سردبیر
طی هفتههای گذشته زندگی جوانِ مریم منصف بیشتر و بیشتر مورد توجه رسانهها قرار گرفت. اول محل تولد او بحث شد و بعد تابعیت او. داستان مریم منصف جدا از ماجرای میلیونها مهاجر و پناهنده گریزان از جنگ نیست. آتشِ جنگهایی که دودش به چشم مردم منطقه میرود و گرمایش سهم «لاکهید مارتین»ها و شرکا میشود.
در آخرین روزهای زمستان سال 2003 وقتی که هر روز صدها هواپیما عراق را با انواع بمبهای خود شخم میزدند و تخم مرگ میکاشتند و همزمان ویدئوهای نمایشی برای شرکتهای اسحلهفروشی تهیه میکردند رسانههای غربی گرفتار یک «پارالل شالتونگ» بیمانند شدند. رسانههای عمده عملا فقط اطلاعیههای رسمی ارتشهای شریک در جنگ را بازتاب میدادند. انگار هواپیماهای جنگی نه بمبهای مرگ که سبدهای گل بر سر کودکان عراقی میریختند. یادم میآید یک کارتونیست اروپایی صحنهای را تصویر کرده بود که زهرخندی عمیق بر دل مینشاند: درحالی که در یک گوشه تصویر بمبافکنها بر سر مردم بمب میریختند دوربینِ رسانههای اصلی روی پرندههای دریایی فلکزده زوم کرده بودند که به خاطر نفت جاری شده در آبهای خلیج فارس از بین رفته و یا غرق در نفت خام شده بودند.
حالا عافیتنشینانی که از مهاجرت تنها با کد فرمها و پروندههای مهاجرتی آشنا هستند؛ از جنگ هیچ نمیدانند؛ و درد مادری که کودکانش را به دندان میگیرد تا از میدان مرگ برهاند برایشان در بهترین حالت صحنهای از یک رمان یا فیلم سینمایی است «سوال» دارند. این مانعی ندارد. بروکرات باید به «قانون» عمل کند! اما رسانهها را چه میشود؟ مگر نه اینکه رسانه وجدان بیدار جامعه است؟
اینکه مرز برای سیاستمداران ادامه حیات، برای ارتشها فلسفه وجودی و برای اسلحهفروشان نعمت است نه شگفتانگیز است و نه جدید. اما بر سر روزنامهنگاری چه بلایی آمده که به جای درد مادر و کودک گریزان از جنگ دغدغهای بروکراتیک را موضوع خود کرده.
در افغانستان دهه 1980، در اوج جنگی برای حفظ و گسترش منافع اسلحهفروشان و کمپانیهای نفتی غولآسا، مادری فرزندان خردسالش را به دندان گرفت، از کشوری به کشور دیگر کشاند تا به ساحل عافیت در کانادا برساند. این مادرِ جوانِ بیوه خوششانس بود برخلاف میلیونها مادری که در خاک سوخته سوگوار جگرگوشههایشان شدند. این مادر احتمالا برایش ذرهای اهمیت نداشت که بچههایش در مشهد یا در هرات به دنیا آمدهاند تنها این مهم بود که طفلانش از مرگ و جنگ رهایی یابند... درست مانند صدها هزار انسان یهودی که زمان جنگ جهانی دوم گریختند و گاه با ارائه مدارک کعلی و نامهای تغییریافته، و با جزییاتی غیرواقعی از زندگینامهشان در کانادا و آمریکا و دیگر کشورهای امن ماوا گرفتند.
حال رسانهها در جستجوی «حقیقت» هستند تا به «رسالت» خود «وفادار» بمانند. غافل از اینکه حقیقت حفظ حیات است، و لبخند شادِ کودکِ معصوم است، و مرزهای «ملی» دروغی بزرگ به قدمت Nation-States.
22آوریل2018