دکتر الهام گرامی|
ضرورتِ سلامتِ روان در خانواده
خانواده بهعنوان واحدی عاطفی ـ اجتماعی هم میتواند كانون آرامش و منبع سلامت و رشد بوده و هم میتواند به یک مركز پاتولوژی و آسیب تبدیل شود.
خانواده نقش مهمی در رشد شخصیت و تامین بهداشت روانی افراد دارد. اغلب افرادی که فاقد سلامت روانی هستند از خانوادههای ناسالم برخواستهاند. بنابراین میتوان گفت ارتكاب جرایم، اختلالات رفتاری و شخصیتی، انواع بیماریهای روحی روانی، مشکلات کودکان و نوجوانان و نیز بسیاری از ناهنجاریهای فردی و اجتماعی، میتواند ریشه در مسائل و مشکلات خانوادهها داشته باشد. در این راستا ضروریست که ویژگیهای خانواده سلامت و خانواده بیمار بررسی شده و عواملی که مخل بهداشت روانی خانوادهها هستند شناسایی و روشهای مقابله با آنها توصیه گردد. روشن است عدم تامین بهداشت روانی خانواده، تلاشهای فردی برای رسیدن به اهداف و پیشرفتهای فردی و اجتماعی را با مانع روبهرو خواهد ساخت.
هفته را دنبال کنید در: اینستاگرام – تلگرام
ویژگیهای خانواده سلامت
- یک خانوادۀ سالم مشكلات خود را بررسی، ارزیابی و در زمانبندیهای خاص حل میكنند و وقتی اتفاق و مشكلی در خانواده رخ میدهد از مچ گیری و جستوجوی فرد گناهكار خودداری کرده و تغییر و حل مسئله را ابتدا از خود شروع میکنند.
در حالی كه در خانوادههای مشكلدار وقتی مشكلی رخ میدهد آن را به گردن یكدیگر میاندازند و در آخر یك نفر كه ضعیفتر است و نمیتواند از خود دفاع كند باید بار همه گناهان و مشكلات را به دوش بكشد.
- خانوادههای سالم شیوههای رفتاری ناموفق در حل مشكلات را رها ساخته و به جستوجوی استراتژیهای نو و خلاق میپردازند، در حالی كه خانوادههای مشكلدار به انكار مشكل میپردازند و یا سعی میكنند آن را براساس منطق روزمره و شیوههای ناكارآمد و هیجانی حل كنند.
- در خانواده سالم خصومت و كشمكش میان اعضا انكار نمیشود، درخواستها و موضوعات به شكل مبهم و چندپهلو مطرح نمیشوند، بلكه به شیوهای واضح بیان میگردند و برای رفع آن وارد مذاکره و گفتوگو میشوند.
- آزادی فکر و اندیشه، آزادی احساس كردن، آزادی انتخاب و تصمیمگیری و آزادی گفتوگو بین اعضای خانواده دیده میشود.
- در خانوادههای سالم نوعی سازماندهی و سلسه مراتب در مرزهای بین نسلی (والدین ـ فرزندان) حاكم است، امّا در خانوادههای مشكلدار اغتشاش در مرزهای بین نسلی و شكلگیری مثلثهای بیمارگون مشاهده میشود. منظور از مثلث بیمارگون این است كه دو نفر از اعضای خانواده بر علیه یك نفر متحد میشوند، برای مثال، مادر و پسر بر علیه پدر متحد شده و جبههای را به وجود میآورند.
- در خانواده سالم اعضا مراقب و همدل با یكدیگر هستند و به یكدیگر احترام میگذارند و هم زمان از نظر شخصیتی استقلال خود را حفظ میكنند.
- در خانوادههای سالم طیف گستردهای از احساسات مجال بروز مییابند: مثلا، احساسات محبتآمیز همانگونه ابراز میگردند كه احساسات متعارض و غمگین. در این خانوادهها مكانی برای مجادله و مشاجره وجود دارد. مجادلهها به سوی راه حل رفته و همچون آتش زیر خاكستر باقی نمیمانند.
- و در نهایت در خانواده سلامت، ما هر سه ضلع صمیمیت، عشق و تعهد را در بین اعضا مشاهده خواهیم کرد.
بیشتر بخوانید: |
خانواده بیمار
خانواده بیمار شامل خانوادهای است كه قادر به تأمین نیازهای تكاملی، حل مشكلات و تعارضهای خود نبوده و كاركردهایش مختل است.
در این نوع خانوادهها سلسله مراتب قدرت هرج و مرج گونه است، به گونهای كه یكی از والدین قدرت تام دارد و یا اینكه والدین افرادی منزوی و كنارهگیر بوده و فرزندان كنترل اوضاع را به عهده دارند. در این نظام، مرزها نامشخص و مبهم است، اعضای خانواده استقلال رای نداشته، تناقضها فراوان دیده میشود. ابراز آزادانه احساسات زشت و ناپسند و الگوی ارتباطی هرج و مرج و عاری از بحث و گفتوگوی منطقی است. این خانوادهها در حل مشكلات با دشواریهای زیادی مواجه هستند. روحیه افراد پایین، عمدتا مضطرب و به سمت افسردگی گرایش دارد. نظام خانواده بسته و اعضای آن دچار سردی عاطفی و از هم گسستگی است. در بعضی از این نوع خانوادهها مرزها بسیار خشك و افراد نسبت به یكدیگر بیتفاوت هستند و یا ممكن است مرزها به هم تنیده باشد. عشق و محبت در این مكانها به صورت مشروط است و حریم شخصی افراد محترم شمرده نمیشود، آستانه تحمل بسیار پایین و كشمكش و تنش بسیار بالاست. مشكلات توسط اعضا نادیده انگاشته میشود و اعضا در صدد یاری رساندن و یا كمك خواستن از یكدیگر نیستند و به نظر میرسد كه نشانههای مرضی از یك عضو به عضو دیگر منتقل میشود. ویژگیهای این خانواده در یك ترسیم كلی عبارتند از: اضطراب زیاد، تداخل مرزها، مقررات مبهم و پنهان، فقدان آزادی و روابط متقابل دروغین.
