گفتوگو با شیما توکلینیک، سفیر زبان فرانسه
این روزها خیلی از شما وقتی برای دیدن یک ویدئو یا موزیک بر روی یوتیوپ بروید، تبلیغاتی را میبینید که در آن یک تازه مهاجر به مونترال در حال قدم زدن بر بام مونترال به زبان فرانسوی به مخاطبش میگوید: «سلام من شیما هستم. یازده ماه است که مونترال زندگی میکنم و هشت ماه است که زبان فرانسه را آموزش میبینم. زبان فرانسه خیلی به من کمک کرد برای ارتباط برقرار کردن با گروهی که دارم براشون کار میکنم.» جذابیت این ویدئو و تکرار آن در هر بخش از تبلیغات یوتیوب دلیلی بود برای مصاحبه با خانم شیما توکلی نیک است، همان خانم جوانی که خود را سفیر زبان فرانسه در استان کبک معرفی میکند و دراین آگهی تبلیغاتی نه یک کالا و بلکه یادگیری زبان فرانسه را تبلیغ میکند.
شیما توکلینیک که با بخش زبان اداره مهاجرت همکاری دارد در ایران در رشته حسابداری تحصیل کرده و در همین عرصه کار کرده است. او در مونترال همچنین به عنوان گزارشگر با برنامه تلویزیونی آوا همکاری میکند که از کانالِ ICI پخش میشود.
خانم شیما توکلینیک گرامی شما خودتان را به عنوان «سفیر زبان فرانسه» معرفی میکنید. معنی این دقیقا چیست؟
سفیر زبان فرانسه یعنی نماینده معرفی زبان فرانسه و مزایا و خدمات مرتبط با دورههایی که توسط دولت استانی برای مهاجران در نظر گرفته شده. کار من درعین حال شامل انتقال نظرات و پیشنهادات و بررسی راهکارهای موثر برای تشویق و ترغیب مهاجران به یادگیری و زندگی در این استان است.
این فعالیت حرفه ای را در رابطه با کدام بخش دولت کبک انجام میدهید؟
من برای بخش زبان اداره مهاجرت استان کبک کار میکنم.
چرا اداره مهاجرت این کار را میکند، یعنی فردی مثل شما را استخدام می کند تا «سفیر زبان فرانسه» بشوید؟
واقعیت این است که در بسیاری از موارد تازهمهاجران شهرهای دیگر را برای سکونت انتخاب میکنند به خاطر عدم موفقیت در یادگیری زبان فرانسه. روشن است که این عدم موفقیت به از دست دادن موقعیتهای شغلی در بسیاری از مصاحبههای کاری می انجامد چرا که مصاحبهشونده به اندازه کافی به زبان فرانسه مسلط نیست. ما طبق برنامههای سازماندهی شده مشکلات و پیشنهادات را میشنویم، جمعآوری میکنیم، تحلیل میکنیم و برای آنها راهکار ارایه میدهیم.
آیا قبل از ورود به مونترال تصمیم به انجام این کار گرفتید؟
قبل از ورود تصمیم داشتم در رشتههای مالی ادامه تحصیل بدهم و در همان زمینه هم کار کنم. تصور نمیکردم ورود به هر رشتهای به سادگی امکانپذیر باشد. علیرغم توصیه دیگران که این رشتهها بازار کاری مناسبی در استان کبک دارند، تصمیم گرفتم دنبال علاقه شخصیام بروم و در رشتههای مرتبط با خدمات اجتماعی ادامه تحصیل بدهم.
آیا اتفاق خاصی باعث شد تا تصمیم به همکاری با موسسه آموزش زبان MIC داشته باشید؟
به طور اتفاقی وارد اینکار شدم. به واسطه یکی از دوستانم با این سازمان آشنا شدم و بعد از چند مصاحبه همکاریم را با بخش «زبان اداره مهاجرت» آغاز کردم.
الان از انجام این کار راضی هستید؟
بله، بسیار زیاد. به این خاطر که با هموطنانم در ارتباط هستم و از اینکه میتوانم به آنها کمک کنم تا در بدو ورودشان بدون نگرانی از دورههایی که دولت برای شروع یا تقویت زبان فرانسه برایشان فراهم کرده استفاده کنند، احساس رضایت و خوشحالی دارم. خوب به خاطر دارم زمانیکه من هم وارد کانادا شدم نگرانیهای معمول یک مهاجر را تجربه کردم و شاید یکی از آنها وسواس و ترس در پر کردن فرمهای اداری بود.
یک دوست به من گفت دیدن شما در آگهی یوتیوپ برایش هیجانانگیز بوده است، خودتان آیا با واکنش مخاطبان دراین رابطه روبرو شدهاید؟
جالب است اگر به شما بگویم خودم تنها یکبار این ویدیو رو دیدیم. اون هم زمانی بود که به تلوزیون نگاه نمیکردم فقط گوش میدادم و بعد چند ثانیه به خودم گفتم چقدر صداش آشناست بعد که برگشتم متوجه شدم خودم هستم برام جالب و به قول شما هیجانانگیز بود.
