حبیب عثمان

مهاجرت بیجا شدن، از دست دادن شغل، مصروفیت و موقف اجتماعی است که سرگردانیها و مشکلات زیادی را در قبال دارد، در ضمن سرآغاز یک مرحله جدید زندهگی است. در چنین مرحله حساس نمیتوان بیتحرک و جمود نشست. با اراده قوی به استقبال زندهگی تازه باید شتافت.
مهاجران افغان چنین تجربه تلخ را بارها چشیدهاند، اما هر کجایی که اقامت گزیدند به فراگیری تحصیل، کاروکاسبی و بزنس پرداختهاند. در شهر مونترال جوانان افغان هم درس میخوانند و هم کار میکنند و کسانی که در سن کمی بالاترند و مسؤولیت خانواده را بدوش دارند به کار و بزنس دستزدهاند.
فروشگاههای بزرگ مواد غذایی، نانواییها، رستورانها، سالونهای آرایش، ایجاد گروههای موسیقی و آوازخوانی، تأسیس کودکستانها (مهدکودک)، عکاسی، فلمبرداری و ده شغل دیگر جامعه افغان، طرف توجه کاناداییها قرارگرفته و شهرت خوبی کسب نموده است.

مختصر گزارشی از سوپر مارکیت افغان در شهر بروسارد تهیهشده که از یکجهت با کار و فعالیت افغانها آشنا شوید و از جهت دیگر از چنین فروشگاه مجهز باعرضه محصولات کشورهای اسلامی خرید نمایید. این فروشگاه در نزدیک «شامپلن مال» موقعیت دارد. همهروزه از ساعت ۳۰–۸ صبح تا ۹ شب به روی مشتریان باز است.
از این فروشگاه مواد غذایی خام، یخزده، آماده و کنسرو را همیشه میتوان به دست آورد. قفسهها بهصورت منظم گذاشتهشده، از کلچه و شیرینی باب شروع ... تا شیرینیهای افغانی، ایرانی، عربی، هندی و... موجود است. میوه تازه، آبمیوه، انواع جوس و سایر نوشابهها. سبزیجات تازه نیز گذاشتهشده. میوه خشک وارده شده از افغانستان!
قفسه دیگر مملو از انواع حبوبات بستهبندیشده است. در گوشه دیگر مغازه بستههای کوچک و بزرگ انواع برنج به نظر میخورد. مربا، عسل، چای، کنسرو حبوبات، ماهی، تخممرغ سبزی و دهها نوع کنسرو دیگر گذاشتهشده، لبنیات و غذاهای یخزده بهطرف چپ مغازه در قفسهها جابجا شده است.

نان خاصه و پَرکی افغانی، نان پیتا، باگت، پراته و نانروغنی همیشه موجود است. نان، بولانی و سموسه آنجا پختهشده، گرماگرم به مشتریان عرضه میشود. تخفیف بالای اجناس همیشه است.
لوازم آشپزخانه، ظروف چینی، ترموز، پتنوس (دیس)، چاینک (قوری)، دیگبر (قابلمه)، ظروف غذاخوری و چایخوری، میوه دانی وسایل تزیین منزل نیز موجود است.
در ایام نوروز و عید، خوراکههای نوروزی از قبیل کلچه نوروزی، نقل، سیمیان، کریم رول، جلبی، میوه خشک (برای هفت میوه)، شیرپیره و سایر شیرینی باب به ذوق همه مشتریان بهخصوص ایرانیها، افغانها، هندیها، پاکستانیها و عربها را تدارک دیده با تخفیف ویژه عرضه میگردد.

