پرسیدن این پرسش ساده و تلاش برای پاسخ دادن به آن ما را به سفری در اعماق تاریخ میبرد. جایی که به خویشتن خویش در طول تاریخ مواجه میشویم.
از روزگارانی کهن که این سرزمین میزبان پرجمعیتترین امپراتوری شناخته شده تمام تاریخ سیاره ما بود، دوران اوجها که این سرزمین مهد دانش و خردورزی بود، روزهای تاریک کتاب سوزان که مردمان مخفیانه شب یلدا را بیدار مینشستند تا با دیدن سپیده سحر به یاد آورند که پایان تاریکترین شبهای سیاه نیز روشنی است. روزهایی که خردمندان ما بنیان تقویمی دقیق را بنیاد نهادند و قرنها آن را اصلاح کردند تا امروز به عنوان دقیقترین تقویم رایج در جهان شناخته شود. این سفری است که در آن با داستان ستاره شناسان و ریاضیدانان و حکیمان و شاعران و فلاسفه این سرزمین آشنا میشویم و به زیر آسمان پر ستارهای قدم مینهیم که هنوز به همان سان بر ما میتابد. سفری است که در آن گذشته را میبینیم و چشم انداز آینده را. مگر نه اینکه نوروز یکی از کهنترین رویدادهای فرهنگی جان به در برده از کوران حوادث تاریخ نیست که حلقه اتصال ما، ساکنان اقلیم فرهنگی ایران را به هم وصل میکند.
نوروز مبدا تقویم ایرانیان است. سالی که بر اساس یک دور گردش زمین به دور خورشید تعریف میشود. در این نوع تقویم مبدا مشخصی برای آغاز سال در نظر گرفته میشود و از آن مبدا مدت زمانی که لازم است یک بار زمین مدار خود به دور خورشید را طی کند، اندازه میگیرند تا به سال بعدی برسند. البته از آنجایی که این عدد معادل ضریبی از تعداد شبانهروزهای قراردادی و 24 ساعته نیست به همین دلیل باید سیستمهایی نظیر کبیسه گیری به آن افزوده شود تا این اختلاف حل شود.
البته این نوع تقویم تنها تقویمی نبوده که در طول تاریخ رایج شده است، همین الان هم از میان سه تقویم آشنا و رایجی که ما با آنها سر و کار داریم، تقویمهای میلادی و هجری خورشیدی ما بر مبنای این مبنا طراحی شدهاند و تقویم هجری قمری اصول دیگری دارد. در این تقویم به جای آنکه مبنای شمارش یک سال مدت زمان گردش زمین به دور خورشید باشد، یک سال معادل 12 چرخه کامل ماه تعریف میشود. طبیعی است که این مدت با طول سال شمسی تفاوت دارد و به همین دلیل هم هست که ماههای تقویم قمری هر سال در یک زمان تکرار نمیشود و در فصول مختلف ممکن است اتفاق بیفتند.
در طول تاریخ تقویمهای دیگری نیز ظهور پیدا کردهاند. یکی از نمونههای پیچیده آن تقویمی است که اصطلاحا شمسی – قمری خوانده میشود و مشخصههایی از دو تقویم خورشیدی و قمری را در خود دارد.
اما درباره تقویمهای خورشیدی دو موضوع اهمیت بالایی دارد یکی سیستمی که طول سال را با زمان واقعی گردش زمین به دور خورشید هماهنگ نگاه دارد و این همان چیزی است که باعث شده است تقویم خورشیدی فعلی ما از نظر دقت از تقویم رایج میلادی دقیقتر باشد.
نکته دوم مبدا آغاز سال است.
چه زمانی را باید برای شروع یک سال خورشیدی در نظر گرفت؟ هر لحظه و هر نقطهای از سال را شما میتوانید به عنوان مبدا انتخاب اما مبدا مشخصی که همه بر سر آن توافق داشته باشند نیاز به توافق جمعی و نه تنها در یک دوره مشخص که در طول تاریخ دارد.
تقویم میلادی نیمه شب آخرین روز دسامبر را مبدا تقویم خود قرار داده است. جشنهای سال نو میلادی در سراسر جهان در نیمه شب محلی برگزار میشود. این انتخابی طبیعی است و به اندازه هر انتخاب دیگری قابل قبول است اما در چنین انتخابهایی مسالهای به وجود میآید و آن این است که مفهوم زمان و سال رسمی به طور چشمگیری محلی میشود. دقت کنید وقتی جنوب شرق آسیا آخرین ساعات اولین روز سال نو میلادی را سپری میکند در جزایر غربی آمریکا هنوز سال قدیمی جریان دارد.
بیایید اندکی به گذشته برگردیم.
