتر اهل روابط هستند. بنابراین خلق و خو و به تبع آن عادات یکی از معیارهای اصلی انتخاب همسر به شمار میرود.
اختلاف علائق و سلیقه:
اختلاف سلیقه یک امر طبیعی است ولی اگر این اختلاف تعدیل نشود و توافق در تصمیمگیری و انتخابها صورت نگیرد، امکان بروز ناسازگاریها افزایش مییابد؛ بنابراین افراد قبل از ازدواج باید تاحدودی با علایق اصلی یکدیگر آشنا شده و حداقل مطمئن شوند که تضادی بین علایق آنها با علایق همسرشان وجود ندارد و به یک توافق و اشتراک نسبی که رضایت هر دو طرف در آن وجود دارد، برسند.
اختلاف در خواستهها و انتظارات:
یکی از مواردی که زمینه بروز درگیری در زندگی را فراهم میکند، بیان انتظارات و خواستههای دو طرف است. بدیهی است که اگر خواستهها و انتظارات هر یک از زوجین با بیاعتنایی طرف مقابل مواجهه شود، منبع مشکلات و نارضایتی خواهد شد.
اختلاف در بیان احساسات:
همسران درونگرا و برونگرا در ابراز احساساتشان، با یکدیگر تفاوتهای عمده دارند. همسر برونگرا در بیان کلامی و آنی احساسات بسیار قوی، در حالیکه اگر طرف مقابلش یک فرد درونگرا باشد، هیچ علاقهای به ابراز احساسات نداشته و برایش بیشتر خوشایند است که هیجاناتش را در خود نگه دارد.
زوجین میبایستی در زندگی زناشویی، زمینه ابراز احساسات خود و طرف مقابلشان را فراهم کرده و اجازه بیان احساسات خوشایند و ناخوشایند را به همدیگر داده و درک متقابلی از این ابراز هیجانها داشته باشند.
اختلاف و تحمیل عقیده:
تصمیمگیریهای یک جانبه، عدم تفاهم در کارها و تصمیمگیریها، سوءتعبیر، سوءتفاهم و سوء برداشتها از گفتار و رفتار یکدیگر و خانوادههای همدیگر، آثار منفی زیادی در روابط طرفین دارد که عمدتا به سرزنش، تحقیر و ایجاد فاصله میانجامد.
فراموش نکنیم که با ابزارهای امروزی و افکار دیروزی نمیتوان زندگی زناشویی موفقی داشت. یعنی برخی مواقع مدرن رفتار کنیم و پارهای اوقات (بسته به منافع) سنتی.
رفتار پست مدرن در روابط انسانی کارایی چندانی ندارد. در جامعه ما که در حال گذر از سنت به مدرنیته است، گاها نقش زن و شوهر جابهجا میشود. زنانی هستند که شغلی مهم و پردرآمد داشته، ولی شوهرانشان در مراتبی بسیار پایینتر قرار دارند. مشکل وقتی آغاز میشود که بهخاطر موقعیت برتر اجتماعی یکی از طرفین؛ درک متقابل پایین آمده و منجر به همان سوء تعبیرها میشود.
اختلاف در مسائل جنسی:
تمایلات جنسی غیرمتعارف و خارج از چارچوبهای خانواده نیز آثار تخریبی فاجعهآمیزی در روابط زن و شوهر میگذارد. این مشکلات از عدم توجه به روابط جنسی معقول گرفته تا تمایلات جنسی خارج از عرف میتواند یکی از معضلات تخریبی دیگر به نظام خانواده باشد که بشدت رابطه زن و شوهر را مسموم میسازد. بیبندوباری اخلاقی، عدم وفاداری به همسر، خودخواهی در روابط جنسی، چشمچرانی و بدبینی میتواند منجر به اختلافات عمیق زوجین شود.
نکاتی اساسی جهت کاهش تفاوتها و اختلافات بین همسران
• دختر و پسرها قبل از ازدواج باید شناخت نسبتا خوبی از یکدیگر بدست آورند. نقاط قوت و ضعف، شباهتها و تفاوتها، انتظارات و خواستهها و علائق فردی و اشتراکی خود و یکدیگر را بررسی کرده و در مورد حوزههایی که تفاوت یا اختلافنظر دارند صحبت و به توافقی برسند که رضایت هر دو نفرفراهم گردد.
• در شروع زندگی مشترک، همسران نباید توقع تفاهم صد درصدی با یکدیگر را داشته باشند.
• وجود تفاوت و اختلافات اگر عمیق و شدید نباشد، در شروع زندگی مشترک لزوما به معنی نداشتن تفاهم نیست.
• یکی از مواردی که در تحکیم روابط زن و شوهر و کاهش اختلافات بسیار مؤثر است، ارتباط کلامی و صحبت کردن است. به جای تاکید منفیگرایانه روی تفاوتها و اختلافات، بهتر است در مورد علت و چگونگی رفع آنها با یکدیگر گفتوگو کنید. گفتوگوی منطقی، حداقل نیم ساعت در روز در زمان و مکان مناسب، از موارد ضروری رفع اختلافات است.
• از واکنشهای هیجانی و راهکارهای ناکارآمد در تفاوتها و اختلافات دوری کنید. اگر خودتان نتوانستید، با کمک مشاور در پی حل این اختلافات به شیوه کارامد باشید.
• مسئلهای که بر سر آن اختلاف نظر دارید را دقیقا مشخص کنید. مشکل اصلی را پیدا کنید و دقیقا بدانید که درباره چه موضوعی با همسرتان بحث میکنید و اختلاف اصلی چیست. تعریف دقیق و روشن مسئله گام مهمی برای حل آن است.
• سهم خودتان را در بوجود آوردن یک اختلاف بررسی کنید. فراموش نکنید که هر فردی در ایجاد یک مشکل سهمی داشته که بایستی از زوایای گوناگون به بررسی آن بپردازد. هیچ مشکلی با متهم شناختن طرف مقابل حل نخواهد شد و تنها با این عمل او را در موضع دفاع قرار میدهید و اختلافات پیچیدهتر میشوند. صادقانه سهم خود را در ایجاد و تداوم مشکل بررسی کرده و درباره آن با همسرتان صحبت کنید، این رفتار شما باعث میشود او نیز اشتباهات خود در ایجاد مشکل را راحتتر پذیرفته و بیان کند.
• انتظارات و خواستههای خود را مطرح کرده و از همسرتان بخواهید او نیز انتظاراتش از شما را بنویسد. دقت کنید هر دو چه میخواهید. سعی کنید نظراتتان را به همدیگر تحمیل نکنید. مشکل را از زاویه دید همدیگر نیز ببینید.
• وقتی مسئله اختلاف برانگیز را نوشتید و انتظاراتتان از همدیگر را مطرح کردید، حال برای هر کدام از مشکلات، راهحلهای گوناگونی بنویسید. مشخص کنید هر یک از شما برای حل مشکل چه اقداماتی را انجام میدهد. به همسرتان نگویید او چه کاری باید بکند، در عوض به او بگویید که حل مسئله خودتان چیست. در نهایت و با تبادلنظر یکدیگر، راه حلی را انتخاب کنید که به نفع هر دو و زندگیتان است.
• حال هر دوی شما آموختهاید که در زمان بروز یک اختلاف یا مشکل، چگونه با آن برخورد کرده، حل مسئله کنید و به نتیجه دلخواه دست یابید.