یادداشت: بعضی نامها داخل قوس به شیوه زبان مردم عزیز ایران نگاشته شده است. آدرس این سوپرمارکت در 1515 بلوار Provancher واحد 105 در منطقه بروسارد واقعشده است. تلفن این مغازه: 4504650499
زهرا؛ خودکشی یا قتل؟
نویسنده: نرگس هاشمی
خبر مرگ زهرا خاوری دانشجوی پوهنتنون کابل یکبار دیگر خاطرات تلخ قتل فرخنده را در ذهنم تازهساخت و اشک را از چشمانم سرازیر نمود. این بار چندین مرد سبب قتل یک دخترخانم نگردیدهاند بلکه یک مرد آنهم استاد رهنما (طنین) زحمات شبانهروزی زهرا را نادیده گرفته و چنان شکنجه روحی داد که حتی او مرگ را بر زندگی ترجیع داد و همه آرمانهایش را زیرخاک نمود زیرا برای یک زن بدترین نوع خشونت، خشونت روحی است.
زهرا خاوری دانشجوی سال پنجم فاکولته علوم و ترنری به خاطر رد شدن پنجمین بار پایاننامه تحصیلی (مونوگراف) دست به خوردن مواد زهری زد و با یک دنیا امید و آرمان برای همیشه از دانشگاه کابل خداحافظ کرد.
موضوع پایاننامه تحصیلی زهرا خاوری تغذیه چوچه مرغ بود که این محصل زحمتکش از سال گذشته به اینطرف کارش را روی این موضوع آغاز کرد و یک تعداد از چوچههای مرغ را در سرمای زمستان ولایت دایکندی با هزاران درد و غم کلان نمود، ولی وقتی فصل بهار فرارسید زهرا مجبور شد تا چوچههای مرغ را نزد مادرش گذشته و دوباره به خاطر ادامه تحصیل به کابل برگردد. وقتی کابل آمد با مخالفت استاد رهنمایی خود بنام استاد طنین مواجه شد. انتقاد استاد بر این بوده که زهرا چرا چوچه مرغها را نزد شخص غیر مسلکی نگهداری کرده است. زهرای دانشجو مجبور شد تا کارش را دوباره با کرایه گرفتن یک دکان در غرب کابل به مبلغ ۶۰۰۰ افغانی در هرماه از سر بگیرد، اما این بار نیز مورد تائید استاد قرار نمیگیرد و اعتراض میکند که رنگ دکانی که او در آن چوچههای مرغ را تغذیه و کلان کرده، تاریک بوده و باید در یک مکان روشن تغذیه و تربیه میکرد؛ اما زهرا که از یک خانواده فقیر و غریب هزاره بود دیگر توان برای کرایه کردن دکان را نداشته و مجبور میشود بخاطر شکایت به رییس فاکولته علوم و ترنری که برادر استاد رهنمایش است مراجعه کند؛ اما او هیچگونه همکاری نمیکند بلکه مشکل زهرا را بیشتر میسازد و برای او یک باب کانتینری که مربوط فاکولته علوم و ترنری است را تسلیم میکند و گوشزد مینماید که در همین کانتینر چوچههای مرغ را با در نظرداشت استاد نگهداری کند. زهرا برای آخرین بار چانس خود را امتحان میکند و تمام پول و داریی که دارد را صرف چوچههای مرغ میکند و کانتینر را با پول شخصی به مشوره استاد رنگ میکند اما بدبختانه که این بار هم به دلیل نامعلومی پایاننامه تحصیلی یا مونوگرافش رد میشود که رد شدن اینبارش منجر به خودکشی زهرا گردیده و زهرا را مجبور میسازد تا خود را برای همیشه از شر استاد طنین خلاص کند.
پرتو نادری در صفحات اجتماعیاش چنین نوشته است:
زهرای خاوری را کشتهاند! کشتهاند! کشتهاند! او خودکشی نکرده است! او را تا آنجایی که گفتهاند و گزارشهایی نشر شده میگوید، استادش سبب شده تا دست به خودکشی زند؛ نفرین بر چنین استادانی باد که شاگردان خود را تا مرز خودکشی شکنجه میکنند. گفتند استادش طنین نام داشته است! دانستم که او کیست؟ ذهن من پر است از حکایتهای این طنین؛ میخواهم بگویم دیگر این طنین را به حرف «ط» ننویسند؛ او را به حرف «ت» بنویسید که معنای مار را میدهد، مار زهرناک. مار نماد منافقت است و نماد کینهورزی و این استاد طنین نیست؛ تنین است. هرچند نفرین چیزی کوچکی است به او! سالها پیش وقتی از زبان استادان دانشگاه در پیوند به رفتار این «تنین» میشنیدم، همین شعر یادم میآمد: نیش عقرب نه از پی کین است / مقتضای طبیعتش این است.