یکی از دلایل اصلی که نیاز به تقویم و زمان سنجی به وجود آمد آغاز عصر کشاورزی و بعدتر شکلگیری دولتهای محلی و فرا محلی بود. کشاورزان نیاز داشتند تا در زمان مناسب کشت خود را انجام دهند و در زمان مناسب آبیاریهای خود را برنامهریزی کرده و در انتظار برداشت محصول باشند. از سوی دیگر با تشکیل دولتهایی که از مردم مالیات میگرفتند، ضروری بود که توافقی از نظر زمانی میان دولتها و بخش عمدهای از مردم که کشاورز بودند شکل گیرد. استفاده از تقویمهای سادهتر و غیر دقیقتری مانند تقویم قمری باعث میشد تا گاهی میان فصل برداشت و فصل جمع آوری مالیات فاصله بیفتد و مشکل ایجاد شود. طبیعی بود که چنین مسالهای رشد تقویم خورشیدی را باعث شود. البته گاهی رویدادهای طبیعی دیگر مبنای سال میشدند. در مصر باستان و در زمان حکومت خئوپس، تقویمی خورشیدی بر مبنای طلوع تابستانی ستاره شباهنگ که همزمان با فصل طغیانهای رود نیل بود ایجاد شد.
ریشههای کشاورزی تقویم، در کنار مردمی که طبیعت و الهام گرفتن از آن بخشی از ماهیت و هویتشان شده بود در کنار توسعه دانش نجومی در نهایت باعث شد تا یکی از شگفت انگیزترین و بینظیرترین مبدا تقویمها در این سرزمین ظهور کند.
نوروز، جشن آغاز بهار است. این زمان از نظر نجومی لحظه مشخصی است. در ذهن خود سیاره زمین را در نظر بگیرید و دورتر از سطح آن کرهای هم مرکز اما با قطری بسیاری بزرگتر را در نظر بگیرید که همه ستارگان و اجرام آسمانی روی آن قرار دارند. این کره را کره سماوی مینامند و برای ما که روی زمین ایستادهایم جهان را اینگونه میبینیم. بر روی این کره سماوی است که خورشید به طور ظاهری، در طول یک سال یک دور به دور زمین میگردد. اگر این مسیر را به شکل خطی روی کره سماوی رسم کنید همان خط معروف دایره البروج رسم میشود. خط مهم و البته فرضی دیگری نیز روی این کره وجود دارد. این خط استوا نامیده میشود و معادل استوای زمین اما روی این کره سماوی است.
این دو دایره آسمانی زاویهای معادل بیست و سه و نیم درجه با هم دارند. و در نتیجه در دو نقطه با هم تقاطع دارند. به عبارت دیگر خورشید در طول یک سال دو بار در محل تقاطع با استوای سماوی قرار میگیرد. نقاطی که به اعتدالین معروفند. خورشید زمانی که روی هر یک از این نقاط یا اصطلاحا گرهها قرار بگیرد طول شبانه روز روی زمین برابر میشود. در نیمکره شمالی وقتی خورشید روی نقطهای که به اول حمل یا اعتدال بهاری یا گره صعودی معروف است قرار میگیرد از فردای آن کمکم از استوای سماوی ارتفاع میگیرد. در نتیجه طول روزها بیشتر میشود و بهار آغاز میشود. این نقطه تقاطع همان جایی است که وقتی خورشید به آن میرسد آن را نوروز مینامیم.
لحظه تحویل سال ما دقیقا زمان این رویداد است و برای همین هم لحظه تحویل سال ایرانی در سراسر جهان یک لحظه است. ما در یک لحظه زمستان را پشت سر گذاشته و قدم در بهار میگذاریم و به استقبال سبزی جان و جهان می رویم.
این نقطه در نجوم امروز هم مهم است و مبدا سیستم رایج مختصات سماوی به شمار میرود اما از آ ن مهمتر این است که این نقطه برای نیمکره شمالی زمان مهمی برای طبیعت است. گیاهان بر اساس دو عامل متوجه زمان بیداری از خواب زمستانی خود میشوند. مکانیزمی که این فرآیند را آغاز میکند به دما و طول روز بستگی دارد. طول روز مشخص میکند که چند ساعت در روز گیاهان نور دریافت میکنند، و با عبور آن از مرزی که در کد ژنتیک گیاهان تعیین شده است، شکوفا شدن گیاهان آغاز میشود. البته در این بین ساعت درونی و دما نیز نقش دارند.
از نوروز است که طول روز بیشتر میشود و فرآیندی که مدتی قبل تر آغاز شده بود با بهبود دما به اوج میرسد و بهار سبز دامن کشان اغوش به روی ما میگشاید تا یادآور باشد آن بیداری و امیدواری شبهای تاریک یلدا چنین پاداش نیکویی دارد.