نکته مثبت هفته
هر شخصی را که باعث آزار و دردت شده، ببخش. یادت باشد بخشش برای دیگران نیست، برای خودت هست. بخشش، بدن، ذهن و روحات را التیام میبخشد.
حکایت هفته
- «هواشناسی»
مرکزی است که احداث شده تا در اظهارنظر غلط، فالگیرها و پیشگوها تنها نباشند! چند سال پیش گله از پیشبینیهای هواشناسی این بود که چرا میگویند هوا ابری خواهد بود اما آفتاب آدم را برشته میکند یا چرا گفتهاند کمی باران خواهد آمد اما یک قطره هم نباریده، اخیرا هواشناسی پیشرفتهای قابل تقدیری کرده، بر فرض سیل میآید نصف تهران را میبرد چند نفر هم کشته میشوند، کارشناس هواشناسی از احتمال بارش باران در چند روز گذشته خبر میدهد! یا طوفان میشود برج میلاد یازده متر از شدت باد جابهجا میشود، چهار نفر را تندباد به آسمان میبرد، دو تا را روی چنارهای خیابان ولیعصر پیدا میکنند، یکی را یک پرواز لوفتهانزا هنگام عبور در آسمان میگیرد، یکی دیگر هم هنوز پیدا نشده (البته عدهای میگویند در تورنتو افتاده زمین و تقاضای پناهندگی از کانادا کرده) بعد سازمان هواشناسی میگوید، آخی بچهم! یادمان رفت پیشبینی کنیم باد میاد.
وزارت نیرو بیانیه میدهد سیل خواهد آمد. هواشناسی گمان میکند روکمکنیست جوابیه میدهد عمرا. سه روز بعد بارندگی یک سال و نیم در عرض یک ساعت و نیم اتفاق میافتد، استان ایلام را سیل میبرد میگذارد روی کهکیلویه و بویراحمد!
اساسا هواشناسی ما عمدتا رفته گل بچیند. اخیرا اعلام کردند پارازیتها باعث شده بیست و پنج درصد صفحات رادارهای ما از کار افتادهباشد (شاید هم 13/58 درصد. کسی چه میداند!) کارشناسان هم اعلام کردند به سلامتی پارازیتها تا حالا سرطان میگرفتیم از این به بعد سیل میبردمان، مبارک باشد!
- «وجدان»
چیزی است در درون آدمیزاد که بعضیها شبهنگام و پیش از خواب به آن رجوع میکنند و از این بعضیها برخیهایشان احساسی به نام عذاب وجدان هم میکنند اما از آنجا که از هر هشت هزار و دویست و سی نفر فقط یکی دچار چنین احوالاتی میشود میتوان اینها را کلا ندیده گرفت!
گروهی گمان میکنند وجدان، یک انسان دیگریاست درون ما. واقعیت این است که در این آپارتمانهای سی، چهل متری، آدم دیگر برای خودش هم جا ندارد چه برسد به یک نفر اضافه ازاینرو خود وجدان شعورش رسیده و گذاشته رفته بلکه جا کمی بیشتر شود.
در بعضی متون و نسخ قدیمی مطالبی آمده که نشان میدهد وجدان در ازمنهی ماضی کاربردهایی داشته اما همانطور که برای دلدرد یا سردرد قرص و شربت آمده، برای وجداندرد هم دارویش اختراع شده و شکرخدا دیگر کسی از این درد و مرضها رنج نمیبرد.
(منبع: کتاب طنز پسکوچه، ابراهیم رها. تهران؛ فرهنگ معاصر، 1395)
لطیفههای هفته
- آیا میدانستید بوق زدن شما در ترافیک کمکی به باز شدن راه نمیکند و فقط دهان ما را باز میکند؟؟!!
- بهترین رفیق آدم بیپولیست،…. هر قدر هم به آن فحش بدهید و از آن دوری کنید،…. باز هم با عشق دنبالتان میآید.
- به نظر شما من امسال روزه بگیرم. الف)نه ب)الف ج)ب د)ج. نظرتان برایم خیلی خیلی مهمه. اصلا هر چی شما بگویید…
- با آنهایی که دستشان به دهنشان نمیرسد درست صحبت کنید،…. شاید دستشان به دهن شما برسد.
- طرف میرود داروخانه میگوید ببخشید دکتر شربت شهادت دارید؟ دکتر میگوید نه عزیزم آن مال اوایل جنگ بود. الان به خاطر شروع تحریمها فقط شیاف مقاومت داریم. ببر استفاده کن. اگر دیدی هم میسوزی هم … به همت دولت روحانی دوگانه سوز شدی….
- همیشه دوست داشتم یک دایی مهربان شوم…. ولی متاسفانه خواهرزاده ندارم…. خواهر هم ندارم…. خودم هم دخترم…. نهایتا میتوانم یک عمهی بداخلاق شوم که فحش میخورد.
- ای بابا دوباره ماه رمضانه؟! خدایا امسال خیلی وضع خرابه و همه چیز گرانه. کسی هم از تو انتظار نداره مهمانی بگیری دمت گرم، ما درک میکنیم.
- این روزها گرانی بیداد میکند و دخل با خرج جور در نمیآید،…. جیبمان جواب که نمیدهد هیچ، تازه سوال هم میپرسد!!
نکته هفته
هر کاری که بدان عشق میورزید انجام دهید، خواهید دید که پول به دنبالش سرازیر میشود.
نقلقول هفته
ژان ژاک روسو: بزرگترین اختلاف بین انسان و حیوان در فهم و شعور نیست، بلکه در داشتن اراده و اختیار است.
ضربالمثل هفته
پارسی: گر ملک این است و همین روزگار، زین ده ویران دهمت صدهزار.
چینی: کسی که نمیتواند تبسم کند نباید کاسب و مغازهدار باشد.
شعر طنز هفته
چه عرض کنم
کار یکباره شد چه عرض کنم
سنگها خاره شد چه عرض کنم
شیخ آنکاره شد چه عرض کنم
یار پتیاره شد چه عرض کنم
آنکه دائم نماز شب میخواند
اسب تقوا به نفس خود میراند
تا فلک روی صندلیش نشاند
نفس، اماره شد چه عرض کنم
دائمن ذکر بر لبش جاری
اهل تقوا و خویشتنداری
روزها روزه، شب به بیداری
حال میخواره شد چه عرض کنم
گفته بودیم نهی از منکر
مهرورزی بود نه چیز دگر
حال آن پنجه نوازشگر
قمه قداره شد چه عرض کنم
اولش اتحاد و یکرنگی
بعد شد دگمی و نفس تنگی
حال آن گفتمان فرهنگی
تیر و خمپاره شد چه عرض کنم
رفته بودیم انقلاب کنیم
دل خوش را به قند آب کنیم
کی بنا بود «دس به آب» کنیم
خوشی آواره شد چه عرض کنم
(منبع: افاضات آقای هالو 6، محمدرضا عالیپیام. تهران؛ محمدرضا عالیپیام، 1391)