گل چهره نعیم در این باره چنین نظر دارد: «استاد یعنی راهنما، استاد یعنی همنواه، استاد یعنی پدر معنوی انسان، بخصوص در جامعه فقیر و سرتاپا مملو از مشکلات عدیدهای که خود استادان در قدم اول باید آنرا درک نمایند؛ اما این چه استادی بوده که دختر خانم را به اندازه آزار و اذیت نموده تا این دختر دانشجوی مظلوم، تن به خودکشی داده است. او چه قسم مونوگراف انتظار داشته است؟»
از تمامی ارگانهای ذیربط قضایی، جنایی، جرمی، جامعه مدنی، مدافعان حقوق بشر و غیر ه تقاضا داریم تا به این قضیه توجه جدی نمایند و نگذارند که این همه زحمت و تلاش یک دانشجوی دختر که در این شرایط نامناسب خود را به ختم دانشگاه میرساند و در اخیر قربانی امیال شوم و بیمورد همچو استاد میگردد، در آینده بالای دیگر دانشپژوهان تکرار نگردد.
پدر زهراخاوری میگوید کسی که چنین کار را انجام میدهد باید از وظیفه برکنار شود؛ چون احتمال دارد دفعه بعد کسی دیگری قربانی شود یونس، پدر زهرا خاوری، گفت: «کسی که این کار را میکند باید از کار کشیده شود تا دوباره این کار را انجام ندهد. دختر من خودکشی کرد و رفت، نباید فرزند کسی دیگری چنین شود.
دکتور روانشناس حمیرا درباره خشونت روانی و تاثیر آن بر زنان و اینکه چی چیزی باعث خودکشی زهرا شده است چنین گفت: خشونتهای روانی و کلامی، داد و فریاد کردن، تحقیر و توهین، تهدید، بیارزش تلقی کردن زن، بیتوجهی کردن به زحمات یک زن، یکی از انواع خشونت روانی بر علیه زنان است.
تجارب و تحقیقات روانشناسان نشان داده است که خشونت روانی و کلامی بیش از خشونتهای فیزیکی بر روح زنان تأثیر میگذارد.
بسیاری از زنان، خشونتهای روانی و کلامی را آزاردهندهترین نوع خشونت اعلام کردهاند. درواقع خشونت روانی و کلامی بیش از خشونتهای فیزیکی بر روح زنان تأثیر میگذارد و لایههای عمیقتر و حساستر درون آنها را تهدید میکند، خشونتی که کمتر به چشم میآید و به دلایل فرهنگی و قانونی در بسیاری از موارد به رسمیت شناخته نمیشود.
اغلب زنان میتوانند بدرفتاریهای فیزیکی را تحمل میکنند اما توهینهای لفظی و زیر سؤال بردن آبرو و شرفشان، به خصوص در مقابل همقطارانشان برای آنان غیرقابل پذیرش است. از دست رفتن توجه به آنان موجب ضربه زدن به عزتنفسشان شده و باعث میشود که از نظر روحی و فیزیکی احساس ضعف کنند. زهرا خاوری از یک طرف با مشکلات خانوادگی مبارزه میکرد که همانا فقر و تنگدستی والدینش بود و دیگر اینکه او دور از خانواده برای تحصیل به کابل آمد و با وجود مصارف زیاد و زحمات فراوان باز هم مورد خشونت روحی و کمدیده گرفتن زحماتش از طرف یک مرد و استادش که باید او را رهنمایی و تشویق میکرد، یکی از عوامل افسردگی او گردید، دیگر اینکه کم آمدن او نزد همصنفیهایش بزرگترین عامل خودکشی او است.