در مورد واکنش مخاطبان هم بله جاهایی حضور داشتم که من رو شخصا نمیشناختند. بعد گفتن ما شما را تو یوتیوب دیدیم. همان که 8 ماهه آمده و هنوز 9 ماهتان نشده … و یا بعضی از دوستانم که تا همدیگرو میدیدم بهتر از من شروع میکردند که من شیما هستم 8 ماهه که کانادا هستم ….در مجموع برایشان جالب بود که یه ایرانی تبلیغ این دورهها را انجام میدهد.
آیا در این زمینه تجربه قبلی داشتید؟
خیر. نداشتم.
با وجودی که تجربه کار در این زمینه نداشتید تا چه حد خودتان را در این کار موفق میبینید؟
درسته، هیچوقت تجربه کاری در ابن زمینه نداشتم ولی همیشه به کارهای اجتماعی و فرهنگی علاقهمند بودم و شاید همین علاقه به طور اتفاقی من را در این مسیر قرار داد.
در مورد «موفق دیدن» هم باید بگویم که واقعیتش لغت موفق هیچوقت احساس خوبی به من نداده، همیشه یک کلمه سنگین و ناملموسه برای من، انگار یک جور رقابت هم با این لغت عجینه و همیشه هم از رقابت بیزار بودم. شاید وقتی هم میشنوم این آدم موفقی هست بلافاصله این سوال تو ذهنم میاد که آیا اگر موفق است، راضی و خوشحال هم است؟
بیشتر دنبال رضایت حاطر هستم تا موفقیت پس میتوانم بگم بله واقعا خوشحال و راضی هستم که تو این زمینه فعالیت میکنم.
تجربه کار در کانادا و ایران چقدر برایتان متفاوت است؟
قطعا تفاوت وجود دارد. کار کردن در جامعهای که زبان و فرهنگ آن از خودم است با جامعهای که ما جزو تازهواردین آن هستیم تفاوتهای جدی دارد، گرچه با گذر زمان بعضی از آنها کمرنگتر میشود اما بعضی آنها ممکن است تا آخر با ما بماند و تبدیل به نوستالژی بشود. مثل حس شوخ طبعی یا زیروبمهای تاریخ و سیاست که با آن رشد کردیم.
تیمی که با آنها در مونترال مشغول به کار هستید چطور شکل گرفت؟
تیمی که با آنها کار میکنم همه کانادایی هستند، من همکار ایرانی ندارم. این اولین تجریه کاری من با کاناداییها است. زمانیکه مصاحبه تلفنی انجام دادم به خودم گفتم کاش مصاحبه حضوری نداشت! ولی تصمیم گرفتم با اعتماد به نفس اینکار را انجام بدهم. تصور میکردم ارتباط برقرار کردن با همکاران کانادایی کار سختی است. اما اینطور نبود و تجربه دلچسبی از همکاری با آنها دارم.
بزرگترین چالشی که تو کار در کانادا با آن روبهرو شدید چه بود؟
فرانسه را با لهجه کبکی صحبت کردن بزرگترین چالش من تا به حال در کارم بود.
آیا برنامهای مشابه برای آینده خودتان دارید؟ مثل ساخت تبلیغات برای شرکتهای مختلف؟
بله. البته باید توضیح بدم که سازنده تبلیغی که در یوتیوب پخش میشود اداره مهاجرت است و من سازنده این برنامه نبودم. در حال حاضر برنامهای را مینویسم که امیدوارم به زودی مراحل فیلمبردای آن شروع بشود.
به نظر شما نکته مثبت و منفی مهاجرت چیست؟
تا اینجا مهاجرت برای من یه تحول درونی و بیرونی بوده است. اگر مهاجرت نمیکردم شاید سالها همان زندگی روتین را در ایران داشتم و تغییر بزرگی در اصل زندگی من اتفاق نمیافتاد و تواناییهای بالقوهام را پیدا نمیکردم. مهاجرت این فرصت رو به من داد که با جنبه ها و توانمندیهای دیگری از خودم آشنا بشوم.
جنبه منفی مهاجرت برای من این است که از ارزشمندترین داراییام که خانوادهام است دور ماندهام.
چه چیزی در مونترال شما را بیشتر از همه راضی نگه میدارد؟
من قبل از اینکه این شهر را برای زندگی انتخاب کنم به چند شهر کانادا سفر کردم ولی تصمیم گرفتم تو مونترال زندگی کنم. شهری هنری و زنده با جمعیت غالبا جوان و پر از انرژی است. زندگی و فستیوالهای هنری این شهر زیبا راضیکنندهترین جنبهی آن برای من است.
برای کسانی که تازهوارد هستند بهترین توصیهای که میتوانید بکنید، چیست؟
اینکه مهاجرت شاید در نگاه اول با ترس و دلهره همراه باشد. اما در نهایت میتواند یک خودشناسی باشد. حرکت به سمت بهترینِ خودت بودن، سخته ولی این تغییرات باارزش است. بهترین توصیهام تقویت زبانه فرانسه است.
سخن آخر؟
با تمام وجود آرزو میکنم شاهد موفقیت و حضور موثر جامعه مهاجر ایرانی در این استان باشم.
خانم شیما توکلی نیک از شما سپاسگزاریم