ویژگیها و مشخصات خانواده ناسالم
- انكار: این قبیل خانوادهها مشكل خود را انكار میكنند. به همین دلیل، مسائل آنان هیچگاه حل نمیشود
- خلأ صمیمیت: صمیمیت از میان اعضا رخت بربسته است.
- نقشهای بدون انعطاف: اجبار و الزام در این خانوادهها سرسام آور است. فرزندان حقانیت خود را به خاطر فرزند بودن از دست میدهند.
- مرزهای نامشخص: همه افراد به جای یكدیگر احساس میكنند، تصمیم میگیرند، فكر میكنند و حتی عمل میكنند.
- فدا شدن نیازهای فردی: افراد اعضای فراموش شده هستند. نیازهای آنان برآورده نمیشود، تقریبا اعضا همیشه خشمگین و یا غمگین هستند.
- ارتباط نادرست: اعضا یا در تقابل با یكدیگر هستند و یا اینكه با هم توافق كردهاند كه با یكدیگر مخالفت نكنند (پرخاش یا سكوت).
- فقدان حد و مرز: افراد برای حفظ نظام خانواده از حد و مرز شخصی خود عدول میكنند.
آنچه در این خصوص مهم است اینست که خانواده بر حسب تصادف سالم یا ناسالم نمیشود، بلکه سلامت و نشاط یک خانواده در گرو احساس مسئولیت و آموزش مستمر اعضای آن، به ویژه زن و شوهر و یا پدر و مادر است. روابط خانوادگی، درست مانند یک گیاه، به رسیدگی نیاز دارند.
مسلما هر فردی میتواند برای تغییر به سمت مثبت تلاش كند و خود را به یك فرد سالم نزدیك كند. اما این كار ابتدا با تصمیمگیری خود فرد و سپس با مشورت یك مشاور و خانواده درمانگر با سهولت بیشتری انجام میشود. در مواردی كه خانوادهها از نشانههای نابهنجاری زیادی برخوردارند، اصلاح و تغییر به سمت كمال جز با مشورت یك مشاور امكان پذیر نیست.
خانواده درمانی به موارد زیر کمک شایانی کرده و باعث رفع موانع و برگشت سلامت و آرامش در خانواده میشود:
رفع مقاومتها و ایجاد رشد در رابطه
مصاحبه و مشاوره با اعضای خانواده باعث تقلیل مقاومتها و موانعی میشود كه بر سر رشد طبیعی اعضای خانواده قرار دارد. وقتی اعضای خانواده با مسیر رشد افراد آشنا شدند و نحوه برخورد صحیح را فرا گرفتند، دانستههای خود را به كار خواهند گرفت و خانواده ای پربارتر خواهند داشت.
كمك به برخورد مناسب در زمان بوجود آمدن یک بحران
هر خانواده در طول تاریخ خود گاهی دچار بحران میشود. این بحران ممكن است ناشی از شرایط اجتماعی، وضعیت اقتصادی، بیماریها و حوادث غیرمنتظره باشد. در این صورت، خانواده با احساسات متضاد و گاهی مخالف مواجه میگردد كه عملا توان برخورد با آن را ندارد. بحرانهای مختلفی همچون جابهجایی از یک شهر به شهر دیگر و یا مهاجرت به کشوری دیگر، مشکلات اقتصادی، تغییر و یا از دست دادن شغل، وجود كودك دارای اختلال و یا نوجوان ناسازگار، مرگ یا جدایی از همسر و صدها مشکل دیگر سبب بحران در خانواده میگردد. در چنین مواردی مشاوره خانوادگی میتواند به بررسی امكانات و نحوه برخورد با مشكل كمك كند.
آموزش به كودكان و نوجوانان
بسیاری از خانوادهها نحوه صحیح برخورد با كودكان و نوجوانان را نمیدانند و برخورد غیرمنطقی و گاه خصمانه با فرزندان خواهند داشت. مشاور خانواده میتواند به تصحیح این روابط كمك كند.
بهبود ارتباطات در درون خانواده
بعضی از همسران رابطه خوبی با یكدیگر ندارند. آنها به علایق، خواستهها و نیازهای همدیگر توجهی نمیکنند. با اینكه آنها از نظر قانونی با یكدیگر زندگی میكنند ولی از نظر روانی از یكدیگر گسستهاند و اصطلاحا «طلاق روانی» در بین آنها جریان دارد. مشاور در چنین حالتی میتواند آنان را به داشتن رابطهای باز توأم با احترام تشویق نماید، شبكه ارتباطات غلط را تصحیح نماید و آنان را در جهت مثبت و سازنده هدایت نماید.
مشاوره پیش و پس از ازدواج
از جلسات مشاوره خانوادگی میتوان برای تدارك ازدواج مناسب استفاده كرد و به افراد برای شناخت و آشنایی بیشتر با یكدیگر كمك نمود.
آموزش و ارتقاء مهارتهای زندگی
کمک به رشد فردی و آموزش مهارتهای زندگی به اعضاء خانواده مثل مهارتهای ارتباط سالم، مهارت گفتوگو، مهارت کنترل استرس و خشم، مهارتهای حل مسئله و تصمیمگیری میتواند به اعضاء جهت حل مشکلاتشان کمک کرده و باعث ارتقاء سلامت و بهداشت روانی خانواده شود.
